شیوه صحیح مداحی و عزاداری شامل رعایت اصول و آداب خاصی است که به منظور حفظ و انتقال صحیح پیامهای دینی و مذهبی در مجالس عزاداری انجام میشود. امروزه شیوهها و سبکهای جدیدی در عرصه مداحی و نوحهخوانی ایجاد شده که تفاوتهای زیادی با شیوههای قدیمی دارد. البته بکارگیری سبکهای جدید فی نفسه مشکلی ندارد اما نکته مهم این است که این شیوهها بتوانند مفاهیم و مطالب تأثیرگذار و عمیق دینی و مذهبی را به خوبی به مخاطبان خود منتقل کنند تا بتوانند راه را از بیراهه تشخیص داده و در مسیر صحیح تعالی و دستیابی به کمال سعادت قدم بردارند.
در رابطه با ویژگیهای عزاداری اثرگذار، کارکردهای عزاداری برای فرد و جامعه و نیز آسیبهای موجود در حوزه مداحی غیراصولی به گفتوگو با حمید میرعباسی، نویسنده کتاب جامعهشناسی مداحی در ایران و كارشناس ارشد مطالعات دین و فرهنگ ایرانی پرداختیم که مشروح آن را در ادامه میخوانیم.
اگر بخواهیم پیرامون عزاداری صحبت كنیم، میتوانیم با توجه به نوع نگاه خود به عزاداری، عزاداری تأثیرگذار را تعریف كنیم. لذا پاسخ مقدماتی من برای مخاطبان این است كه نمیتوان یک جواب مشخص و یا یک پاسخ روشن ارائه داد، اما باید به این مسئله توجه كرد كه ساختار عزاداری برای امام حسین(ع) و دیگر معصومان(ع) با عزاداری درگذشت دیگر افراد در جامعه ما تفاوت دارد. این تفاوت نه فقط در فرم ظاهری است، بلكه میتوان آن را در متحوای پیامی كه انتقال میدهد نیز پیدا کرد. هر چند كه فرم ظاهری این عزاداری نیز حامل پیامهای خاص خود است.
در اینجا به آئین و فرم عزاداری ورود نمیكنیم، دلیل آن نیز در تكثر مبتنی بر سنت محلی است. در بسیاری از مناطق شاهد رفتارهای به نام عزاداری هستیم كه در دیگر نقاط این كشور پهناور قابل مشاهد نیست. مخاطبان میتوانند با یک جستوجوی ساده فرمهای خاص عزاداری را به صورت تصویری و گزارشهای خبری در سطح محیط وب پیدا کنند. اما آنچه در طول سالیان معاصر و به ویژه با تأكیداتی كه مقام معظم رهبری داشتهاند، بحث محتوا و عدم غلبه فرم و محتواست. محتوا معمولاً همان پیامی است كه مخاطب از برخورد با عزاداری دریافت میكند. در اینجا نكته مهم این است كه هیئتهای مذهبی همان مراكزی هستند كه در قالب برگزاری مراسم، جنبه بسیار مهمی در انتقال این پیامها را برعهده میگیرند.
شاید فرم در بسیاری مواقع در جهت دستهگردانی خود را نشان دهد و چندان كسی به پیام در دستهگردانی توجه نكند و یا انتظار ارائه پیام خاصی در دستهگردانی وجود ندارد. هرچند به شخصه بنا به مطالعات خود با این امر مخالف هستم، اما از آن درمیگذرم. در هیئت عملاً عزاداری دو قالب كلی دارد، یعنی یا سخنرانی و منبر است و یا مداحی و شكل كلی آن نیز توأمان بودن هر دو در هیئت است. در مورد سخنرانی كه با اصطلاح منبر و منبری شناخته میشود كه معمولاً روحانیون متولی آن هستند، اما در برخی هیئتهای به ظاهر مدرن به سخنرانان در حالت دانشگاهی برمیخوریم كه میتوان میان آنها تفاوت و یا تمایز نهاد. انتظاری كه از منبریها در اینگونه مجالس وجود دارد، این نكته است كه نوعی آموزش و اطلاعرسانی پیرامون دین و احكام عبادی ارائه دهند و البته به غیر از این، پیرامون یک مسئله اخلاقی و یا مسئله اجتماعی و یا حتی سیاسی طی یک دهه و یا چند دهه مطالبی را ارائه کنند. اگر میخواهیم این منبرها تأثیرگذار باشند، باید از فنون مختلف كه میان منبریهای اصیل وجود داشته، بهرهبرداری شود. مثلا تسلط بر قرآن و كتابهای خاص شیعه مانند نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه و همچنین، تسلط بر كتابهای حدیثی معتبر و در كنار اینها توجه به منابع ادبی موجود در زبان فارسی نکته بسیار مهمی در تحقق این امر است.
این توجه و استفاده، موجب جذاب شدن بیان سخنران میشود. انجام مطالعات دقیق پیرامون موضوع سخنرانی، مخاطبشناسی و مطابق با فهم مخاطب صحبت كردن و ... نیز از جمله نکاتی است که باید رعایت شود. اگر قرار باشد منبر به عنوان بخشی از فرایند عزاداری، تأثیرگذار باشد، این مطالب و بلكه بسیار بیشتر از آن در این زمینه لازم است تا مورد توجه قرار گیرد.
بخش دیگری كه در هیئت مورد توجه است، بحث مداحی است. وقتی به مداحی قدیمی نگاه میكنیم، بیشتر محتوای آن تشكیل شده از اشعار تعلیمی، تربیتی و اخلاقی بوده است. در زمینه روضه نیز از اشعاری كه به عنوان «مصیبت» و «مصیبتنامه» و از قالب شعری برخوردار بوده است، استفاده میشده است. این امور نشان میدهد كه مداحی در گذشته به شدت پیرامون انتقال مفاهیم مبتنی بر زندگی متعالی بنا شده بود، اما در دوران جدید و در دو دهه اخیر با گسترش نوحهخوانی به نوعی افزایش هیجان و احساسات دیده میشود كه از همین زاویه مورد نقد قرار گرفته شده است و در ادامه بحث به آن خواهم پرداخت.
در مجموع اگر بخواهیم بر روی تأثیرگذاری عزاداری تکیه كنیم، یكی از وجههای آن توجه به چگونگی ارائه پیام از سوی عامل اصلی انتقال دهنده پیام در هیئتهاست كه به صورت كلی توضیح داده شد. البته منظر دیگری كه در مورد تأثیرگذاری عزاداری مطرح میشود، به خود مخاطب بازمیگردد، یعنی كسی كه این پیامها را دریافت میكند. در اینجا میتوانیم از مفهوم «هویتبخشی» استفاده كنیم. هویتبخشی متناسب با نحوه تعامل فرد به جهان پیرامون خود، ایجاد میشود و شكل میگیرد. فردی كه در هیئتها رفت و آمد دارد، مسلما با توجه به مفاهیم و انگارههایی كه در هیئتها به او منتقل میشود، به مرور صاحب نوع خاصی از هویت و جهانبینی میشود. اگر پیامهایی كه در هیئت به مخاطب ارائه شود، پیامهای غنی و فاخر باشد، البته مسلم است فردی كه تحت تأثیر آن است نیز از ذهن و روان متعالی برخودار میشود.
نگاه كاركردی به دین و آئین مختلف، یک نگاه كلاسیک در زمینه مطالعات مذهب در حوزه جامعهشناسی است. به نوعی در این نگاه، میان ساختار و عاملیت، نوعی ارتباط است، هر چند نقش ساختار بیشتر مورد توجه است. اگر بخواهیم به كاركردهای فردی دین و در امتداد آن عزاداری اشاره كنیم، ابتدا به كاركردهایی كه دین به لحاظ فردی دارد، اشاره میكنیم و سپس، همین زمینهها را در مورد عزاداری مورد توجه قرار میدهیم. جنبههای كاركرد فردی دین را میتوان به ایجاد آرامش روانی، معنابخشی به زندگی، ارائه چارچوب اخلاقی و پاسخ به سؤالات اساسی تقسیم کرد. در توضیح تكمیلی میتوان اضافه کرد که وقتی از آرامشبخشی نام میبریم، این مسئله مطرح است كه جهان جدید و زندگی امروزی عملا بر بنیاد نوعی روزمرگی و نسبی بودن میگذرد و انسان هیچ اساسی كه بتواند به او در فضای پر از استرس و اضطراب كه منبعش از نامشخص بودن سرانجام كار افراد ایجاد میشود، پاسخ دهد، ندارد. همین توجه به دین و بخش آیینی است كه میتواند به انسان اطمینان دهد كه اگر رفتار و كنش صحیحی را انجام دهد، میتواند به ساحل نجات برسد. این ساحل نجات در جهانبینیهای مادی عملاً دیده نمیشود.
معنابخشی در زندگی نیز از همین زاویه قابل طرح است. وقتی هیچ بنیاد مرصوصی نباشد كه فرد به آن چنگ بزند و در دریای متلاطم زندگی احساس رهاشدگی كند، آنجاست كه دین میتواند به این زندگی و حیات معنا بخشد. چارچوب اخلاقی برای زندگی را باید حاصل بایدها و نبایدهای مطلقاً بشری پیرامون زندگی دانست، بهگونهای كه میان تمام بشریت، همگان بر این مفاهیم اخلاقی نوعی بیشینه یكسان داشته باشند. زمانی دین بسیار مهم میشود كه شناخت این رفتارهای اخلاقی به راحتی برای انسان مؤثر نیست. همین جاست كه دین به او كمک میكند تا به سرعت به این مفاهیم جهانشمول دست پیدا کند. پاسخ به سؤالات بنیادی انسان نیز در امتداد همین پیوستار قابل تأمل است. سوالاتی كه از كجا آمدهام، برای چه كار و به كجا میروم، سؤالاتی است كه معمولاً در نظامات دینی قابل پاسخگویی است و در جهانبینیهای مادی چندان جایی ندارد. به بیان دیگر عملا در آنها پاسخی نیست كه قرار باشد به این سؤالات داده شود.
با توجه به این چارچوب، باید گفت كه عزاداری برای امام حسین(ع) نیز اگر بر مدار دین و آئین دینی برگزار شود، به نوعی پاسخ به همین مطالب گفته شده در مورد فرد است. در عزاداریهای حضرت باید اضطراب و استرس از فرد مؤمن دور شود و او در ایمان خود راسخ شود. عزاداری باید به نوعی ایجاد كننده ایمان مؤمنانه باشد تا ایمان مسلمانه تا مجالس عزاداری بتوانند به ایجاد نگاه فرامادی در زندگی فرد كمک کنند. فردی كه زندگی هیئتی داشته و در عزاداری مشارکت دارد، باید دارای نوعی زندگی اخلاقی متعالی نیز باشد. اگر فرد در اخلاقیات ضعیف است، این نشان میدهد عزاداری نتوانسته چارچوب زندگی متعالی كه نوعی زندگی اخلاقی و دینی است را به او نشان دهد.
اما در رابطه با جنبههای اجتماعی نیز میتوان به حفظ انسجام اجتماعی و ایجاد همبستگی، ارائه الگوههای رفتاری، كاهش آسیبهای اجتماعی و نیروی محركه برای تغییرات اجتماعی اشاره کرد. افرادی كه در هیئتها حضور پیدا میكنند، از یک سو دیگر عنصر فردیت كه در جهان مدرن به شدت مورد تأكید است را چندان مورد توجه قرار نمیدهند و مبتنی بر همهیئتی بودن و بچههیئتی بودن جهان جمعی متفاوتی را برای خود تشكیل میدهند. افراد در درون هیئتها ارتباطات بیشتری را تجربه میكنند و در بسیاری از موراد میتوانند در زندگی اجتماعی به هم كمک كنند. لذا بستر هیئت و عزاداری به نوعی موجب ایجاد جمعهای جدید و ارتباطات گسترده میشود. از سوی دیگر همین شناخت افراد از یکدیگر در زمینه عزاداری موجب میشود كه فرد در جامعه خود را تحت دید افرادی كه او را در قالب یک فرد هیئتی میشناسند بداند، یعنی شخصی كه اتفاقا انسانی دینی است. انسان دینی بودن، برابر با انسانی است كه در زندگی شخصی نسبت به دیگران دستگیری میکند. فردی كه زندگی اجتماعی دیگران را تحدید میكند، هیچگاه از سوی جامعه به عنوان یک هیئتی شناخته نمیشود.
اگر بخواهیم در جامعه تغییر ایجاد كنیم، همین هیئتها و عزاداریها میتوانند هم از زاویه تغییر نگرش و هم تأثیر بر رفتار افراد این كار را انجام دهند. پس عملا كاركردهای مطلوب زیادی برای عزاداری میتوان نام برد، اما باید به بخش اول رجوع كرد یعنی اگر میخواهیم این كاركردها محقق شود، باید پیامهایی كه از درون هیئت انتقال مییابد، دارای ویژگیهای مثبت و تأثیرگذار باشد.
امروزه مداحی نسبت به سابق، تغییر فرم و ماهیت پیدا کرده است. این تغییر از سمت تأكید بر اشعار حكمی و پندآموز به سمت نوحهخوانی برگشته است. قبلا، یعنی حدود سه دهه پیش در مراسم مذهبی كه مداحی نیز بود، بعد از یک ساعت مداحی كه شعرهای پندی و حكمی در آن بود و بعد روضه، شاید 10 دقیقه نیز سینهزنی و نوحهخوانی وجود داشت، اما امروزه به دلیل تفاوت فضاهای عزاداری نسبت به قبل، این 10 دقیقه غالب میزان برنامه مداحی و یا كل برنامه هیئت شده است. البته من این مسئله را به خودی خود آسیب و یا مشكل نمیبینم تا جایی كه این نوحهخوانی بتواند مفاهیم انسانساز را به مخاطب و به ویژه مخاطبان جوان ارائه دهد، مشکلی وجود ندارد، اما اگر نتواند این تأثیر را داشته باشد، صرفاً این كار نوعی بالا و پایین پریدن و لطمهزنی فاقد اعتبار دینی و انسانی است.
قرار است كه در فضای هیئت انسانسازی شود، نه اینکه راهی شرعی برای برآوردن امیال غیرالهی ایجاد شود. این ضربالمثل كه میگوید «هر گردی، گردو نیست» مصداق این مسئله است. البته مقام معظم رهبری طی سالیان زیاد به واسطه مراسمی كه سالیانه با مداحان داشتهاند، موارد مختلفی را بیان كردهاند كه نقشه راه مداحی انسانساز است. مقام معظم رهبری در بیانات ارزشمند خود به تمامی ابعاد مداحی و مداحی معیار اشاره كردهاند. ایشان در جایی به فرم اجرای مداحیها و عدم تفاوت میان مولودی و سینهزنی اشاره میکنند. در حوزه محتوا نیز به اهمیت انتخاب شعر مناسب، خوانش صحیح شعر و انتقال مضامین و ... اشاره كردهاند. ایشان به نوعی مداحی را به عنوان یک رسانه كه وظیفه انتقال مفاهیم را به شكلی عالی دارد، عنوان کردهاند. لذا اگر میخواهیم میان مداحی معیار و مداحی انحرافی فاصلهای قائل شویم باید بدانیم که این فاصله حاصل چگونگی انتخاب پیام و انتقال آن به مخاطب است.
انتهای پیام