
به گزارش ایکنا، مهدی فیروزان، فعال و کنشگر فرهنگی در سومین جلسه نشست «چراغی دیگر» از سلسله نشستهای
خانه اندیشمندان علوم انسانی که به مناسبت ایام شهادت سیدالشهدا(ع) شامگاه پنجشنبه 12 تیر برگزار شد، به موضوع «عاشورا و معنای رنج» پرداخت و گفت: همه ما در زندگی شخصی، علمی و معرفتی خود با رنج آشنا هستیم. مفهوم قرآنی رنج آن است که خداوند میفرماید
«لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي كَبَدٍ» معنای این آیه فراتر از این است که ما انسان را در رنج ساختیم بلکه به معنای آن است که انسان را «برای» رنج ساختیم؛ این «برای» مفهومی زیستنی است یعنی دست انسان نیست و رنج کشیدن چیزی متعلق به زمان، مکان و تاریخ نیست.
وی ادامه داد: از سرخپوستان آمریکا یعنی شمنها تا هندوئیزم و به طور کلی همه مکاتب، معرفتها و سنتها به گونهای رنج را اساس تلاش انسان دیدهاند. این رنج گاهی توسط قدیسان مقدس و گاهی هم بیمعنا شده است اما رنج در تار و پود انسان است. گاهی شرافت انسان به میزان رنج بردن اوست. هندوئیزم فاصله بین زایش و میرش را رنج میداند و میگوید مادامی که گرفتار این هستیم که دوباره متولد شویم و در قالب دیگری تولد یابیم، رنج حیات را داریم و تنها راه این است که به سمت معنویت حرکت کنیم تا انسان را از رنج زیستن نجات دهد. در آیین بودیسم هم زندگی به معنای رنج است و مثالهای زیادی در این رابطه دارد که زندگی سراسر رنج است و زندگی را تراژدی میداند و تنها راه پایان رنج را پیوستن یا رسیدن به خلأ میداند.
«شر»، مفهوم پیشامدرن «رنج»
فیروزان افزود: مفهوم رنج از حیث فلسفی یک مفهوم جدیدی است؛ رنج همیشه در زندگی بوده است اما از ابتدای ممارست فلسفی تا ابتدای قرن بیستم همیشه «شر» مفهوم «رنج» را داشت و همیشه این سؤال بود که خداوند خالق نیکی و زیبایی، چگونه شر را خلق کرده است؟ موضوع تفکر میان انسانی بود که از خدا پرسش میکرد که آیا «شر» مخلوق است و از وجود یک خیر مطلق به وجود آمده است؟ بنابراین موضوع گفتوگو با خداوند، «شر» بود.
وی اظهار کرد: بعد از جنگ جهانی اول و دوم که شرور جلوه وحشتناکی پیدا کرد و انسان از گرگ انسان هم فراتر رفت و نسلکشی عدیدهای اتاق افتاد؛ مثل آخرین نسلکشی فلسطینیها، ارامنه، مسلمانان در بوسنی و...، مفهوم «رنج» جایگزین «شر» شد، اما آیا «شر» مفهوم حداقلی و عدمی در مقابل «خیر» است؟ زیرا همیشه میگفتند جایی که «شر» نباشد «خیر» است. برخی از عرفا نیز گفتند که «خیر» یک مفهوم حداقلی است و اگر میخواهی «خیر» داشته باشی ناگریزی که «شر» هم داشته باشی و در ادامه «شر» با «رنج» جایگزین شد؛ بنابراین گفتوگو بین «رنج» و «انسان» شکل گرفت یعنی این انسان بود که «رنج» را تعریف میکرد و مخاطب آن سؤال و جواب، دیگر با خدا نبود و این مفهوم در فلسفه به وجود آمد.
انسان و رنج یافتن مفهوم هستی
وی با بیان اینکه در تفکر مسیحی اصلیترین اقدام حضرت مسیح، خریدن رنج دیگران با شهادت خود است، گفت: در تعبیر به صلیب کشیدن، حضرت مسیح خود را قربانی میکند که گناهان و رنجهای پیروان را بخرد. بعدها اگزیستانسیالیستها، مخصوصاً سارتر بیان میکند که زندگی بسیار پوچ است و ما را به وسط این پوچی پرتاب کردند و برای این اینکه به یک حقیقت انسانی دست یابیم، باید مفهوم هستی را پیدا کنیم و این رنج ما است. در حقیقت رنج انسان، رنج یافتن مفهوم هستی است. هایدگر میگوید انسان باید علیه هستی طغیان کند تا رنج درک حقیقت را پیدا کند.
«نسلکشی»، تلخترین و دردناکترین مشکل انسانی
فیروزان اظهار کرد: رنج مانند تار و پود انسان است و راه بیرون آمدن از این رنج، یافتن معنویتی است که در کنار آن، جمعی بهرمند شوند. فرق درد و رنج این است که «درد» امر فیزیکی و قابل معالجه است اما «رنج» قابل درمان نیست و در فرد باقی میماند و گاهی تولید اضطراب و افسردگی میکند و در حقیقت عمیق است و امر سطحی نیست. رنج ماندگار میتواند نسل به نسل هم انتقال پیدا کند. مهمترین مسئله نسلکشی این است که نسلکشی وقتی اتفاق میافتد که یک هویت، سنت و اصالتی را به هر دلیلی میخواهند از بین ببرند. بدترین، تلخترین و دردناکترین مشکل انسانی در طول تاریخ توسط متفکرین، «نسلکشی» نام گرفته است و این چیزی است که در عاشورا هم با آن برخورد میکنیم زیرا در عاشورا نیز نوعی نسلکشی رخ داد. بدی نسلکشی این است که ترومای نسلکشی به صورت ژنتیکی به نسلهای بعد منتقل میشود یعنی یک کودک فلسطینی یا جنوب لبنانی امروز کشته شده است یا اگر زنده بماند با تروماها، دردها، مشکلات و هیجاناتی همراه خواهد بود که در نسلهای بعدی هم ادامه خواهد داشت.
وی با بیان اینکه یهودیها قومی هستند که به دلیل اعتقادات خود مبنی بر «قوم برگزیده بودن» از همه سرزمینها بیرون شدند، ادامه داد: این بیرون کردن از سرزمین تحقیری را درون آنها به وجود آورد که نسلها ادامه پیدا کرد. روزی که سیدحسن نصرالله را تشییع میکردند، هواپیماهای اسرائیل آمدند و از بالای سر مردم عبور کردند و دیوار صوتی را شکستند؛ این غیر از یک نوع حقارت چه چیزی را در آنها ارضا میکرد؟ بنابراین بدترین این نسلکشیها چیزی است که در نسلهای بعدی اتفاق میافتد.
معنایی که امام حسین(ع) به رنج داد
فیروزان تصریح کرد: معمولاً علت ماندگاری رنج، فقدانی است که جبرانپذیر نیست و علت سوگ
امام حسین(ع)، ماندگاری و جبرانناپذیر بودن آن است. ما هم رنج مقدس و هم رنجهایی که میتواند مقدس نباشند داریم. امام حسین(ع) انقلاب نکردند بلکه دفاع از یک امر انسانی حقیقت و عدالت را بر عهده گرفتند. مظلومیت، حقیقت و معنویت این موضوع از انقلاب کردن و کنشگری سیاسی بسیار بیشتر است و رنج آن بیشتر از انتخاب یک قیام است تا نپذیرفتن ذلت. کاری که امام حسین(ع) میکنند، این است که میخواهند به رنج معنایی دهند که دیگران به حقیقت، دفاع از حقیقت و عدالت برسند. رنج جنگ و از دست دادن فرزند و... را قبول میکنند تا حقیقت و عدالت را زنده نگه دارند و این به معنای رنج مقدس است.
معنادار کردن رنجهای انسانی با پیوند زدن آن به عاشورا
این فعال فرهنگی درباره کارکردهای رنج مقدس بیان کرد: رنج مقدس در فرهنگ اسلامی یک الهیات قدسی به مفهوم شهادت را ایجاد کرده است. ما در الهیات قدسی راه بخشش، عرفان و... داریم و امام حسین(ع) الهیات شهادت را وارد میکنند که همان تبدیل رنج به یک امر مقدس و متعالی است. ماجرای عاشورا بیش از آنکه یک شهادت، اسارت و مجموعهای از آنها باشد، الهیاتی است که در اوج مظلومیت با خون نوشته شده که خداوند هم برکت داده است تا این الهیات به نتیجه برسد. چیزی که باید در الهیات حسینی به آن توجه کنیم، این است که تجربه عاطفی و روحی ما از طریق گریه، همدردی و مصیبتخوانیای که بر ایشان میکنیم ما را با تجربه روحی و عاطفی امام حسین(ع) پیوند میزند. ما ناخودآگاه در طول این سالها خود را به یک منبع لایزالی پیوند میزنیم و به رنجهای خود معنایی حقیقی میدهیم تا بتوانیم آنها را قابل تحمل کنیم. ما رنج انسانی خود را با پیوند زدن آن به عاشورای امام حسین(ع) معنادار میکنیم.
وی ادامه داد: همه رنجهای ما معنادار نیستند ولی آن بخشی را که میتوانیم با امام حسین(ع) پیوند بزنیم، بخشی است که رنجهای ما را معنادار و تحملپذیر میکند. هرکسی که در فقدان عزیزی قرار دارد، میداند که مهمترین اصل، تحمل کردن آن فقدان است. راههای گوناگونی برای این امر وجود دارد اما وقتی این فقدان را به فقدانهای امام حسین(ع) پیوند میزنیم برای خودمان تحملپذیر و صبوری را تمرین میکنیم. صبوری یعنی باز کردن آینده برای رستگاری؛ صبوری به این معنا نیست که در زمان اتفاق میافتد بلکه وقتی فرد صبوری میکند، افقهای آینده را برای خود میگشاید تا رستگار شود. صبوری، امیدواری را قطعی میکند.
هدفدار کردن رنجهای فردی و جمعی با گفتمان کربلا
فیروزان اضافه کرد: گفتمان کربلا، رنجهای فردی و جمعی ما را هدفدار میکند؛ اگر همین 12 روز جنگ را نگاه کنیم هیچکس گمان نمیکرد که مردم اینگونه مدیریت یک سرزمینی را بر عهده بگیرند و این مدیریت یعنی اینکه با گفتمان عاشورا سرنوشت فردی و معنوی خود را پیوند زدهاند و این گفتمان را در خود حاضر و ناظر کردهاند. مسئله رنج امام حسین(ع) برای ما یک نظام اخلاقی پیش آورده است؛ مانند کاری که حضرت عباس(ع) در نهر علقمه با آب میکنند. نشانههای اخلاقی کربلا امروز برای ما قابل تحلیل است.
چهار واکنش در برخورد با رنج
وی اظهار کرد: ما به صورت ناخودگاه با واقعه عاشورا و امام حسین(ع) نوعی همذات پنداری داریم. «حر» در نظام اخلاقی امام حسین(ع) راه برگشت دارد و ما با کربلا و رنج شهادت یک نظام اخلاقی و عاطفی را وام میگیریم و استفاده میکنیم و ناخودآگاه آنها را اسوه، قهرمان و ابرقهرمان خود کرده و با آن زندگی میکنیم. رنج به مثابه امر مقدس است و نشانه قرب الهی را از امام حسین(ع) میآموزیم. ما در برخورد با رنج و شر، چهار واکنش میتوانیم داشته باشیم؛ یکی خیاموار یعنی نوعی ابنالوقت هستیم و دم را غنیمت میداریم؛ راه دیگر این است که رنج را در آغوش میگیریم؛ گروه دیگر بهرهبرداری میکنند و فقط در آغوش نمیکشند. بسیاری از اوقات رنج باعث میشود تا بتوان دیگران را با خود نجات داد و گروه چهارم افرادی هستند که با رنج مبارزه میکنند. افرادی که مبارزه میکنند بخشی از حقیقت را فهمیدهاند و بخشی دیگر را نفهمیدهاند.
انتهای پیام