در دنیای سینما و تلویزیون، آثار عاشورایی همواره بهعنوان یکی از ارکان مهم تولیدات فرهنگی و مذهبی شناخته شدهاند. در این میان، سازمان صداوسیما با تولید برنامهها و سریالهای ویژهای در ایام محرم و صفر، سعی در ترویج مفاهیم عاشورا و قیام امام حسین(ع) دارد. اما در سینما، تولید چنین آثاری با چالشهایی نظیر هزینههای سنگین و عدم بازگشت سرمایه روبهرو است. مصطفی علمیفرد، تهیهکننده سینما و تلویزیون، در گفتوگویی با ایکنا، به تحلیل این چالشها و ضرورت تولید آثار عاشورایی پرداخته است.
علمیفرد معتقد است که آثار عاشورایی باید فراتر از بازنمایی حوادث تاریخی باشند و مفاهیم انسانی و اجتماعی همچون آزادگی، امید به زندگی و احقاق حقوق را در قالبهای مختلف به مخاطب منتقل کنند. وی تأکید میکند که حتی در یک درام اجتماعی و خانوادگی، میتوان پیامهای عاشورایی را بهطور مؤثر گنجاند و این رویکرد را ضروری میداند. در این راستا، او به سریالهایی چون «مختارنامه» و «معصومیت از دست رفته» اشاره میکند که توانستهاند با روایات صحیح و تأثیرگذار خود، ارتباطی عمیق با مخاطب برقرار کنند.
در این گفتوگو، علمیفرد به مشکلات تولید آثار عاشورایی در سینما اشاره و بیان میکند که یکی از بزرگترین چالشها، هزینههای بالا و نیاز به حمایتهای مالی از سوی نهادها و اسپانسرهاست. او بر این باور است که در صورتی که چنین حمایتی فراهم شود، امکان ساخت آثار شاخص و باکیفیت در این زمینه فراهم خواهد شد. به گفته او، اگر این حمایتها در قالب همکاریهای بیرونی و نهادهای مختلف گسترش یابد، میتوان انتظار تولید آثار فاخر و تأثیرگذار در حوزه عاشورا را داشت.
این تهیهکننده در خصوص سریال «آلا» که در ایام محرم از تلویزیون پخش میشود، معتقد است که این سریال با موضوع فرزندآوری و درمان ناباروری، در عین حال که یک داستان اجتماعی و خانوادگی است، پیامهایی چون امید به زندگی، تحکیم بنیان خانواده و احقاق حقوق را بهطور غیرمستقیم به مخاطب منتقل میکند. او هدف اصلی این پروژه را ترویج ارزشهای انسانی و ایجاد فضایی برای ترغیب به زندگی بهتر و پرامیدتر عنوان میکند.
در ادامه مشروح گفتوگوی ایکنا با مصطفی علمیفرد، تهیهکننده سینما و تلویزیون از نظر میگذرد.
ایکنا ـ به عنوان یک تهیهکننده، تولیدات عاشورایی چه جایگاهی در اولویتهای رسانه ملی یا سینمای ایران دارد؟ آیا این تولیدات از حمایت کافی برخوردار هستند؟
در رسانه ملی، بدون تردید واقعه عاشورا و اساساً مبحث قیام امام حسین(ع) یکی از محورهای اصلی و در اولویت برنامهسازی است. چه در حوزه تولید آثار نمایشی و چه در بخش تولید برنامههای ترکیبی، این موضوع جایگاه ویژهای دارد. به همین دلیل نیز در رسانه ملی، این دست از تولیدات مورد حمایت قرار میگیرد. بهخصوص در حوزه نمایشی، این یک اصل ثابت است که سازمان صداوسیما هر ساله برای ایام محرم و صفر، تولیداتی ویژه در نظر میگیرد و برای آنها برنامهریزی میکند؛ اما شرایط در سینما تا حدودی متفاوت است. تولید آثار تاریخی، بهویژه آثار عاشورایی، مستلزم صرف هزینههای بسیار بالایی است. این در حالی است که در سینما، بحث بازگشت سرمایه و اقبال مخاطب، مسئلهای بسیار تعیینکننده محسوب میشود. بنابراین سرمایهگذار سینمایی، حتی اگر دغدغه فرهنگی و دینی هم داشته باشد، برای ورود به چنین پروژههایی باید اطمینان کافی از بازخورد اقتصادی اثر داشته باشد. در این میان، اگر حمایتکنندهای بیرون از بدنه سینما، بهویژه یک نهاد یا اسپانسر خارجی، وارد میدان شود، امکان تولید آثار فاخر و شاخص وجود خواهد داشت؛ اما در نبود چنین پشتیبانیهایی، مسیر تولید آثار عاشورایی در سینما بسیار دشوار میشود.
ایکنا ـ چه ویژگیهایی یک اثر عاشورایی را از سایر تولیدات نمایشی متمایز میکند و باعث میشود مخاطب با آن پیوند عاطفی و معرفتی برقرار کند؟
واقعه عاشورا و قیام امام حسین(ع) در بستر جامعه ایرانی، صرفاً یک رویداد تاریخی یا مذهبی صرف نیست، بلکه بهنوعی در تاروپود فرهنگی، اعتقادی و حتی زیستی مردم ایران تنیده شده است. این پیوند عمیق فرهنگی باعث شده است که آثار عاشورایی نهتنها در میان مخاطبان مذهبی، بلکه در میان عموم مردم نیز جایگاه و احترام خاصی داشته باشند. مردم ایران حتی اگر وابستگی ایدئولوژیک عمیق نداشته باشند، باز هم به شکل ناخودآگاه از طریق فرهنگ و زیست اجتماعی خود با مفاهیم عاشورایی آشنا هستند. همین پیوند ناخودآگاه، موجب میشود زمانی که اثری در این فضا تولید میشود، مخاطب بدون نیاز به واسطهای ذهنی، بهصورت طبیعی با آن همذاتپنداری کرده و با قصه همراه شود.
نمونههای روشن و موفق این موضوع را در آثاری مانند سریال «مختارنامه» یا «معصومیت از دست رفته» میتوان مشاهده کرد. این آثار نشان میدهند که روایت صحیح و اثرگذار از واقعه عاشورا میتواند با اقبال عمومی مواجه شود، حتی اگر مخاطب به ظاهر در آن لحظه پیوند مذهبی روشنی با موضوع نداشته باشد. راز موفقیت چنین آثاری در همان پیوند فرهنگی و ذهنی است که مخاطب ایرانی با عاشورا برقرار کرده و از طریق آن، معنای اثر را درونی میکند.
ایکنا ـ با توجه به شرایط تولید، بودجه و دغدغههای مخاطب، تولید یک اثر عاشورایی موفق با چه موانع و چالشهایی روبهرو است؟
مهمترین چالش در تولید آثار عاشورایی، پرهزینه بودن آنهاست. این آثار اغلب در قالب آثار تاریخی تعریف میشوند و کار تاریخی ذاتاً نیازمند صرف بودجههای سنگین است. در ساخت یک اثر نمایشی تاریخی، باید به مستندات وفادار بود و بازنمایی صحیحی از فضای واقعه داشت، چراکه مخاطب معمولاً تصویری ذهنی از این واقعه در خود ساخته است؛ تصاویری که برگرفته از شنیدهها، خواندهها و باورهای جمعی است. بنابراین، اثر تولیدی باید بهگونهای باشد که بتواند به این تصویر ذهنی نزدیک شده و آن را مخدوش نکند. از سوی دیگر، هزینههایی مانند طراحی صحنه، لباس، ساخت دکور و حتی اجرای فنی صحنههای دشوار در بازههای زمانی کوتاه – مثلاً ضبط یک سکانس ۷ یا ۸ دقیقهای فشار زیادی بر گروه تولید وارد میکند. اگر این فشار با حمایت و همکاری جدی و مستمر از سوی نهاد سفارشدهنده، گروه تولید و سایر عوامل همراه نباشد، اثر نهایی لطمه خواهد دید.
نکته مهم دیگر این است که آثار عاشورایی لزوماً نباید صرفاً تاریخی باشند. مفهوم عاشورا میتواند در دل یک روایت معاصر نیز جاری باشد. ممکن است در دل یک داستان امروزی، مفاهیم عاشورایی مانند ایثار، ظلمستیزی، وفاداری، آزادگی و مقاومت، تجلی پیدا کند و اثری خلق شود که از نظر محتوا کاملاً در مسیر عاشورا قرار داشته باشد، بدون اینکه الزامی به بازسازی واقعه تاریخی عاشورا به شیوه مستقیم داشته باشد. این نوع روایتگری، هم اجرای اثر را سادهتر میکند و هم امکان همراهی مخاطب امروزی با آن بیشتر میشود.
ایکنا ـ در روایت داستان عاشورا در آثار نمایشی، باید بیشتر بر جنبههای احساسی و حماسی تمرکز کرد یا ابعاد فکری، معرفتی و تحلیلی نیز باید پررنگ باشد؟
ابعاد فکری و معرفتی در روایت عاشورا از اهمیت ویژهای برخوردار هستند. در حقیقت، یکی از ضعفهایی که گاه در برخی آثار نمایشی مشاهده میشود، غلبه نگاه صرفاً احساسی و شعاری است. در حالی که عاشورا نهفقط یک حادثه احساسی یا حماسی، بلکه یک نهضت با عمق تحلیلی، معرفتی و رسالتمحور است.
ابعاد فکری و معرفتی در روایت عاشورا از اهمیت ویژهای برخوردار هستند. در حقیقت، یکی از ضعفهایی که گاه در برخی آثار نمایشی مشاهده میشود، غلبه نگاه صرفاً احساسی و شعاری است
هدف از تولید آثار نمایشی عاشورایی نباید صرفاً سرگرمی یا تحریک احساسات لحظهای مخاطب باشد. عاشورا حامل پیامهای بسیار عمیق و متعالی است که اگر بهدرستی در بستر نمایش منتقل شوند، میتوانند تأثیرگذاری فرهنگی و اجتماعی گستردهای داشته باشند. بنابراین از منظر من، به عنوان تهیهکننده، اولویت با تولیداتی است که بتوانند لایههای اندیشهورز، تحلیلی و معرفتی واقعه عاشورا را به مخاطب منتقل کنند. این نوع آثار نهتنها ماندگاری بیشتری دارند، بلکه رسالت اصلی قیام امام حسین(ع) را نیز به شکل مؤثرتری به تصویر میکشند.
ایکنا ـ در تجربه شما به عنوان تهیهکننده، مخاطب امروز در تلویزیون یا سینما تا چه میزان با مفاهیم عاشورایی مانند ظلمستیزی، حقطلبی یا ولایتپذیری ارتباط برقرار میکند؟
برخلاف تصوری مبنی بر اینکه مخاطب امروز نسبت به مفاهیم دینی یا عاشورایی گارد دارد یا تمایلی به پذیرش آنها ندارد، واقعیت چنین نیست. مسئله اصلی نه در میزان پذیرش مخاطب، بلکه در چگونگی ارائه آن مفاهیم است. مهم این است که اثر نمایشی با چه نوع نگاه و زاویه دیدی خلق میشود و چه رویکردی در پرداختن به مضمون عاشورا دارد. اگر اثری بخواهد شعاری، کلیشهای یا با زبانی تحکمآمیز با مخاطب سخن بگوید، طبیعی است که حتی در حوزههای دیگر مانند آثار عاشقانه یا اجتماعی هم تأثیرگذاریاش کاهش خواهد یافت، چه برسد به آثار عاشورایی که ذاتاً بار معنایی و فرهنگی سنگینی دارند؛ اما اگر در تولید یک اثر عاشورایی، هوشمندی، ظرافت، نگاه فرهنگی عمیق و شناخت نسبت به جایگاه آن مفاهیم لحاظ شده باشد، مخاطب با آن همراه میشود.
قیام عاشورا برخاسته از یک تمدن عظیم، فرهنگی ژرف و رسالتی بلند است. بنابراین اگر نویسنده یا سازنده، تلاش نکند به زور باور و اندیشهای را به مخاطب تحمیل کند و در عوض، روایت را به گونهای شکل دهد که مخاطب خود به تدریج به آن باور برسد، آنگاه اثر کار خود را کرده است. جریان طبیعی روایت در آثار نمایشی، اگر به شکل صحیحی طراحی شود، مخاطب را بهتدریج درگیر معنا میکند و در پایان او را به تأمل و پذیرش دعوت میکند، بدون نیاز به شعار یا تکرار مستقیم پیام.
ایکنا ـ در تولید آثار عاشورایی، چقدر به گروههای سنی مختلف و مخاطبشناسی توجه شده است؟ برای جذب نوجوانان و جوانان، چه تمهیداتی باید اندیشیده شود؟
این مسئله بسیار کلیدی است. بهصراحت باید گفت که در سالهای گذشته، توجه کافی به مخاطبشناسی و گروههای سنی مختلف در تولیدات عاشورایی نشده است. بیشتر این آثار برای مخاطب عام و بهویژه مخاطب بزرگسال طراحی شدهاند. این در حالی است که اگر قرار باشد فرهنگ عاشورا بهدرستی منتقل شود و در نسلهای بعدی نیز ریشهدار شود، باید از دوران کودکی و نوجوانی آغاز شود.
فرهنگسازی در هر حوزهای، بهویژه در عرصهای مانند فرهنگ عاشورا، باید از سنین پایین آغاز شود. در غیر اینصورت، در بزرگسالی با تلاشهای بسیار بیشتر و تأثیرگذاری کمتر، تلاش خواهیم کرد تا باورهایی را در ذهن افراد جا بیندازیم که اگر در کودکی در جان آنان نهادینه شده بود، اکنون نیازی به اینهمه سختی نبود. این موضوع در حوزه اعتقادات از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ چراکه عاشورا صرفاً یک فرهنگ نیست، بلکه یک عقیده است؛ عقیدهای که از گذشتههای دور، از اجداد ما تا امروز، در ذهن و قلب ایرانیان جای گرفته و ادامه یافته است.
به همین دلیل، کمتوجهی به مخاطب کودک و نوجوان، بهویژه در آثار نمایشی عاشورایی، یک نقص جدی محسوب میشود. اگر بخواهیم در آینده شاهد تثبیت و ماندگاری این باورها باشیم، باید از امروز برای نسل نوجوان تولیدات خاص، با زبان، ساختار و سبک متناسب با فهم و روحیات آنان تولید کنیم.
ایکنا ـ تولیدات عاشورایی در فرم و تکنیک چقدر توانستهاند با استانداردهای روز رسانه رقابت کنند؟
در پاسخ به این سؤال باید به دو نکته اشاره کرد. نخست اینکه نباید فراموش کنیم در حوزه تکنیک و فناوریهای تصویری، توان رقابت با سینمای غرب، بهویژه هالیوود و حتی بالیوود را نداریم. این یک واقعیت است. تجهیزات، امکانات، ساختار صنعتی و سرمایهگذاری در سینمای غرب بهمراتب فراتر از چیزی است که در سینمای ایران وجود دارد. اما برگ برنده ما همیشه محتوا بوده است. اگر محتوای یک اثر فاخر و تأثیرگذار باشد و با اقتضائات فرهنگی، اجتماعی و اعتقادی جامعه ما همخوانی داشته باشد، میتواند حتی در بازارهای بینالمللی نیز موفق باشد. نمونه روشن آن سریال «مختارنامه» است. در این سریال، آنچه مخاطب را درگیر خود کرد، پیش از هر چیز، قدرت روایتگری، صداقت در انتقال پیام و استفاده از قصهای عامهفهم اما عمیق بود.
در حوزه تکنیک فکری و اجرایی، کارگردانان ما توانمندی بالایی دارند. توانایی دکوپاژ، تصویرسازی و خلاقیتهای بصری در میان کارگردانان ایرانی کاملاً وجود دارد؛ اما وقتی نوبت به جلوههای ویژه بصری، گرافیک، یا فناوریهای نوین در تولید تصویر میرسد، کمبودهای جدی احساس میشود. بنابراین توصیه من این است که فیلمسازان به جای تکیه بیش از حد بر جلوههای ویژه دیجیتال، بیشتر بر فضای رئال و واقعگرایانه متمرکز شوند. اگر روایت اثر قوی باشد و صحنهها و فضاها طبیعی و باورپذیر طراحی شده باشند، حتی بدون فناوریهای سطح بالا نیز میتوان اثر موفقی تولید کرد. همین مسئله در مورد فیلم سینمایی «موسی کلیم الله» نیز مشهود بود؛ در بخشهایی از فیلم، ضعفهای فنی محسوس بود، اما روایت و محتوا به اندازهای قوی بود که مخاطب همچنان با اثر همراه شد.
ایکنا ـ در تجربه شما بهعنوان تهیهکننده، چقدر تعامل میان هنرمندان با اندیشمندان دینی برای تولید آثار عمیق عاشورایی وجود دارد؟
این تعامل بهطور قطع وجود دارد. برخلاف تصور برخی که میگویند هنرمندان با مفاهیم دینی و اعتقادی فاصله گرفتهاند یا تمایل به همکاری در چنین فضاهایی ندارند، واقعیت این است که وقتی بحث عاشورا یا مفاهیم اعتقادی عمیق مطرح میشود، بسیاری از هنرمندان حتی آنهایی که شاید از منظر اجتماعی یا فرهنگی، با نگاههای مختلفی شناخته میشوند پا به میدان میگذارند و همکاری میکنند.
اگر محتوای یک اثر فاخر و تأثیرگذار باشد و با اقتضائات فرهنگی، اجتماعی و اعتقادی جامعه ما همخوانی داشته باشد، میتواند حتی در بازارهای بینالمللی نیز موفق باشد. نمونه روشن آن سریال «مختارنامه» است
مسئله اصلی در این حوزه نه در نبود تمایل برای تعامل، بلکه در سیاستگذاری است. عاشورا هر ساله تکرار میشود. ماه محرم هر سال در تقویم وجود دارد. با این وجود، بسیاری از اوقات، تولید آثار نمایشی مرتبط با این ایام با تأخیر و بدون برنامهریزی انجام میگیرد. گاهی دو ماه مانده به محرم، تازه تصمیم گرفته میشود که اثری برای آن زمان آماده شود. در این شرایط، آثار تولیدشده اغلب آثاری صرفاً برای پر کردن آنتن یا رفع تکلیف میشوند، نه آثاری هدفمند، عمیق و تأثیرگذار؛ این در حالی است که اگر سیاستگذاریها از پیش و با نگاه بلندمدت صورت گیرد، میتوان برای مناسبتهایی چون محرم، رمضان یا دیگر ایام مذهبی، برنامههای چندفصلی و مستمر طراحی کرد که مخاطب هر سال منتظر دیدن ادامه آن باشد. متأسفانه ضعف در سیاستگذاری موجب شده است که به جای تقویت سالبهسال تولیدات عاشورایی، بعضی سالها حتی شاهد خلأ کامل آثار فاخر باشیم. در حالی که مفاهیم عاشورایی بههیچوجه محدود به زمان و مکان خاصی نیستند، میتوان با برنامهریزی دقیق و نگاه راهبردی، از ظرفیتهای این حوزه برای تولید آثار عمیق، مستمر و اثرگذار بهره برد. تعامل میان هنرمندان و اندیشمندان دینی وجود دارد، اما این تعامل زمانی به ثمر میرسد که زیرساختهای سیاستگذاری و اجرایی آن نیز مهیا باشد.
ایکنا ـ شما در حال حاضر سریال «آلا» را در ایام محرم روی آنتن دارید. در خصوص همخوانی این سریال با مناسبتهایی مانند عاشورا و تأثیر آن بر مخاطب توضیح دهید.
این نکته که سریالهای مناسبتی لزوماً باید در قالبهایی حزنآلود یا تاریخی و مستقیماً به واقعه عاشورا بپردازند، یک برداشت اشتباه است. یکی از مهمترین مفاهیم قیام عاشورا آزادگی است؛ قیامی که برای بقا و پاسداری از اصول انسانی و دینی شکل گرفت. بنابراین، سریالهایی که به این اصول بپردازند، حتی اگر موضوعاتی غیرتاریخی یا اجتماعی داشته باشند، میتوانند در واقعیت با این مفاهیم ارتباط برقرار کنند. در سریال «آلا» حتی اگر داستان یک درام اجتماعی و خانوادگی باشد، اما درونمایههای آن شامل مفاهیمی همچون امید به زندگی، آزادگی و احقاق حقوق است که همگی در قالبی مناسب به مخاطب منتقل میشود. در این مجموعه، سعی کردهایم تا این پیامها را نه بهصورت مستقیم، بلکه از طریق پرداختن به مسائل انسانی و اجتماعی همچون امید به زندگی و پایداری خانوادهها، مطرح کنیم.
ایکنا ـ این سریال بر روی چه موضوعاتی متمرکز است و چه پیامهایی را برای مخاطب به همراه دارد؟
موضوع اصلی سریال «آلا»، بهطور خاص حول محور فرزندآوری و درمان ناباروری میچرخد. هدف از این کار در وهله نخست تقویت امید به زندگی برای خانوادهها و در گام بعدی ترویج ارزشهایی مانند احقاق حقوق و تقویت بنیان خانواده است. در این سریال، سعی کردهایم تا بهجای تمرکز صرف بر روی مشکلات فرزندآوری، فضایی فراهم کنیم که مخاطب احساس کند میتواند با تلاش و امید، مسیرهای دشوار زندگی را پشت سر بگذارد. بهطور خاص، بحثهای اجتماعی و روانشناختی پیرامون فرزندآوری بهنوعی بهعنوان محوریترین مسئله داستان مطرح است که به مخاطب یادآوری میکند چگونه یک فرزند میتواند به عنوان یکی از ارکان اصلی، شیرینی و جذابیت زندگی خانوادگی را بیشتر کند. بنابراین، در این سریال، هدفگذاری ما بیشتر بر تحکیم بنیان خانواده و شادیبخشیدن به زندگی افراد است.
ایکنا ـ هدف شما از این پروژه چه بوده و چه تأثیری را برای مخاطب در نظر دارید؟
هدف اصلی ما در این پروژه، نه تنها ترویج فرزندآوری بلکه ایجاد فضایی است که در آن مخاطب بتواند حس امید به زندگی و تلاش برای بهبود شرایط را تجربه کند. علاوه بر این، میخواهیم اهمیت تحکیم بنیان خانواده و نقش مثبت فرزند در زندگی را به مخاطب نشان دهیم. در واقع، پیام اصلی ما به خانوادهها این است که فرزندآوری، تنها یک نیاز فیزیکی یا اجتماعی نیست، بلکه یک حرکت عاطفی و روانشناختی است که میتواند زندگی را شیرینتر و پرمعناتر کند. تلاش ما بر این بوده که بهجای ترویج شعارهای خشک و کلیشهای، این مفاهیم را در قالب یک داستان جذاب و عاطفی به تصویر بکشیم.
گفتوگو از داوود کنشلو
انتهای پیام