
به گزارش ایکنا، القدس العربی در گزارشی به قلم صادق الطائی، نویسنده عراقی، به بررسی تحولات سوریه و احتمال عادیسازی روابط دولت احمد الشرع با
رژیم صهیونیستی پرداخته است.
در این گزارش آمده است:
از همان ابتدا، مشخص بود که جامعه بینالمللی، بهویژه ایالات متحده آمریکا، دولت جدید سوریه را بدون شروط سیاسی واضح، از جمله مبارزه با تروریسم، قطع ارتباط با القاعده، حفاظت از اقلیتها و تضمین حقوق مدنی و قانون اساسی، به رسمیت نمیشناسد. علاوه بر این، واضح بود که باید یک توافق منطقهای که شامل پرونده اسرائیل نیز باشد، آماده شود.
در همین رابطه،
عادیسازی روابط با اسرائیل، از پروژه بازسازی دیپلماتیک و اقتصادی رژیم جدید سوریه جداناشدنی است. از دیدگاه واشنگتن، هر دولت سوری - صرف نظر از گذشتهاش - میتواند در جامعه بینالمللی پذیرفته شود اگر به اسرائیل تضمینهای امنیتی بدهد و از خصومت ایدئولوژیک فاصله بگیرد.

سوریه و اسرائیل چند دهه است که در دو جبهه مخالف در درگیریهای خاورمیانه قرار دارند، از جمله درگیریهای شدید از سال ۱۹۴۸ تا جنگ اول لبنان در سال ۱۹۸۲م. پس از
سقوط بشار اسد، رئیس جمهور سابق سوریه در دسامبر 2024، حاکمان جدید دمشق مشتاق بودند که در برابر غرب میانهرو به نظر برسند. با این حال، واکنش اولیه اسرائیل به تغییر در سوریه محتاطانه بود و حاکمان جدید را به دلیل ارتباط قبلیشان با القاعده «تروریست» توصیف کرد و یک حمله هوایی شدید علیه آنچه که اهداف نظامی خواند، آغاز کرد. با این حال، خصومتها در اواسط ماه مه گذشته فروکش کرد، زمانی که دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، تحریمهای سوریه را لغو کرد و با احمد الشرع، رئیس دولت موقت سوریه، در ریاض دیدار کرد. این اقدام به دههها سیاست خصمانه و سرسختانه واشنگتن نسبت به دمشق پایان داد.
به گفته یک دیپلمات اروپایی، مقامات سوریه در آوریل گذشته از طریق چندین کشور اروپایی، از جمله سوئیس، سیگنالهایی در مورد مذاکره با اسرائیل ارسال کرده بودند، اما ایالات متحده میانجی شد. از این رو میتوانیم بگوییم که دولت نتانیاهو در ابتدا موضعی خصمانه نسبت به رژیم جدید سوریه اتخاذ کرد، اما در هفتههای اخیر، در بحبوحه تلاشهای ایالات متحده برای انعقاد توافق بین دو رژیم، این گفتمانها تغییر کرده است.
تساحی هانگبی، مشاور امنیت داخلی اسرائیل، رهبری مذاکرات را از سوی اسرائیل بر عهده دارد. او به تازگی گفته است که رژیم اسرائیل و سوریه روزانه در تماس مستقیم هستند و در مورد مسیرهای آینده عادیسازی روابط گفتوگو میکنند.
گدعون ساعر، وزیر خارجه اسرائیل، نیز در یک کنفرانس مطبوعاتی در روز دوشنبه، 30 ژوئن، اعلام کرد که در هرگونه توافق صلح احتمالی با سوریه، بلندیهای جولان بخشی از اسرائیل باقی خواهد ماند.
اسرائیل ارتفاعات استراتژیک جولان را در سال 1967 اشغال کرد و در سال 1981 آن را عملاً ضمیمه خاک خود کرد. دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، نیز رسماً آن را به رسمیت شناخت.
این درحالی است که شبکه تلویزیونی LBCI لبنان گزارش داد که سوریه در هیچ توافق احتمالی خواستار بازگشت ارتفاعات جولان نیست، بلکه به دنبال به رسمیت شناختن رژیم جدید سوریه توسط اسرائیل، خروج نیروهای اسرائیلی از جنوب سوریه و ترتیبات امنیتی خاص است. همه این موارد با حمایت ایالات متحده انجام میشود که جزئیات کامل آن هنوز مشخص نیست.
از سوی دیگر، یک مقام سوری در گفتوگو با تلویزیون «کان» اسرائیل تأکید کرد که مسئله بلندیهای جولان هنوز روی میز مذاکره قرار نگرفته است و توضیح داد که نگرانی اصلی اکنون خروج نیروهای اسرائیلی از منطقه حائل در جنوب است.
وی افزود: تماس بین اسرائیل و سوریه میتواند بسیار مهم باشد و دولت فعلی دمشق با ایران و نیروهای حزبالله و حماس مخالف است.
در اینجا، باید نقش ترکیه و کشورهای حاشیه خلیج فارس را در معادله عادیسازی روابط آتی مد نظر قرار داد. میتوان گفت که ترکیه، که بزرگترین حامی گروههای مخالف سوریه بود، این کشور روابط پیچیدهای با هیئت تحریر الشام دارد، علیرغم اینکه این گروه در فهرست گروههای تروریستی قرار گرفته است. با این حال، در سالهای اخیر، نقش محوری در مهار این گروه و تبدیل آن از یک نیروی مقابلهای به یک نهاد منظمتر، به ویژه در ادلب، ایفا کرده است.
با روی کار آمدن دولت احمد الشرع، این احتمال وجود دارد که ترکیه در چندین زمینه نقش میانجیگری ایفا کند، که مهمترین آنها میانجیگری امنیتی بین سوریه جدید و اسرائیل از طریق کانالهای غیررسمی برای تضمین آرامش در مرز جنوبی و کنترل هرگونه فعالیتی است که تهدیدی برای سوریه احمد الشرع محسوب میشود.
ترکیه همچنین میتواند با استفاده از نفوذ خود در واشنگتن و اروپا، نقش حامی توافقات بینالمللی در مورد بازسازی را ایفا کند. آنکارا میتواند خود را به عنوان ضامن تبدیل هیئت تحریر الشام از یک گروه جهادی به یک اسلامگرای سیاسی عملگرا شبیه طالبان یا در مراحلی خاص، حماس، معرفی کند. با این حال، ترکیه مراقب خواهد بود که به گونهای عادیسازی نکند که اعتبار منطقهایاش را تضعیف کند، به ویژه زمانی که رابطهاش با اسرائیل پس از سالها قطع رابطه به تدریج در حال بهبود است.
به نظر میرسد نقش کشورهای حاشیه خلیج فارس در روند عادیسازی بین دمشق و تلآویو بین واقعگرایی امارات و احتیاط عربستان سعودی در نوسان بوده است. امارات متحده عربی، همانطور که از سال ۲۰۲۰ با اسرائیل انجام داده است، الگویی برای استراتژی «عادیسازی در ازای نفوذ» است.
اگر ابوظبی فرصتی برای ادغام سوریه در ترتیب جدید منطقهای پیدا کند، ممکن است از پروژههای اقتصادی مشترک در جنوب سوریه، با شراکت اسرائیل، برای تشویق به ثبات و استقرار حمایت کند. همچنین میتواند از نفوذ مالی خود برای فشار بر دولت الشرع برای دادن امتیازاتی از جمله کنار گذاشتن گفتمان خصمانه خود نسبت به اسرائیل، استفاده کند.
در همین حال، ریاض، بهویژه با توجه به حساسیت مسئله اسلامگرایان سلفی و ریشههای هیئت تحریر الشام، محتاطتر به نظر میرسد. با این حال، اگر معتقد باشد که دولت الشرع قادر به ایجاد محیطی پایدار و عاری از نفوذ ایران است، ممکن است به صورت ضمنی از آن حمایت کند، مشروط بر اینکه یک حمایت قابل توجه عربی وجود داشته باشد.
رابطه بین سوریه احمد الشرع و اسرائیل همچنان تابع عوامل پیچیده منطقهای است. علیرغم پیشینه ایدئولوژیک دولت جدید دمشق، فشارهای سیاسی، تمایل به فرار از انزوا و میانجیگران فعال منطقهای ممکن است دری را به روی توافقات غیرمتعارف باز کند که به جای سیاست، از دروازههای امنیت و اقتصاد آغاز میشود.
در تقاطع منافع ترکیه، خلیج فارس و اسرائیل، «عادیسازی» در سوریه ممکن است دوباره ساخته شود، اما با زبانی کاملاً متفاوت از توافقات ابراهیم، و شاید با نامهای دیگر. علیرغم تضاد آشکار بین ایدئولوژی سلفی-جهادی هیئت تحریر الشام و مفهوم عادیسازی با اسرائیل، سیاست در خاورمیانه هیچ ثباتی ندارد. فشارهای آمریکایی و منطقهای ممکن است دولت احمد الشرع را به سمت اتخاذ سیاستهای انعطافپذیر و توافقات ضمنی سوق دهد که بقا و مشروعیت آن را تضمین میکند، حتی بدون به رسمیت شناختن رسمی اسرائیل. بین عملگرایی مذهبی و محاسبات ژئوپلیتیکی، شکل رابطه جدید سوریه و اسرائیل بخشی از ترتیبات منطقهای گستردهتری است که فراتر از نامها و پرچمها خواهد بود.
ترجمه از فرشته صدیقی
انتهای پیام