کد خبر: 4295448
تاریخ انتشار : ۳۰ تير ۱۴۰۴ - ۱۰:۰۷
یادداشت

جنگ ۱۲ روزه؛ پیامدها و دستاوردها

جنگ ۱۲ روزه میان ایران و رژیم صهیونیستی، اگرچه با هزینه‌هایی همراه بود اما به‌عنوان نقطه عطفی در بازتعریف قدرت منطقه‌ای ایران، فروپاشی هیمنه نظامی تل‌آویو و اتحاد کم‌نظیر ملی در داخل کشور شناخته می‌شود؛ نبردی که نه‌تنها معادلات امنیتی خاورمیانه را دگرگون کرد، بلکه به نماد روشنی از بلوغ راهبردی جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با تهدیدات بدل شد.

محمد امین میرزایی

حجت‌الاسلام والمسلمین محمدامین میرزایی، پژوهشگر حوزه و دانشگاه یادداشتی را با عنوان «جنگ ۱۲ روزه؛ پیامدها و دستاوردها» در اختیار ایکنا قرار داده که در ادامه می‌خوانیم.

تحولات رخ‌داده در جریان نبرد ۱۲ روزه میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی را می‌توان از مهم‌ترین مقاطع در تاریخ معاصر منطقه ارزیابی کرد. این درگیری نه‌تنها نشانگر مرحله‌ای نوین از تعارضات آشکار میان محور مقاومت و جبهه غربی ـ عبری بود، بلکه معادلات امنیتی، نظامی، اجتماعی و روانی خاورمیانه را نیز دستخوش دگرگونی کرد.

همان‌طور که در هر نبردی، پیروزی بدون هزینه ممکن نیست، این جنگ نیز برای ما هم پیامدهایی به همراه داشت و هم دستاوردهایی چشمگیر که بی‌تردید جای تحلیل و تبیین دارد.

پیامدهای جنگ: هزینه‌هایی برای تثبیت موجودیت

بی‌پرده باید گفت که جمهوری اسلامی ایران در این جنگ، هزینه‌هایی پرداخت کرد. بخشی از زیرساخت‌های نظامی از جمله تاسیساتی در فردو آسیب دیدند؛ البته تخریب کامل رخ نداد اما نشان داد که دشمن در پی نفوذ هدفمند به عمق دفاعی کشور است. برخی از مردم ایران در حملات متقابل، به شهادت رسیدند و هزینه‌هایی انسانی و اقتصادی متوجه کشور شد.

افزون بر آن، جنگ ۱۲روزه سطح آسیب‌پذیری زیرساخت‌های پدافندی، ارتباطی و امنیتی ایران را به‌صورت واقع‌بینانه نشان داد. تلاش دشمن برای فلج‌سازی سامانه‌های سایبری و اطلاعاتی ایران، به‌ویژه در ساعات اولیه، نشانه‌ای از هماهنگی سازمان‌یافته دستگاه‌های اطلاعاتی غرب مانند موساد، سیا، MI6 و DGSE فرانسه بود.

اما نکته مهم‌تر از همه این پیامدها، آن است که هیچ‌یک از اهداف راهبردی دشمن محقق نشد. نه برنامه هسته‌ای ایران متوقف شد، نه توان بازدارندگی موشکی کشور کاهش یافت و نه انسجام ملی دچار فروپاشی شد. برعکس، مجموعه این تهدیدها به تحکیم جبهه داخلی و انسجام ملی منجر شد.

دستاوردها: انسجام ملی و فروپاشی هیمنه اسرائیل

در سطح داخلی، یکی از بزرگ‌ترین دستاوردهای این جنگ، شکل‌گیری انسجام اجتماعی و همبستگی ملی بی‌نظیر در میان اقشار مختلف مردم ایران بود. مردمی با سلایق متفاوت، از دیندار تا بی‌حجاب، از شیعه تا اهل‌سنت، از جوان تا سالمند، همه به درک واحدی از تهدید دشمن رسیدند: جنگی که موجودیت ایران را هدف گرفته است و فراتر از جناح‌ها و خرده‌فرهنگ‌هاست.

حتی چهره‌هایی که در سال‌های اخیر در مقام اپوزیسیون رسانه‌ای ظاهر شده بودند، مانند مسیح علی‌نژاد، اعتراف کردند که جنگ ۱۲روزه بیش از ۲۰ پروژه براندازی را مختل کرد. در واقع، مردم ایران دریافتند که دشمن، دشمن همه است؛ نه صرفاً دشمن نظام یا گروهی خاص.

در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی، دستاورد مهم دیگر، شکستن هیمنه امنیتی رژیم صهیونیستی بود؛ رژیمی که دهه‌ها با ادعای شکست‌ناپذیری، روان ملت‌های منطقه را در اختیار داشت. سامانه‌های پدافندی پیچیده اسرائیل از جمله گنبد آهنین، تاد و سامانه فلاخن داوود، در برابر موشک‌های دقیق و پرقدرت ایران ناتوان ظاهر شدند.

تل‌آویو ـ پایتخت اقتصادی اسرائیل ـ امروز بیش از هر زمانی آسیب‌پذیر شده است. مناطق مرکزی این شهر با جمعیتی متراکم، در جریان پاسخ متقابل ایران، به شدت آسیب دیدند و تصاویر ماهواره‌ای نشان می‌دهد که برخی نقاط آن به غزه شباهت یافته‌اند. از سوی دیگر، مراکز حساس رژیم صهیونیستی در حوزه‌های رسانه، موساد، انرژی و زیرساخت نیز هدف قرار گرفتند.

جبهه مقاومت؛ بازتعریف نظریه «سر مار»

سال‌هاست که رژیم صهیونیستی و متحدان غربی آن، نظریه معروف «سر مار» را تکرار می‌کنند؛ به این معنا که اگر بخواهند جبهه مقاومت را از بین ببرند، باید ایران را که «سر» این جبهه است، هدف قرار دهند اما نبرد اخیر نشان داد که این تحلیل، تنها در سطح نظر باقی مانده است.

در واقع، این ایران بود که نظریه بازدارندگی فعال را عملیاتی کرد. نه‌تنها جمهوری اسلامی تضعیف نشد، بلکه پیام روشنی به همه بازیگران منطقه‌ای داد: اگر سر مار را هدف بگیرید، مار از نو می‌خزد اما اگر ایران بایستد، کل جبهه مقاومت جان می‌گیرد. حمایت مردمی در لبنان، عراق، یمن و حتی در میان فلسطینیان مقیم اردن، نشان داد که عمق راهبردی ایران در منطقه، زنده و فعال است.

حزب‌الله لبنان، حشد الشعبی عراق، انصارالله یمن و حتی جریان‌هایی مانند اخوان‌المسلمین در مصر، همگی در شرایط خاص، ظرفیت ورود به درگیری را دارند و این همان چیزی است که قدرت واقعی ایران را فراتر از مرزهای جغرافیایی‌اش تعریف می‌کند.

نقش «الهیات مقاومت» در تبیین پیروزی

در این نبرد، نکته‌ای که نباید مغفول بماند، نقش «الهیات مقاومت» در تبیین پیروزی است. ما در شرایط عاشورا نیستیم؛ امامی تنها با ۷۲ یار نداریم. ما در شرایطی قرار داریم که ولی فقیه زمان، رهبر ملتی ۹۰ میلیونی است که در کنار او ایستاده‌اند. امروز نه ۷۲ نفر، بلکه میلیون‌ها انسان در ایران و کشورهای منطقه آمادگی فداکاری دارند.

شرایط ما شبیه جنگ احزاب در صدر اسلام است؛ زمانی که همه کفر علیه امت پیامبر متحد شد اما نتیجه، با استقامت مؤمنان، به «فتح مکه» منجر شد. امروز نیز اگر ملت ایران این جنگ را درست بشناسد و در برابر آن استقامت کند، همان‌گونه که آیه قرآن می‌فرماید: «إِذْ جَاءُوكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا» پیروزی نزدیک است. پیروزی که نه با مذاکره، بلکه با مقاومت حاصل می‌شود.

جمع‌بندی؛ هزینه‌دادن یک ملت، برای ساختن آینده منطقه

در تحلیل نهایی، جنگ ۱۲ روزه به ما آموخت که هزینه‌دادن، بخشی اجتناب‌ناپذیر از ایستادگی در برابر نظم ظالمانه جهانی است اما این هزینه‌ها اگر با استقامت همراه شود، به دستاوردهایی بزرگ منتهی خواهد شد. اسرائیل امروز دیگر یک اسطوره شکست‌ناپذیر نیست. ایران نشان داد که اگر لازم باشد، می‌تواند خطوط انتقال گاز، برق و انرژی رژیم صهیونیستی را در لحظه نابود کند؛ همان‌گونه که میدان گازی اصلی اسرائیل را هدف گرفت و بیش از ۸۰ درصد برق این رژیم را در ساعاتی خاموش ساخت.

ایران هنوز کارت‌های فراوانی برای بازی در اختیار دارد: از حشد شعبی و حزب‌الله گرفته تا تحرکات در مرز اردن و فلسطین اشغالی و ظرفیت‌های فعال‌نشده‌ای که تنها بخشی از آن در این جنگ استفاده شد.

در این مرحله، مهم‌ترین وظیفه نخبگان، رسانه‌ها و مردم، شناخت صحنه نبرد و ایستادگی در آن است. اگر مردم در برابر امر جامع الهی، کوتاه نیایند و همچنان در کنار ولایت بایستند، وعده الهی محقق خواهد شد: فتح مکه، فردای جنگ احزاب است.

انتهای پیام
captcha