بانکداری اسلامی بهعنوان یکی از مهمترین الزامات اقتصاد اسلامی، در بیش از چهار دهه گذشته همواره مورد توجه سیاستگذاران کشور بوده است. با این حال، بهرغم تصویب قوانین مرتبط و تأکید مکرر مسئولان، هنوز این الگو بهصورت کامل در نظام بانکی ایران اجرایی نشده و بسیاری از کارشناسان معتقدند فاصله معناداری میان اهداف قانون عملیات بانکی بدون ربا با عملکرد کنونی بانکها وجود دارد. پرسش اساسی این است که چه عواملی باعث شده بانکداری اسلامی در عمل با چالشهای جدی روبهرو شود و نتواند به شکل مطلوب خود تحقق یابد.
در همین راستا، خبرنگار ایکنا با حجتالاسلام والمسلمین یعقوب جمالی، استاد حوزه و دانشگاه و کارشناس مسائل اقتصادی، گفتوگویی را انجام داده تا ابعاد و عوامل مؤثر در ناکامی بانکداری اسلامی در ایران مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد که مشروح آن را در ادامه میخوانیم.
ایکنا ـ مهمترین محدودیتها و مشکلات عملی بانکداری اسلامی در ایران چیست؟
به نظر میرسد این موضوع باید در چند مرحله بررسی شود. نخست، مرحله اطلاعرسانی و آشنایی عمومی با اصول بانکداری اسلامی است. حتی شاید بهتر باشد به جای اصطلاح «بانکداری اسلامی»، از عبارت «مؤسسه مالی» استفاده کنیم تا کارکرد واقعی آن در اقتصاد و بازار بهتر درک شود. اگر افراد و فعالان اقتصادی با مفهوم فعالیت واقعی اقتصادی آشنا باشند، تصمیمگیریها و مطالبهگری آنها نسبت به مؤسسات مالی متفاوت خواهد بود.
بانکداری اسلامی زمانی موفق خواهد بود که پول در جریان واقعی اقتصاد قرار گیرد؛ یعنی در تولید، توزیع و مصرف مورد استفاده قرار گیرد، نه اینکه صرفاً به سفتهبازی تبدیل شود یا در جایی راکد بماند. متأسفانه بخش عمدهای از فعالیتهای مالی در ایران به دنبال سود کوتاهمدت و فوری هستند، بدون آنکه به نقش اقتصادی پول در توسعه تولید و اقتصاد ملی توجه شود.
اگر این مفهوم به خوبی درک شود، نیاز به گفتمانسازی در سطوح مختلف بیش از پیش احساس میشود. باید در دانشگاهها، مدارس، بانکها و میان فعالان بازار جلسات آموزشی و گفتمانی برگزار شود تا مردم و فعالان اقتصادی نسبت به اهداف واقعی بانکداری اسلامی آگاه شوند. تاکیدات مقام معظم رهبری بر عرصه تولید نیز میتواند بخشی از این تلاش باشد تا مردم و فعالان اقتصادی اهداف واقعی را بهتر درک کنند و مطالبهگری صحیح شکل گیرد.
از سوی دیگر مدیران و کارگزاران بانکی باید رسالت خود را به درستی بشناسند و مشتریان را راهنمایی کنند. متأسفانه در حال حاضر بسیاری از بانکها تنها به سپردهگذاری و پرداخت سود توجه دارند و از وظیفه اصلی خود که حمایت از فعالیت واقعی اقتصادی است، غافل شدهاند. اگر بانکها به این نقش اساسی پایبند باشند، هم عملکرد مالی آنها بهبود مییابد و هم مشتریان و فعالان اقتصادی انگیزه و هدف واقعی خود را از ورود به این عرصه بهتر درک خواهند کرد. تا زمانی که دو مرحله - گفتمانسازی عمومی و اصلاح عملکرد عملیاتی بانکها - به درستی اجرا نشود، بانکداری اسلامی در ایران نمیتواند به اهداف واقعی خود برسد و محدودیتها و مشکلات کنونی ادامه خواهد داشت.
ایکنا ـ با توجه به محدودیتهای مدیریت بانکی، حتی اگر مشتری نیت خیر داشته باشد، چگونه ممکن است مسیر بانکداری اسلامی منحرف شود؟
متأسفانه اگر مدیریت و نگرش کارکنان بانکی اصلاح نشود، حتی مشتریانی که قصد سرمایهگذاری واقعی در تولید دارند، به مسیر اشتباه هدایت میشوند. مثلاً مشتریای را تصور کنید که میخواهد در تولید سرمایهگذاری کند و بازده واقعی آن ۱۵ درصد است اما بانک یا موسسه خصوصی سود بیشتری، مثلاً ۳۰ تا ۵۰ درصد، پیشنهاد میدهد. در این حالت مشتری پول خود را از تولید خارج میکند و صرفاً در بانک سپرده میکند تا سود بیشتری دریافت کند. این موضوع باعث میشود جریان سرمایه از چرخه تولید خارج شود و بانکها تنها به جذب پول و پرداخت سود متمرکز شوند.
این مشکل ریشه در نفوذ تفکرات غربگرایانه و اقتصاد لیبرالیستی دارد که در سیستم بانکی ما وجود دارد و تمرکز صرف بر سودآوری را ترویج میکند. تاریخ نیز نشان داده است که چنین رفتارهایی در گذشته در اروپا با اخراج فعالان رباگیر همراه بوده است. اگر کارگزار بانکی چنین ذهنیتی داشته باشد، حتی مشتری توجیهشده هم مسیر بانکداری اسلامی را منحرف میکند.
ایکنا ـ با این شرایط، چه گامهایی برای اصلاح وضعیت پیشنهاد میکنید؟
من سه گام اساسی را پیشنهاد میکنم:
گام اول: گفتمانسازی و آموزش عمومی
مفاهیم بانکداری اسلامی یا مؤسسات مالی اسلامی باید به طور کامل به مردم و فعالان اقتصادی معرفی شود تا آنها بدانند هدف از سپردهگذاری و سرمایهگذاری چیست و چگونه پول باید در جریان واقعی اقتصاد قرار گیرد. بدون آموزش و گفتمانسازی، مردم و فعالان اقتصادی تنها به دنبال سود کوتاهمدت خواهند بود و سرمایه از تولید خارج میشود. تأکیدات مقام معظم رهبری بر تولید نیز میتواند در این زمینه راهگشا باشد تا اهداف واقعی بانکداری اسلامی برای مردم ملموس شود.
گام دوم: اصلاح سیستم و مدیریت بانکی
مدیران و کارگزاران بانکی باید رسالت خود را بشناسند و مشتریان را به مسیر واقعی هدایت کنند. متأسفانه در حال حاضر بسیاری از بانکها تنها به جذب پول و پرداخت سود بیشتر توجه دارند و از وظیفه اصلی خود که حمایت از فعالیت واقعی اقتصادی است، غافل هستند. بدون اصلاح نگرش و رفتار کارکنان بانکها، اهداف بانکداری اسلامی تحقق نخواهد یافت و مشتریان حتی با نیت خیر، مسیر سرمایهگذاری صحیح را نخواهند شناخت.
گام سوم: نقش حاکمیتی و قانونگذاری مؤثر
حاکمیت اسلامی باید چارچوبی طراحی کند که جلوی انحراف بانکها را بگیرد و سازوکارهای اجرایی و قانونی ملموس و قابل اجرا داشته باشد. حتی اگر قانون تصویب شده باشد، تا زمانی که در اجرا الزامات آن رعایت نشود، اهداف بانکداری اسلامی محقق نخواهد شد. این شامل برنامهریزی بلندمدت برای عدالت اقتصادی، کاهش فاصله طبقاتی و افزایش کارایی بانکها نیز میشود.
ما در طول سالهای گذشته دو مرحله اصلاح قانونگذاری داشتیم؛ اوایل انقلاب و بازنگریهای اخیر بانک مرکزی اما هیچکدام نتوانست اهداف کلی انقلاب و بانکداری اسلامی را به صورت ملموس محقق کند. مشکل هم در طراحی قانون و هم در اجراست. اگر هر دو به درستی انجام شود، مردم اثرات آن را در معیشت و اقتصاد روزمره خود احساس خواهند کرد.
ایکنا ـ با توجه به تغییرات گسترده در نظام بانکداری، چقدر ضرورت دارد ابزارهای نوین مالی وارد عرصه بانکداری اسلامی شود تا هم جذابیت آن افزایش یابد و هم اقشار مختلف جامعه به آن جذب شوند؟
امروزه شیوه بانکداری با بیست یا سی سال پیش کاملاً متفاوت شده است و برای اینکه بانکداری اسلامی جذاب و اثرگذار باشد، باید ابزارهای نوین مالی در آن وارد شود. مبانی فقهی بانکداری اسلامی، بهویژه قوانین و مقررات نهادینه شده، ظرفیت بسیار بالایی برای رونق اقتصادی دارند اما شرط آن این است که با تغییرات روز و ابزارهای مدرن همراه شوند.
ما وقتی به مبانی فقهی بانکداری اسلامی یا مؤسسات مالی اسلامی نگاه میکنیم، هدف صرفاً کلیشهای نیست. بلکه میخواهیم بهترین روند رشد اقتصادی و جریان بازار واقعی ایجاد شود. اگر این نگرش را داشته باشیم، میتوانیم موانع و محدودیتهای بانکداری اسلامی را شناسایی و با تغییرات هوشمندانه، بدون خروج از مسیر اصلی، ابزارهای نوین را وارد کنیم. این کار به ما امکان میدهد در روابط مالی با بانکداری غربی، دست برتر داشته باشیم و در کشورهای مختلف، حتی غیرمسلمان، بانکداری اسلامی را معرفی و استقبال کنیم.
ایکنا ـ با توجه به تجربه بانکداری قرضالحسنه در ایران، آیا این بانکها واقعاً نماینده بانکداری اسلامی هستند؟
بانکهای تخصصی قرضالحسنه که شکل گرفتهاند در عمل هنوز کامل اسلامی نیستند. یکی از مبانی فقهی مهم در بانکداری اسلامی این است که سپردهگذار و بانک نباید شرط سود اضافی بر قرض داشته باشند. متأسفانه برخی بانکها با شرایط و توافقهای اضافی، عملاً این اصل را رعایت نمیکنند و این باعث میشود انگیزههای سرمایهگذاری واقعی کاهش یابد.
تفاوت اصلی این است که اگر مشتری بداند پولش باید در جریان سیستم مالی و بانکی الکترونیکی باقی بماند و خودش انتخاب کند که در کدام بانک قرار گیرد، مشکلی ایجاد نمیشود اما اگر بانکها شرط اضافی بگذارند یا مشتری مجبور شود پول خود را از بانکی به بانک دیگر منتقل کند تا وام دریافت کند، این خلاف مبانی فقهی و روح بانکداری اسلامی است.
ایکنا ـ چه راهکارهایی برای بهبود وضعیت بانکداری اسلامی پیشنهاد میکنید؟
گفتمانسازی و آموزش عمومی، اصلاح ساختارهای مدیریتی بانکها و بازنگری در قوانین و مقررات، سه رکن اصلی هستند. مبانی فقهی، انگیزههای سرمایهگذاری، ساختار بانکها و نقش حاکمیت همگی باید هماهنگ شوند تا بانکداری اسلامی واقعاً کارآمد، شفاف و جذاب شود. با اصلاح این چرخه و بهروزرسانی ابزارها، نه تنها بانکداری اسلامی در ایران میتواند رقابت جدی با بانکداری متعارف داشته باشد، بلکه در عرصه بینالمللی نیز به عنوان الگویی موفق و مورد استقبال شناخته خواهد شد.
گفتوگو از سعید امینی
انتهای پیام