فیلم سینمایی «ناتور دشت» به کارگردانی محمدرضا خردمندان، اثری است که با وجود برخی ضعفها، توانسته جایگاه ویژهای در میان تولیدات اخیر سینمای ایران پیدا کند. این فیلم نخستین بار در جشنواره فیلم فجر چهلوسوم به نمایش درآمد و با استقبال مناسبی روبهرو شد. حالا از ۱۲ شهریور در سینماهای کشور اکران عمومی خود را آغاز کرده و امید میرود بتواند مخاطبان گستردهتری را به سالنها بکشاند.
آنچه «ناتور دشت» را از بسیاری آثار جشنواره اخیر متمایز میکند، داشتن یک درام قدرتمند و تأثیرگذار است. داستانی که از همان ابتدا مخاطب را با خود همراه میکند و تا لحظه پایانی اجازه نمیدهد توجهش از پرده جدا شود. روایت فیلم بر بستری انسانی و اجتماعی بنا شده و همین امر باعث شده است که اثر در میان فیلمهای بیرمق این روزها، جایگاهی متفاوت به دست آورد.
در مرکز روایت، ماجرای گم شدن دختری چهار ساله به نام «یسنا» قرار دارد. این حادثه در یک روستای کوچک رخ میدهد و بهانهای میشود برای خلق روایتی پرکشش از همدلی و همراهی مردم. خردمندان با استفاده از این موقعیت، نشان میدهد که چگونه یک بحران میتواند روح جمعی را فعال کرده و ارزشهای انسانی و دینی را در روابط اجتماعی نمایان سازد.
شخصیت اصلی فیلم احمد پیران(هادی حجازیفر) است؛ محیطبان بازنشستهای که با شنیدن خبر گم شدن یسنا، تصمیم میگیرد به اهالی روستا کمک کند. او با بهرهگیری از ظرفیت فضای مجازی تلاش میکند افراد بیشتری را پای کار بیاورد و همین اتفاق، گروههای مختلفی را به صحنه میکشاند. این رویکرد، بهنوعی نمایانگر پیوند سنت و مدرنیته در مدیریت بحرانهای اجتماعی است.
یکی از نقاط قوت فیلم بازیهای روان و باورپذیر بازیگران است. هادی حجازیفر بار دیگر نشان داده که توانایی بالایی در انتقال احساسات و کشمکشهای درونی شخصیتها دارد و هنرنمایی او یکی از عناصر شاخص «ناتور دشت» محسوب میشود. در کنار او، میر سعید مولویان نیز بازی قدرتمندی ارائه داده و به جذابیتهای اثر افزوده است.
محمدرضا خردمندان در این اثر، بیش از هر چیز بر تضاد میان «انسانیت» و «وظیفه» تأکید دارد. کاراکترهای فیلم در موقعیتهایی قرار میگیرند که باید میان انجام وظیفه رسمی یا تبعیت از احساسات انسانی یکی را انتخاب کنند. این تقابل سبب میشود مخاطب بارها خود را در جای شخصیتها قرار دهد و درباره تصمیمهای احتمالیاش بیندیشد.
از منظر اخلاقی، «ناتور دشت» توانسته به شکلی ظریف جلوههایی از اخلاق اسلامی و دینی را در روابط انسانی به تصویر بکشد. همدلی، ایثار، کمک بیچشمداشت و توجه به رنج دیگران مؤلفههایی است که در بطن داستان جاری است. همین جنبه، فیلم را فراتر از یک درام صرفاً معمایی میبرد و به آن بعدی معنوی، دینی و اجتماعی میبخشد.
پایانبندی فیلم یکی از نقاط قوت آن به شمار میرود. با گرهگشاییهای دقیق و احساسی قدرتمند، خردمندان توانسته کشمکشهای درونی شخصیتها را به اوج برساند و تماشاگر را تا آخرین لحظه درگیر نگه دارد. این پایانبندی از حیث بار عاطفی و ایجاد تأمل در مخاطب موفق عمل میکند و تأثیری ماندگار بر ذهن تماشاگر باقی میگذارد.
انتخاب نام «ناتور دشت» نیز از نکات جالب توجه است. هرچند این نام برگرفته از کتاب مشهور جی دی سلینجر است، اما شباهتی میان داستان فیلم و رمان دیده نمیشود. شاید تنها نقطه مشترک میان این دو، پرداختن به کشمکشهای درونی شخصیتها باشد. در غیر این صورت، فیلم راهی مستقل رفته و ارجاعات مستقیم به رمان در آن یافت نمیشود.
«ناتور دشت» از معدود آثار جشنواره بود که به نظر میرسید پشت روایتش طرح و برنامهای روشن وجود دارد. برخلاف بسیاری از فیلمهای آن دوره که پراکنده و بیهدف جلوه میکردند، این فیلم بر پایه داستانی واقعی از ربوده شدن کودکی در یکی از روستاهای ایران اوایل سال ۱۴۰۳ ساخته شده است. همین امر به اثر اصالت بخشیده و آن را ملموستر کرده است.
همچنین «ناتور دشت» اثری است که توانسته هم از منظر هنری و هم از نظر محتوایی جایگاهی درخور بیابد. این فیلم با نمایش مداوم کشمکشهای اخلاقی، اضطراب و هیجان، مخاطب را دو ساعت تمام روی صندلی نگه میدارد و او را درگیر میسازد. اگرچه مشکلاتی در ریتم و تکرار برخی صحنهها دارد، اما در مجموع یکی از امیدبخشترین فیلمهای سال محسوب میشود.
از منظر اجتماعی، «ناتور دشت» تصویری از جامعهای ارائه میدهد که در برابر بحرانها، با وجود اختلافها و فاصلهها، میتواند متحد شود. استفاده از فضای مجازی در بسیج مردم، نشاندهنده ظرفیتهای نوین برای ایجاد همبستگی است؛ ظرفیتی که اگر در جهت درست به کار گرفته شود، میتواند به حل بسیاری از مشکلات اجتماعی یاری رساند.
در حوزه روانشناختی، فیلم با ایجاد فضایی مملو از اضطراب و تعلیق، تماشاگر را به تجربهای نزدیک به واقعیت میبرد. این همراهی احساسی باعث میشود که مخاطب نه تنها داستان را ببیند، بلکه خود را بخشی از جستجو برای یافتن یسنا بداند. همین نزدیکی عاطفی یکی از دلایلی است که فیلم تأثیرگذاری بالایی بر بیننده دارد.
در مجموع، «ناتور دشت» گامی امیدوارکننده برای سینمای ایران است. خردمندان نشان داده که میتوان با روایت ساده اما برنامهریزیشده، اثری ساخت که هم بعد انسانی و اخلاقی داشته باشد و هم از جذابیتهای دراماتیک برخوردار باشد. اگرچه این فیلم کامل و بینقص نیست، اما میتواند الگویی باشد برای آثاری که به دنبال پیوند میان سرگرمی و انتقال ارزشهای اخلاقی هستند.
یکی دیگر از ویژگیهای مثبت فیلم، توجه به جزئیات و طراحی صحنه است. لوکیشنهای روستا و طبیعت اطراف آن به شکلی انتخاب شده که هم بستر قصه را واقعیتر جلوه دهد و هم حالوهوای خاصی به اثر ببخشد. این فضاها با شخصیتها پیوند خوردهاند و به شکلگیری حس همبستگی جمعی و اضطراب مشترک کمک کردهاند.
موسیقی و میزانسن در «ناتور دشت» نیز به تقویت بار دراماتیک فیلم کمک میکنند. موسیقی متن در لحظههای اوج تنش و یا در صحنههای همدلی جمعی، با تأکید بر احساسات مخاطب، توانسته عمق بیشتری به روایت بدهد. از سوی دیگر، میزانسنهای دقیق در جمعهای مردمی و حرکتهای گروهی نشاندهنده تسلط کارگردان بر هدایت صحنههای شلوغ است.
با وجود این نقاط قوت، «ناتور دشت» خالی از ایراد نیست. ریتم فیلم در بخشهایی دچار افت میشود. نمایش مکرر جستجوهای بینتیجه برای یافتن یسنا گاهی برای تماشاگر خستهکننده جلوه میکند. اگر این صحنهها با تنشهای متفاوت یا تعلیقهای تازه همراه میشد، میتوانست اثرگذاری بیشتری بر مخاطب داشته باشد.
در نهایت، «ناتور دشت» اثری است که نشان میدهد هنوز میتوان در سینمای ایران فیلمی ساخت که هم برآمده از یک واقعه واقعی باشد و هم بتواند مفاهیم اخلاقی و انسانی را برجسته سازد. این فیلم با همه نقدهایی که به آن وارد است، میتواند نویدبخش بازگشت سینمایی باشد که قصهگوست، بر انسانیت تأکید دارد و مخاطب را درگیر تجربهای عاطفی و فکری میکند.
به قلم داوود کنشلو
انتهای پیام