
حجتالاسلام علیرضا قبادی، جامعهشناس و کارشناس دین، سلسله یادداشتهایی با محور بررسی جایگاه
صلح در قرآن کریم نوشته و در اختیار ایکنا قرار داده است که مشروح آن را در ادامه و همزمان با ولادت پرخیر و برکت رسول رحمت، حضرت محمد مصطفی(ص) و هفته وحدت میخوانیم.
در گفتار سوم اشاره شد که به خلاف واژه «صلح» که فقط در آیه ۱۲۸ سوره «نسا» به کار رفته است؛ مشتقات صلح حدود ۱۴۰ بار در قرآن کریم آمده است. در بخشی از آن گفتار ادعا شد که بررسی اجمالی درباره مشتقات صلح، نشان میدهد که مفاد آیاتی که از این ماده در قرآن کریم آمده است، نفیاً و اثباتاً به موضوع صلح در معنای مصطلح آن، به کار نرفته است. این ادعا، در نگاه نخست، با محتوا و مضمون آیه ۹ سوره «حجرات» در تناقض است. در آیه ۹ «حجرات» آمده است «وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا؛ و اگر دو گروه از مؤمنان به جان هم افتادند! (جنگ کردند) میان آنها صلح (اصلاح) کنید، و اگر یکی از آن دو گروه بر دیگری ستم کرد، با آن گروهی که تجاوز میکند، بجنگید تا به حکم خدا بازگردد. پس اگر بازگشت، میانشان به عدالت، صلح (اصلاح) کنید؛ و دادگری را پیشه سازید که خدا دادگران را دوست دارد».
قبل از تحلیل آیه ۹ سوره «حجرات» یادآور میشود، در قرآن کریم مشتقات صلح در اغلب موارد در مقابل فساد به کار رفته است در بسیاری از آیات قرآن کریم از جمله آیه ۱۱ سوره «بقره»، ۱۴۱ «اعراف» و... به اینکه فساد در مقابل صلح قرار دارد، تصریح شده است.
در این گفتار صحت و سقم ادعای مزبور را با توجه به آیه ۹ سوره «حجرات» بررسی میکنیم.
نکته محوری در ارزیابی این مدعا، توجه به سیاق آیه است. سیاق سوره «حجرات» در بیان آموزهای اخلاقی، شیوه مراوده و تعامل مردم با پیامبر(ص) و در بیان برخی دیگر از آموزهها و وظایف مؤمنان نسبت به یکدیگر است. از جمله این وظایف «اصلاح ذات البین» است که کاملترین آن صلح و اصلاح در منازعه میان دو طایفه از مؤمنان است. موضوع در آیه مورد بحث هم درگیری (جنگ!) میان دو طایفه از اهل ایمان است!؛ و به مؤمنان دیگر امر میکند که درصدد فروکش کردن این منازعه باشند.
در آیه بعد، مؤمنان را برادر یکدیگر خوانده است، بار دیگر به وظیفه مؤمنان در اصلاح میان برادران خود تاکید کرده است، که متمایز است با طرح صلحی که از سوی دشمن به اهل ایمان پیشنهاد میشود. از این رو در آیه مورد نظر واژه «اقْتَتَلُوا» و «فَأَصْلِحُوا» به کار برده است که متمایز است با واژگانی که در سایر آیات قرآن درباره سلم(صلح) آمده است. هر چند که دو فعل مزبور از ریشه قتال و صلحاند؛ اما به کارگیری واژگان متمایز در این آیه، به تفاوت این آیه با سایر آیات سلم (صلح) دلالت دارد. شاید به دلیل همین تفاوت و تمایز است که علامه طباطبایی(ره) «فَأَصْلِحُوا»، را اصلاح و «اقْتَتَلُوا»، را درافتادن ترجمه کرده است. با توضیحی که ارائه شد؛ چنین به نظر میرسد که مشتقات صلح از جمله در آیه ۹ سوره «حجرات» نیز به رفتارهای اجتماعی و فرهنگی مرتبط باشد تا با صلح مصطلح! پذیرش فرض مخالف افزون بر آنکه مخالف سیاق سوره است موجب استثنا بر قاعده کلی مطرح شده در گفتار سوم است.
شما چگونه تحلیل میکنید؟
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل لولیک الفرج.
انتهای پیام