
در طول سالهای اخیر، رهبر معظم انقلاب بارها در بیانات خود، بر لزوم تبدیل شدن مساجد به پایگاه قرآنی تأکید کردهاند. این تأکید تنها یک توصیه فرهنگی نیست، بلکه مطالبهای عمیق و تمدنی از دستگاههای فرهنگی و دینی کشور است. با اینحال، آنچه در واقعیت میبینیم، فاصلهای معنادار از این آرمان است.
برای واکاوی دقیق این موضوع، به سراغ سیدمحسن موسویبلده از معلمان قدیمی قرآن کریم، چهره شناختهشده تعلیم و ترویج قرآن کریم رفتیم تا بیپرده از وضعیت کنونی مساجد و چالشهای فراروی قرآن در جامعه ما سخن بگوید. او با صراحت و دلسوزی، مطالبی را با ما در میان گذاشت که شنیدنش برای هر دغدغهمند فرهنگی و قرآنی، ضرورت دارد.
حال این پرسش اساسی پیش روی ما قرار دارد که تا چه حد توانستهایم به توصیه رهبر معظم انقلاب جامه عمل بپوشانیم و مساجد را به مرکزی برای گسترش فرهنگ قرآن تبدیل کنیم؟ فعالیتهای قرآنی مساجد تا چه اندازه اصیل و مردمیاند؟ و چه عواملی مانع بهرهبرداری درست از ظرفیتهای مساجد در این حوزه میشوند؟ مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانیم؛
ایکنا_ مقام معظم رهبری بارها تأکید کردهاند که مساجد باید پایگاه قرآن شوند. از نظر شما، این تعبیر دقیقاً چه مفهومی دارد و چه شاخصهایی باید برای تحقق آن در نظر گرفته شود؟
ماجرای مسجد به عنوان پایگاه قرآن، موضوع تازهای نیست. رهبر معظم انقلاب، نه تنها طی دو سال پیاپی بلکه بارها در بیاناتشان تأکید کردند که مساجد باید به پایگاههای قرآنی تبدیل شوند. اما واقعیت این است که هنوز این اتفاق نیفتاده و فاصله زیادی با آن چیزی که باید باشد، داریم.
این جمله که «مساجد باید پایگاه قرآن شوند» صرفاً یک توصیه معمولی نیست؛ این نگاه از عمق اندیشه دینی مقام معظم رهبری نشئت میگیرد. ایشان خودشان اهل قرآن، تالی و تبیینکننده آن هستند. لذا وقتی چنین توصیهای از زبان ایشان مطرح میشود، باید آن را بسیار جدی گرفت.
با صراحت میگویم مقام معظم رهبری در این موضوع تنها هستند و حاکمیت، حوزههای علمیه نیز همراهی لازم را ندارند، این در حالی است که رهبر انقلاب با تمام وجود، و نه صرفاً در مقام یک رهبر سیاسی، بلکه به عنوان یک استاد قرآن، به این مسیر اعتقاد دارند.
بنده به عنوان یک معلم قدیمی قرآن، با بیش از ۱۵۰ معلم قرآن بعد از انقلاب ارتباط داشتهام و میگویم که در کشور ما، مساجد نه تنها پایگاه قرآن نیستند، بلکه در برخی موارد، حتی مانع گسترش فعالیتهای قرآنی شدهاند و بیشتر همان فضایی برای برگزاری نماز جماعتاند.
اگر واقعبین باشیم، کارکرد امروز مساجد در کشور عمدتاً این است. در بسیاری از مساجد، حتی صبحها درب بسته است. فواصل بین نمازها هم مسجد تعطیل است. این یعنی مسجد، فقط مرکز پخش خرما برای اموات شده است و این تعبیری است که بنده به کار میبرم و با مسئولیت خودم میگویم.
از شما میپرسم آیا در مساجد ما فعالیت جدی قرآنی میبینید؟ نه خادم، نه امام جماعت، نه هیئتامنای مسجد، هیچکدام به طور نهادینه دغدغه قرآنی ندارند. این افراد به نوعی نمایندگان نگاه جامعه دینی به مسجد هستند، اما دریغ از یک باور عمیق نسبت به ضرورت تبدیل مسجد به پایگاه قرآن.
اگر بخواهیم مسجد را به پایگاه قرآن تبدیل کنیم، باید حداقل چند ویژگی مشخص در آن محقق شود. اولین مسئله برنامهریزی مستمر و منظم قرآنی است. مسجد نباید فقط برای مناسبتهای خاص برنامه قرآنی داشته باشد. باید تقویم منظمی از کلاسها، جلسات تلاوت، تدبر و تفسیر داشته باشد.
مسئله بعد احترام اجتماعی معلمان و فعالان قرآنی است. معلم قرآن باید در مسجد شأن و جایگاه داشته باشد، نه اینکه با بیمهری مواجه شود. همچنین فضای فیزیکی مناسب باشد. مسجد باید فضای صوتی، تصویری، کتابخانهای و رفاهی لازم برای فعالیتهای قرآنی را فراهم کند.
یکی از مهمترین نکات همراهی ساختار مدیریتی مسجد است. هیئت امنا، خادم مسجد، امام جماعت و حتی بسیج مسجد باید باور قرآنی داشته باشند. در کنار این موارد استقلال نسبی جلسات قرآنی هم مطرح است. لذا جلسات قرآن نباید وابسته به نهاد یا جریان خاصی باشد؛ باید به قرآن فرصت تنفس داده شود، نه اینکه زیر سایه سیاست، مراسم و سخنرانیها خنثی شود.
ایکنا_ آیا این شاخصها در مساجد امروز ما وجود دارد؟ تجربه شما از فعالیت قرآنی در مساجد چگونه بوده است؟
در بیشتر موارد این شاخصها وجود ندارد. تجربه شخصی من این بوده که برای راهاندازی یک جلسه قرآن در یک مسجد معروف، با مقاومت جدی روبهرو شدم.
از همان ابتدا، به جای استقبال از فعالیت قرآنی، سؤالشان این بود که: «ما باید به شما پول بدهیم یا شما به ما؟!» این نگاه دقیقاً مشکل ماست. وقتی جایگاه قرآن را تا حد یک معامله اقتصادی تقلیل میدهند، دیگر امید چندانی به حمایت نمیرود. در همان مسجد، دستگاه صوت را قفل میکردند، میز کلاس قرآن را از داخل مسجد به حیاط میبردند و فضای برنامه را به بهانههای مختلف محدود میکردند. در نهایت هم، بهدلیل همین فشارها، برنامه ما متوقف شد.
این در حالی است که برای مراسم ترحیم یا مداحی، هیچ مشکلی وجود نداشت. چرا برای جلسه تلاوت قرآن، اینهمه مانعتراشی میشود؟ این نشان میدهد که فرهنگ مدیریتی مساجد هنوز با منطق قرآنی فاصله دارد.
ایکنا_ با توجه به این تجربهها، نقش ساختار مسجد اعم از امام جماعت، هیئت امنا، خادم و نهادهای وابسته را در تحقق پایگاه قرآنی چطور ارزیابی میکنید؟
نقش این افراد تعیینکننده است. اگر امام جماعت، قرآنمحور نباشد، بعید است جلسات قرآنی رونق بگیرند. اگر خادم مسجد، نسبت به معلم قرآن بیاعتنا یا حتی معاند باشد، فعالیتها زمین میخورند.
من در جلساتی که در مساجد داشتم، بارها دیدهام که خادم مسجد با مانعتراشی، مانع استمرار کلاس قرآن شده است. در یک مورد، خادم حتی بچههایی که برای کلاس آمده بودند، بیرون میکرد!
امروز امامان جماعت بیشتر، دغدغه تبلیغ، احکام و مناسبتها را دارند، این در حالی است که اگر قرآن به قلب مسجد بازگردد، همه این فعالیتها هم عمق پیدا میکنند.
ایکنا_ رهبر معظم انقلاب بارها با حضور در جلسات تلاوت قرآن، خودشان عملاً این الگو را ترویج کردهاند. چرا این الگو در دیگر نهادهای دینی تکرار نمیشود؟
این سؤال بسیار مهمی است. ما در کشورمان تنها رهبری را داریم که هم استاد قرآن است، هم حافظه قرآنی قوی دارد و هم جلسات تلاوت قرآن را مدیریت میکند. ایشان در ماه رمضان، ساعتها در جلسه قرآن حضور فعال دارند. اما چرا یک مدیر حوزه نباید جلسه منظم تلاوت قرآن برگزار کند؟ آیا قرآن فقط برای ایام خاص و آغاز سخنرانی است؟
رهبر انقلاب بارها گفتهاند: «مردم بیایند مسجد، قرآن بشنوند و بروند.» اما در عمل، بیشتر مردم میآیند، سخنرانی گوش میدهند و میروند. باید به قرآن اصالت بدهیم، نه اینکه آن را ضمیمه سایر برنامهها کنیم.
ایکنا_ در یکی از بخشهای صحبت خود اشارهای به جایگاه بانوان در جلسات قرآنی داشتید. بیشتر توضیح دهید.
بله، این موضوع بسیار مهم است. اتفاقاً در بسیاری از جلسات قرآن، حضور بانوان از آقایان پررنگتر است. اما در مساجد، حضور بانوان محدودیتهایی دارد. در نتیجه، اگر کلاس قرآن فقط در مسجد برگزار شود، بسیاری از بانوان نمیتوانند بهصورت منظم شرکت کنند و آموزش آنها ناقص میماند. از سوی دیگر، همه مساجد هم بخش بانوان ندارند یا شرایط مناسبی برای حضور آنها فراهم نمیکنند.
به همین دلیل، پیشنهاد من این است که فعالیتهای قرآنی فقط محدود به مسجد نباشد. باید فضاهای جایگزین مثل خانههای قرآن، حسینیهها یا حتی مراکز فرهنگی محلی ایجاد و تقویت شود.
ایکنا_ در پایان، اگر بخواهید پیامی به مسئولان فرهنگی، مدیران مساجد و فعالان قرآنی بدهید، آن پیام چیست؟
پیام من این است که تا زمانی که فرهنگ حاکم بر مسجد اصلاح نشود، برنامهها نتیجه نمیدهد. اگر مسجد فقط به روی نمازگزار باز باشد، اسمش دیگر مسجد نیست؛ اسمش میشود نمازخانهای بسته. مسجد باید خانه قرآن باشد نه فقط خانه احکام، سخنرانی و روضه. باید فضای فیزیکی و فرهنگیاش به قرآن اختصاص یابد. خادم مسجد باید دستیار معلم قرآن باشد، نه مانع. هیئت امنا باید پشتیبان برنامه قرآنی باشد، نه ناظر منفعل.
باید معلم قرآن در مسجد عزت داشته باشد، نه اینکه برایش کلاس قرآن گذاشتن، تحقیر تلقی شود. این موضوع با بخشنامه دادن هم اصلاح نمیشود. فرهنگ تلاوت و آموزش قرآن در مساجد وجود ندارد و باید روی آن خیلی کار کنم. باید امام جماعت و خادم مسجد، یا دغدغهمند قرآن باشند یا حداقل مانع نباشند. امید است، اگر چند مسجد در هر شهر، بهصورت نمونه و الگویی قرآنی طراحی شوند، بقیه هم متأثر میشوند. اما این نیازمند عزم فرهنگی، ساختاری و آموزشی جدی است.
گفتوگو از وهاب خدابخشی
انتهای پیام