فعالیتهای جهادی از گذشته تا امروز یکی از مهمترین نمادهای همبستگی، ایثار و خدمت بیمنت در جامعه ما بوده است. گروههای جهادی نه تنها در عرصههای داخلی، بلکه در مناطق محروم، مناطق بحرانی و جنگزده خارج از کشور نیز حضوری مؤثر و الهامبخش داشتهاند. این فعالیتها که گاه در دل خطر و دشواری انجام میشوند، هدفی فراتر از کمکهای مادی دارند که شامل ایجاد امید، آرامش، امنیت و زندگی شرافتمندانه برای محرومان و آسیبدیدگان است.
در ایران جهادگران همواره در محرومترین نقاط کشور فعالیت کردهاند، از بازسازی خانههای آسیبدیده در مناطق سیلزده و زلزلهزده گرفته تا راهاندازی مراکز آموزشی، درمانی و فرهنگی برای کودکان و خانوادههای نیازمند. هر پروژه جهادی علاوه بر ایجاد تغییرات ملموس و زیرساختی، نشانگر همدلی اجتماعی و پیوند ناگسستنی میان مردم است و به جامعه یادآوری میکند که در بحرانها، اتحاد و کمک متقابل، بزرگترین قدرت است.
اما فعالیتهای جهادی محدود به داخل کشور نمیشود. لبنان به عنوان یکی از نقاطی که در طول دهههای اخیر شاهد جنگ و بحرانهای انسانی بوده، نمونهای برجسته از مأموریت جهادی خارج از ایران است. در این کشور جهادگران ایرانی با حضور در مناطق آوارهها، مدارس و مساجد آسیبدیده، نه تنها به بازسازی فیزیکی زیرساختها کمک کردهاند، بلکه با ایجاد فضاهای فرهنگی، آموزشی و اجتماعی به بازگرداندن زندگی و امید به جامعه آسیبدیده کمک کردهاند. این فعالیتها نشان میدهد که روحیه جهادی مرز نمیشناسد و هدف اصلی آن، خدمت به انسانها و گسترش عدالت و همبستگی انسانی است.
قرارگاه سازندگی جهادگران انقلابی مجموعهای پویا و مردمی است که با هدف خدمت به محرومان، بازسازی زیرساختها و ارائه خدمات فرهنگی و آموزشی فعالیت میکند. این قرارگاه نه تنها در نقاط محروم ایران، بلکه در عرصههای بینالمللی به ویژه لبنان، حضوری مستمر و مؤثر داشته است. نیروهای جهادی این قرارگاه با روحیهای قوی و تعهدی بیوقفه پروژههای عمرانی، فرهنگی، آموزشی و اقتصادی را مدیریت و اجرا میکنند؛ از بازسازی مدارس، مساجد و حسینیهها گرفته تا ایجاد فضاهای آموزشی و فرهنگی برای کودکان و نوجوانان آواره. قرارگاه با استفاده از کمکهای مردمی و هماهنگی با نهادهای محلی توانسته است در شرایط دشوار و بحرانزده، زندگی آوارگان و محرومان را بهبود بخشد و الگویی شاخص از همبستگی، فداکاری و خدمت خالصانه ارائه دهد.
ایکنا در رابطه با فعالیتهای مختلف قرارگاه سازندگی جهادگران انقلابی و نیز چگونگی خدمترسانی این گروه انقلابی به محرومان داخلی و خارجی به گفتوگو با حجتالاسلام محسن درستکار، مسئول قرارگاه سازندگی جهادگران انقلابی پرداخته که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
سال گذشته درست از همان روزهای آغازین جنگ شش روزه بنده به همراه دو نفر از دوستان نزدیکم، عازم لبنان شدیم. به عنوان گروهی از «قرارگاه سازندگی مردمی جهادگران انقلابی» وارد منطقه شدیم، جایی که هنوز صدای انفجارها و آثار مخرب جنگ در هر گوشه دیده میشد. خیابانها پر از گرد و خاک و تکههای آوار بود و ساختمانهایی که روزی محل زندگی خانوادهها بودند، حالا نیمهویران یا کاملاً نابود شده بودند. مردم با نگاههایی پر از درد و اضطراب در خیابانها و اماکن موقت زندگی میکردند، بدون سقف مناسب، امکانات اولیه و حتی غذای کافی.
هدف اصلی ما کمک به این آوارگان بود، مردمی که مجبور شده بودند خانه و کاشانه خود را رها کنند و در شرایطی ناامن و سرد زندگی کنند. براساس آمار رسمی در طول جنگ شش روزه نزدیک به یک میلیون و چهارصد هزار نفر آواره شدند و نیاز شدیدی به کمک فوری داشتند. بسیاری از آنها خانوادههایشان را از دست داده بودند و کودکان بیپناه، تصویر تلخ جنگ را به ما نشان میدادند. فعالیت ما ابتدا در حوزه زیرساختی بود. تیم ما با دقت تمام مراکز اسکان آوارگان را بررسی کرد، این مراکز شامل مساجد، حسینیهها، مدارس، بیمارستانها و حتی کلیساهای آسیبدیده بود. بسیاری از این ساختمانها فاقد امکانات اولیه برای زندگی بودند، سقف خراب، دیوارهای ترک خورده، در و پنجرههای شکسته، کفسازی ناقص و سیستم بهداشتی ناکارآمد.
هر روز وقتی آوارگان وارد فضای بازسازی شده میشدند و لبخند و آرامش را در چهرههایشان میدیدیم، خستگی از تنمان بیرون میرفت و امید تازهای در دلهایمان ایجاد میشد
هدف ما این بود که این اماکن به طور کامل تعمیر و تجهیز شوند تا حداقل شرایط زندگی نسبی برای آوارگان فراهم شود. کار ما به هیچ وجه ساده نبود و هر مرکز اسکان مانند یک پروژه مستقل بود که نیازمند هماهنگی نیروها، تأمین مصالح، برنامهریزی دقیق و کار شبانهروزی بود. نزدیک به ۴۰۷ مرکز اسکان برای حدود ۵۰ هزار نفر تجهیز شد. اقدامات شامل نصب در و پنجره، کفسازی، تعمیر اتاقها، تجهیز سرویسهای بهداشتی و آمادهسازی فضاها برای زندگی روزمره بود. تیمها در شرایط سخت با کمبود امکانات، گرما و سرمای شدید و حتی تهدیدات امنیتی با انگیزه و ایثار کار میکردند. هر روز وقتی آوارگان وارد فضای بازسازی شده میشدند و لبخند و آرامش را در چهرههایشان میدیدیم، خستگی از تنمان بیرون میرفت و امید تازهای در دلهایمان ایجاد میشد.
پس از گذشت چند هفته، نیروهای جهادی بیشتری از ایران به لبنان اعزام شدند و همکاری نزدیکی با نیروهای لبنانی برقرار شد. کمکهای مردمی نیز از طریق حساب معرفی شده توسط قرارگاه واریز میشد و نقش بسیار مهمی در تأمین منابع مالی پروژهها داشت؛ چراکه بدون این کمکها ادامه فعالیتها تقریبا غیرممکن بود. پس از پایان جنگ و اعلام آتشبس، پنج روز قبل از ایام فاطمیه دوم موکبی به نام «امام رضا(ع)» در مقابل «روضةالحورا» برپا کردیم. این موکب به مدت چهار ماه و نیم فعالیت مستمر داشت و خدمات متنوعی ارائه میکرد، از توزیع غذا و لباس گرفته تا ارائه خدمات بهداشتی و فرهنگی و حتی برگزاری کلاسهای آموزشی برای کودکان و نوجوانان. در این مدت تیمی در بیروت به فعالیتهای موکب مشغول بود و ما خود به جنوب لبنان رفتیم تا بازسازی منطقه را آغاز کنیم. بازسازیها با تمرکز ویژه بر مدارس آغاز شد؛ چراکه کودکان آواره نیاز داشتند هرچه سریعتر به تحصیل بازگردند و زندگیشان به روال طبیعی نزدیک شود.
اولین مدرسهای که بازسازی شد، «مدرسه النور» در جنوب لبنان بود، مدرسهای که پیش از جنگ کاملاً آسیب دیده بود و کودکان بسیاری به دلیل خرابی ساختمانها از تحصیل محروم مانده بودند. لحظهای که کودکان برای اولین بار وارد کلاسهای بازسازی شده شدند و شروع به نشستن پشت میزها کردند، لبخند و شادی در چهرههایشان، خستگی و سختی روزهای طولانی کار را از یادمان برد و انرژی مضاعفی به ما داد. دو هفته از حضور ما در جنوب لبنان نگذشته بود که جنگ سوریه آغاز شد و موج جدیدی از آوارگان به شمال لبنان رسید. در نتیجه، گروهی از نیروهای ما در شهر «هرمل» مستقر شدند و فعالیتهای زیرساختی گستردهای را آغاز کردند. این اقدامات شامل تعمیر و تکمیل نزدیک به ۹۰ مسجد و حسینیه، بازسازی و ساخت حدود ۱۶۰ خانه و ایجاد امکانات اولیه برای زندگی آوارگان بود. در این مناطق فعالیتها به قدری گسترده بود که هر روز مانند یک عملیات بزرگ و پیچیده مهندسی و اجتماعی به نظر میرسید.
همزمان فعالیتهای فرهنگی و آموزشی نیز ادامه داشت تا مردم بتوانند در کنار بازسازی خانهها، زندگی اجتماعی و آموزشی خود را از سر بگیرند. مجموعاً فعالیتهای ما در لبنان نزدیک به ۱۰ تا ۱۱ ماه طول کشید و در این مدت به صورت همزمان در بیروت، جنوب و هرمل حضور داشتیم و خدمات متنوع ارائه میکردیم. همچنین، با توجه به شرایط امنیتی و ضرورت ارائه خدمات فرهنگی و مردمی، مسیر فعالیت خود را به آشپزخانههای جنوب لبنان تغییر دادیم و با همکاری نیروهای بومی خدمات غذایی برای آوارگان و نیازمندان ارائه کردیم. برنامهها به گونهای طراحی شد که استفاده از امکانات محلی و مشارکت مردم منطقه تقویت شود و حس همکاری و همبستگی میان مردم محلی و ما به وجود آید.
همزمان با فعالیت در لبنان، در ایران نیز پروژههای متعددی انجام داده و میدهیم. در جنوب ایران پروژههای عمرانی کمیته امداد را دنبال میکردیم و همزمان در لبنان نیز فعالیتهایمان ادامه داشت
بازگشت ما به ایران یک روز پس از پایان جنگ ۱۲ روزه با رژیم صهیونیستی صورت گرفت، اما گروههای ما همچنان در لبنان به فعالیت ادامه دادند. مقر اصلی ما در جنوب لبنان قرار دارد و تمرکز فعالیتها بر بازسازی مدارس، مساجد، حسینیهها و مراکز درمانی است؛ به طوری که هر پروژهای با دقت کامل و با مشارکت مردم محلی انجام میشود تا ماندگاری و کیفیت آن تضمین شود.
در کنار فعالیتهای زیرساختی، تیم فرهنگی نیز از ابتدای حضور ما در لبنان فعال بود. این تیم برنامههای متنوعی مانند محافل قرآنی، سرکشی به خانوادههای شهدا، برگزاری همایشها و جلسات آموزشی را برگزار میکرد. هدف از این فعالیتها، ایجاد ارتباط مردمی مؤثر بین مسلمانان ایران و مردم لبنان و حزبالله بود و همه برنامهها با رعایت کامل دستورالعملها و فرمانهای رهبر انقلاب اجرا شد.
همچنین، با اینکه در این ایام در لبنان حضور داشتیم، پیامهای زیادی از داخل ایران دریافت میکردیم که میپرسیدند چرا ایران را رها کردهاید و به لبنان رفتهاید؟ پاسخ ما این بود که همزمان با فعالیت در لبنان، در ایران نیز پروژههای متعددی انجام داده و میدهیم. در جنوب ایران پروژههای عمرانی کمیته امداد را دنبال میکردیم و همزمان در لبنان نیز فعالیتهایمان ادامه داشت. مسیر فعالیتهای ما به صورت همزمان و مداوم در دو کشور ادامه دارد و نیروهای ما در هر دو کشور به طور مرتب مشغول کار هستند.
قرارگاه ما شامل نزدیک به ۷۰۰ عضو است که در حوزههای فرهنگی، زیرساختی و عمرانی، آموزشی و اقتصادی فعالیت میکنند. این قرارگاه در تهران و استان فارس مستقر است و با نام «قرارگاه سازندگی جهادگران انقلابی استان فارس» فعالیت میکند و مسئولیت کلی آن بر عهده خود قرارگاه است.
تمامی مخارج قرارگاه برای کمک به محرومان داخلی و خارجی از سوی مردم تأمین میشود و کمکهای مردمی در این زمینه بسیار چشمگیر و قابل توجه بوده است. البته مشارکتها محدود به استان فارس و تهران نبوده، بلکه از کل کشور و مجموعه جهادگران طی سه تا چهار سال، مبالغ قابل توجهی برای کمک به محرومان واریز شده و همه استانها در این مسیر مشارکت داشتهاند. همچنین، سازمان «ایران همدل» نیز در این مسیر همکاری کرده و کمکهای مردمی که به حساب این سازمان واریز میشد، در اختیار ما قرار میگرفت. قرارگاه سازندگی جهادگران انقلابی در ابتدا تنها گروهی بود که در حوزه زیرساخت وارد لبنان شد و فعالیت خود را آغاز کرد. در این مسیر، افرادی مانند میثم مطیعی، مهدی رسولی و نریمانی، مداحان اهل بیت(ع) نیز در سفرهای خود به لبنان در کنار قرارگاه حضور داشتند و به فعالیتها کمک کردند. جهادگران و چهرههای مختلفی که به لبنان آمدند، اولین جایی که مراجعه میکردند، کنار نیروهای قرارگاه بود. جمعیت اولیه نیروهای قرارگاه تقریباً ۳۰۰ نفر بود و نهایتاً به ۴۰۰ نفر رسید. حجم کار بسیار سنگین و طاقتفرسا بود، اما با وجود محدودیتها، خدا را شکر عملکرد قرارگاه بسیار مؤثر و مطلوب بود.
یکی از فعالیتهای مهم ما همکاری با «کشاف المهدی» بود. کشاف المهدی پایگاه بسیج مردمی لبنان است که بچهها را از حدود ۹ سالگی تربیت میکند و با گذر زمان، نوجوان و جوان شده و تا سنین بالاتر مسئولیتهای متناسب با توانایی خود دریافت میکنند. در بسیاری از برنامهها، کشاف نیروهای خود را در اختیار ما قرار میداد تا فعالیتهای بازسازی مدارس و زیرساختها را انجام دهیم. برای مثال، یک مدرسه 10 طبقه با زیر بنای هر طبقه حدود هزار متر نیازمند حداقل ۲۰ روز کار مستمر بود.
کشاف هر روز ۵۰ نفر از نیروهای خود را برای جمعآوری و تمیز کردن شیشهها، نظافت کلاسها و آمادهسازی مدارس در اختیار ما میگذاشت. در کنار آن نیروهای دیگر برای سنگریزی، سیمانکاری، نصب در و پنجره، تعمیر سقفها و آمادهسازی سرویسهای بهداشتی به محل میآمدند. حجم کار بسیار زیاد و طاقتفرسا بود، اما همکاری بیوقفه نیروهای محلی و جهادی، سرعت پیشرفت پروژهها را تضمین میکرد. هر روز صبح زود تیمها با چهرههای خسته اما با اراده، کار را آغاز میکردند و تا غروب ادامه میدادند. در همین مدت، فعالیتهای فرهنگی نیز جریان داشت. تیم فرهنگی ما محافل قرآنی، جلسات مذهبی، همایشهای کوچک آموزشی و سرکشی به خانوادههای شهدا را برگزار میکرد. کودکان و نوجوانانی که تازه از شرایط آوارگی خارج شده بودند، با اشتیاق در این برنامهها شرکت میکردند و این باعث ایجاد امید و نشاط در دل جامعه آواره میشد. بسیاری از مادران و پدرانی که از شدت درد و استرس گریه میکردند، با دیدن فعالیتهای فرهنگی و آموزشی، حس امنیت و آرامش نسبی پیدا میکردند. پایگاههای کوچک مردمی در بیروت، نبطیه و سایر مناطق ایجاد شد و به مرور، شبکهای از همکاری مردمی و جهادی شکل گرفت که تضمینکننده پیشرفت پروژهها بود.
البته فعالیتها فقط به بازسازی زیرساخت محدود نمیشد. در کنار آن تیم آشپزخانههای جنوب لبنان با همکاری نیروهای بومی غذا برای آوارگان و خانوادههای نیازمند تهیه میکرد. این برنامهها به گونهای طراحی شده بود که از ظرفیتهای محلی استفاده کند و حس مشارکت مردم منطقه را افزایش دهد. هر روز، دهها خانواده از خدمات غذایی بهرهمند میشدند و این باعث میشد که ارتباط انسانی بین ما و جامعه محلی مستحکمتر شود. بازسازی مدارس، مساجد، حسینیهها و خانهها، همراه با فعالیتهای فرهنگی و مردمی، باعث شد گروههای ما همزمان در چند منطقه لبنان فعال باشند؛ جنوب، بیروت و هرمل. هر روز با چالشهای متعددی روبرو بودیم؛ از شرایط آب و هوایی گرفته تا مشکلات تأمین مصالح و محدودیتهای امنیتی، اما روحیه جهادی و همکاری مستمر همه نیروها باعث میشد که پروژهها با سرعت پیش بروند و هیچ بخش مهمی از برنامهها عقب نماند.
با گذشت ۱۰ تا ۱۱ ماه فعالیت، گروههای ما در لبنان به یک سیستم منظم تبدیل شدند، بازسازی مدارس و مساجد، فعالیتهای فرهنگی و آموزشی، خدمات غذایی و هماهنگی با نیروهای محلی. این سیستم به گونهای طراحی شده بود که پس از بازگشت ما به ایران نیز، نیروهای مستقر در لبنان بتوانند بدون وقفه ادامه دهند و چرخه خدمترسانی متوقف نشود
در طول مدت فعالیت، کمکهای مردمی از ایران و دیگر کشورها به صورت مستمر و منظم واریز میشد و این منابع مالی نقش حیاتی در ادامه کار داشت. همچنین، سازمان «ایران همدل» با پشتیبانی از قرارگاه، کمکهای مردمی را به دست ما میرساند و موجب شد بتوانیم حجم گستردهای از فعالیتها را بدون توقف انجام دهیم. در این مسیر چهرههای شناخته شدهای همچون میثم مطیعی، مهدی رسولی و نریمانی، مداحان اهل بیت(ع)، خداداد عزیزی و ... در کنار ما حضور داشتند و ضمن همراهی معنوی، به روحیه نیروها و ایجاد همبستگی با مردم کمک کردند. حضور آنان موجب شد حس اعتماد و مشارکت میان مردم و نیروهای جهادی افزایش یابد.
با گذشت زمان، فعالیتهای قرارگاه به صورت یک شبکه گسترده اجتماعی و مردمی تبدیل شد. تیمهای زیرساختی، فرهنگی و آموزشی، آشپزخانهها و گروههای پشتیبانی همزمان کار میکردند و هر پروژهای با هماهنگی کامل اجرا میشد. هدف ما تنها بازسازی فیزیکی نبود، بلکه ایجاد زندگی اجتماعی، فرهنگی و آموزشی برای آوارگان نیز در دستور کار بود. در پایان، همه این فعالیتها تحت نظارت و هماهنگی حزبالله انجام شد. ما به عنوان «سربازان آقا» فعالیت میکردیم و تمام اقدامات با احترام به دستورالعملها و چارچوبهای حزبالله صورت گرفت. این همکاری باعث شد اعتماد جامعه محلی جلب شود و شبکه مردمی و جهادی شکل گرفته همچنان پایدار و فعال بماند. با گذشت ۱۰ تا ۱۱ ماه فعالیت، گروههای ما در لبنان به یک سیستم منظم تبدیل شدند، بازسازی مدارس و مساجد، فعالیتهای فرهنگی و آموزشی، خدمات غذایی و هماهنگی با نیروهای محلی. این سیستم به گونهای طراحی شده بود که پس از بازگشت ما به ایران نیز، نیروهای مستقر در لبنان بتوانند بدون وقفه ادامه دهند و چرخه خدمترسانی متوقف نشود. تمامی این اقدامات، همراه با تلاشهای بیوقفه نیروهای جهادی، حمایتهای مردمی، همکاری نیروهای محلی و هماهنگی حزبالله باعث شد پروژهها با کیفیت بالا و سرعت مناسب پیش بروند و ارتباط انسانی و اجتماعی مؤثر برقرار شود. امروز نیز، همان شبکه جهادی فعال، هم در ایران و هم در لبنان، مسیر خدمت رسانی به محرومان و نیازمندان را ادامه میدهد.
انتهای پیام