تحولات جامعه جهانی و در همان راستا تحولات اجتماعی ایران در دهههای اخیر موجب شده، تنوع گستردهای از رفتارها، عقاید، باورها، سبکهای زندگی و ... در جهان که قبلاً محدود به اقشار خاص و حتی حریم خصوصی افراد میشده، اکنون به صورت گسترده با ابزارهای مختلف رسانهای مطرح، برجسته و حتی عمومی شود.
باورها و رفتارهایی که زمانی خرده فرهنگ محسوب میشد و در میان افراد و گروههای حداقلی و خاص معمول بود، مثل تتو کردن، گیاهخواری، پوششهای خاص، استفاده از کلمات و سبک گفتاری خاص، پیروی از سبک و آئینی خاص و ... اکنون نه در ایران بلکه در جهان در حال عمومیت پیدا کردن است.
در این میان شبکههای اجتماعی هر آنچه که شما دوست دارید را به شما نمایش میدهند؛ مثلاً در شبکه اجتماعی اینستاگرام بر روی هر تصویر و عکسی که کلیک یا لایک کنید، از آن پس موارد مشابه مربوط به موضوع آن عکس و فیلم را به شما نمایش میدهد و این تصور را در شما ایجاد میکند که طرفداران آن نوع عکس و فیلمها تعداد بسیار زیادی از مردم هستند؛ این مسئله موجب شده نگاههای مخالف یا متضاد با علایق شما برای شما نمایش داده نشود و شما احساس کنید، نگاهی که دارید نگاهی غالب و عمومی در جهان است.
در ادامه همین روند، بسیاری مدعی هستند که فرهنگ عمومی به معنای فرهنگ غالب بر جامعه همان باور و فرهنگی است که خودشان دارند و اکثریت جامعه نیز به همین باورها پایبند هستند و بقیه افرادی که فکر متفاوتی دارند در اقلیت قرار گرفتهاند.
اگر شما در یک مراسم مذهبی شرکت کنید، با خیل زیادی از مردم که در حال عبادت هستند مواجه خواهید شد؛ اگر در مراسمی غیرمذهبی شرکت کنید با تعداد زیادی از افراد که توجهی به مسائل دینی ندارند، روبهرو میشوید. اگر از کنار دانشگاهی عبور کنید و تعداد زیادی دانشجوی بیتوجه به حجاب را ببینید، این احساس را خواهید داشت که همه دانشجویان به مسائل دینی بیتوجه هستند ولی اگر در مراسم قرعهکشی عمره دانشجویی یا اعتکاف دانشجویی شرکت کنید، از خیل دانشجویانی که نذر و دعا میکنند که نامشان برای عمره دانشجویی انتخاب شود و عبادتهای طولانی و شبانه دانشجویان معتکف متحیر خواهید شد.
شورای فرهنگ عمومی سال ۱۳۸۷ روز ۱۴ آبانماه را به نام «روز فرهنگ عمومی» نامگذاری کرد؛ این شورا همان نهادی است که مسئول نامگذاری مناسبتها در تقویم رسمی کشور را بر عهده دارد. اما در خصوص تعریف فرهنگ عمومی باید گفت، همانقدر که در خصوص واژه «فرهنگ» تعارف بسیار متعددی وجود دارد و اجماعی در مورد تعریف فرهنگ صورت نگرفته است، در خصوص تعریف فرهنگ عمومی نیز دیدگاههای متفاوتی وجود دارد.
در یکی از این تعارف آمده است: «فرهنگ عمومی به معنای فرهنگ غالب و گستردهای است که در میان عموم جامعه رواج و رسوخ دارد و حوزهای از عقاید، ارزشها، جلوههای احساسی و هنجارهاست که اجبار اجتماعی غیر رسمی از آن حمایت میکند و فراتر از گروهها و اقشار خاص در کلیت جامعه مورد قبول است». در تعریف دیگری آمده است: «فرهنگ عمومی عبارت است از مجموعه منسجم و نظام یافتهای از اهداف، ارزش ها، عقاید، باورها، رسوم و هنجارهای مردم متعلق به یک جامعه بزرگ، قوم یا ملت.
گفته شده است که حوزه فرهنگ عمومی شامل سه بخش اطلاعات (دانشهای عمومی)، گرایشها(عواطف عمومی)، رفتارها(منشهای عمومی) است. در حقیقت فرهنگ عمومی بخشی است که در مقابل فرهنگ تخصصی یا آموزش قرار میگیرد که سیستمهای آموزشی و پژوهشی آن را بر عهده دارند.
رهبر معظم انقلاب نیز فرهنگ عمومی را در دو بخش تعریف میکنند؛ یک بخش آن ظاهری و بارز است، مانند شکل لباس و شکل معماری که تأثیر خاصی روی ذهنیات، خلقیات، منش و تربیت افراد دارد. بخش دیگر آنهم مربوط به امور نامحسوس مثل اخلاقیات فردی و اجتماعی مردم، وقتشناسی، وجدان کاری، مهمان دوستی و احترام به بزرگترهاست.
میتوان گفت «عمومیت» مهمترین مؤلفه در تعاریف فرهنگ عمومی است. برای اجرای این فرهنگ اجبار قانونی و رسمی ندارد، بلکه ادامه آن براساس اجبار اجتماعی از طرف آحاد جامعه و تشکلهاست. در اصل فرهنگ عمومی مؤلفههایی از فرهنگ است که تأثیرات آن عام و فراگیر خواهد بود و عامه مردم در کیفیت آن نقش دارند، به طوری که از شیوه رفتارهای عمومی مردم یا عرف، عادات و رسوم و زبان ساخته میشود و یا تأثیر مشخصی میگیرد.
اما فرهنگ عمومی مردم ایران کدامیک از فرهنگها و باورهای غالب در ایران است؟ آیا فرهنگ عمومی ایران به سمت غیر دینی و یا حتی ضد دینی شدن رفته است؟

قادر آشنا، دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور، در پاسخ به این سؤال که شرایط فرهنگ عمومی کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا فرهنگ عمومی ایران با گذشته تفاوت زیادی کرده؟ گفت: وقتی میخواهیم موضوعی را بسنجیم باید شرایط جهان پیرامونمان را تحلیل کنیم تا به داده درستی برسیم.
جهانی که ما در آن قرار داریم جهان بیدینی، لودگی و برهنگی است و عزت و کرامت انسانی با آنچه حقیقتاً در غزه و لبنان و ... میگذرد، به باد رفته است. در چنین شرایطی وضعیت ما وضعیت خوبی است
وی گفت: اگر سؤال شود که آیا نسبت به اوایل انقلاب تغییر کردهاید؟ این مسئله کاملاً مشهود است و هیچ شکی در آن وجود ندارد که ما تغییر کردهایم. اگر سؤال شود که آیا با آرمانهای امامین انقلاب فاصله داریم؟ پاسخ بله است و حتماً با این آرمانها فاصله داریم. اما اینکه در شرایط جهانی که در آن قرار گرفتهایم، شرایط ما چگونه است؟ باید گفت در جهان کنونی که در آن قرار گرفتهایم، وضعیت فرهنگ عمومی ایران را وضعیت خوبی میدانم.
آشنا اضافه کرد: جهانی که ما در آن قرار داریم جهان بیدینی، لودگی و برهنگی است و عزت و کرامت انسانی با آنچه حقیقتاً در غزه و لبنان و ... میگذرد، به باد رفته است. در چنین شرایطی وضعیت ما وضعیت خوبی است.
وی در پاسخ به این سؤال که برخی مسئله حجاب را نشانه شرایط نامناسب فرهنگ عمومی کشور میدانند، آیا هر آنکس که حجاب ندارد، بیاعتقاد و بیدین است؟ گفت: خیر؛ هم دادههای ما این مسئله را نشان میدهد که چنین تصوری اشتباه است و هم اساساً اینگونه نیست؛ مسئله بیحجابی دلایل مختلفی دارد اما دینداری در ذات ما ایرانیها وجود دارد و جزو فرهنگ لاینفک ماست.
ساسان ضیایی، مدیرکل دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی کشور نیز در گفتوگو با ایکنا، در پاسخ به این سؤال که فرهنگ عمومی کدام بخش از فرهنگ یک جامعه است؟ گفت: فرهنگ عمومی برگرفته از نگاهها، ارزشها، منشها، مشیها، مذهب، باورها و ... یک ملت است که اگر همه آنها را کنار هم قرار دهیم فرهنگ عمومی یک جامعه را میسازد. در اصل فرهنگ عمومی شامل هر چیزی است که بتوان آن را تصور کرد.

وی تصریح کرد: هر آنچه در طول روز با آن سر و کار داریم از نحوه رفتار و تعامل مردم در خانواده و اجتماع و حتی نحوه پارک کردن خودرو تا همه خرده فرهنگها برگرفته از تعریف جامع فرهنگ عمومی است.
وی در پاسخ به این سؤال که یک عادت یا باور باید در چند درصد از مردم وجود داشته باشد که آن را فرهنگ عمومی جامعه ایران بدانیم؟ گفت: در حالت کلی شاید نتوان برای این موضوع درصدی درنظر گرفت ولی در مجموع آنچه برای مردم به رسم و عادت تبدیل شود، به فرهنگ عمومی تبدیل میشود. گاهی یک خرده فرهنگ به فرهنگ عمومی تبدیل میشود و به عموم مردم تسری پیدا میکند. قاعدتاً به صورت منطقی باید در نظر بگیریم که اگر فکر و رفتاری در بیش از 50 درصد مردم جامعهای وجود داشته باشد به فرهنگ عمومی آن جامعه تبدیل شده است.
ارتقای فرهنگ عمومی ایران بر عهده تکتک اعضای جامعه است؛ فرهنگ عمومی یک فرهنگ متکثر است و وحدت در کثرت در آن به وضوح مشخص است. هر کسی میتواند فرهنگی را رقم بزند و قطعاً باید عمومیت آن با دست به دست دادن همه مردم رقم بخورد
ضیائی در خصوص باورهای متضادی که همزمان در جامعه وجود دارد و حتی جامعه را به دو یا چند گروه تقسیم میکند نیز گفت: زیبایی موضوع فرهنگ عمومی همین تفاوتها و تناقضها و حتی بعضاً تضادها است که میتواند فرهنگ عمومی را رقم بزند؛ چراکه ممکن است عدهای از مردم به موضوعی باور داشته باشند و عدهای باور نداشته باشند؛ همه اینها میتواند فرهنگ عمومی باشد. ممکن است در یک منطقهای رسم و رسومی مذموم باشد اما همان رسم در جای دیگری معمول و عادی تلقی شود. مثلاً در موضوع حجاب براساس تاریخ و گفتمانی که در گذشته شکل گرفته و اتفاقهایی که دورانهای قبل به خصوص دوران پهلوی رخ داده، میتوانیم بگوییم باور مردم ما این است که حجاب را دوست دارند و در تمام شئون ما حتی در سنگنوشتههای مربوط به قبل از اسلام در جای جای کشور میبینیم که حجاب ریشه در فرهنگ اصیل ایرانی دارد و حتی قبل از اسلام نیز امری پسندیده بوده است.
وی در پاسخ به این سؤال که اگر بخواهیم فرهنگ عمومی جامعه را ارتقا دهیم چه کسی خوبی و بدی یک نگاه غالب را تعیین میکند؟ گفت: عرف در این مسئله جایگاه مهمی دارد. در شرع نیز عرف جایگاه مهمی داشته و حتی تعیین برخی از مسائل شرعی به عرف باز میگردد. عرف در برخی موارد حد و حدود موضوعی مانند حجاب نیز تعیین میکند. لذا عرف است که تشخیص میدهد کاری مطلوب یا مذموم است. از سوی دیگر وقتی ریشه یک مسئله را نگاه میکنیم، اخلاقی بودن آن مسئله میتواند به ما کمک کند؛ پیامبر اسلام(ص) و سایر پیامبران نیز بر مسئله اخلاق تأکید دارند و حتی اهورامزدا نیز بر پندار نیک، گفتار نیک و رفتار نیک تأکید دارد که توجه به همین اخلاقیات میتواند فرهنگ عمومی را ارتقا دهد.
ضیائی وظیفه ارتقای فرهنگ عمومی ایران را بر عهده تک به تک اعضای جامعه دانست و گفت: فرهنگ عمومی یک فرهنگ متکثر است و وحدت در کثرت در آن به وضوح مشخص است. هر کسی میتواند فرهنگی را رقم بزند و قطعاً باید عمومیت آن با دست به دست دادن همه مردم رقم بخورد.
وی در پاسخ به این سؤال که وضعیت فرهنگ عمومی کنونی ایران را چطور ارزیابی میکنید، آیا از فرهنگ اصیل ایرانی فاصله زیادی گرفتهایم؟ گفت: اصالت فرهنگی ما به خاطر ریشههای عمیق تاریخی که در آن وجود دارد و به خاطر عمقی که دارد، شاید در برخی از اعصار مورد هجمه قرار گرفته باشد و حتی این هجمهها جنبه نظامی داشت همانند هجوم قوم مغول اما بعد از گذشت چند دهه، قوم مغول کاملاً استحاله فرهنگی شدند و این به دلیل باورهای عمیق ایرانی و اصالت ایرانی بودن است که فرهنگ غنی و بالایی دارد و فکر میکنم فرهنگ ما شاید در برخی از دورانها دچار افت و خیز شود اما اصالت خود را هرگز فراموش نخواهد کرد.

بنابر این گزارش؛ فرهنگ عمومی در ایران پدیدهای پویا، چندوجهی و در حال تحول است که در بستر تغییرات اجتماعی و جهانی معنا پیدا میکند. شبکههای اجتماعی، گسترش ارتباطات و ظهور سبکهای متنوع زندگی سبب شدهاند مرز میان خردهفرهنگها و فرهنگ غالب کمرنگتر شود و برداشتهای متکثر از «عمومیت» شکل گیرد. با این حال، مؤلفههای بنیادین فرهنگ ایرانی ـ اسلامی همچنان در لایههای عمیق جامعه حضور دارند و بخش قابل توجهی از رفتارها و ارزشهای جمعی را جهت میدهند. همانگونه که مسئولان شورای فرهنگ عمومی اشاره کردهاند، درک و ارزیابی فرهنگ عمومی بدون توجه به شرایط جهانی و تحولات ارزشها ممکن نیست و باید آن را در پیوند با واقعیتهای روز جامعه تحلیل کرد.
از سوی دیگر، فرهنگ عمومی ایران بهرغم تنوع و تضادهای درونی، از اصالت و ظرفیت درونی بالایی برای بازسازی و تداوم خود برخوردار است. باورهای اخلاقی، دینی و تاریخی ریشهدار در جامعه ایرانی سبب شده است که حتی در مواجهه با موجهای فرهنگی جهانی، هویت فرهنگی کشور دچار گسست اساسی نشود. ارتقای فرهنگ عمومی نیز تنها در گرو تصمیم نهادهای رسمی نیست، بلکه نیازمند مشارکت آگاهانه و تعامل میان همه اقشار جامعه است. در حقیقت، وحدت در کثرت و همزیستی میان تفاوتها میتواند زمینهساز پویایی و ماندگاری فرهنگ عمومی ایران در دنیای متحول امروز باشد.
انتهای پیام