در دنیای پرشتاب و پیچیده امروز، خانواده به عنوان کانون آرامش و پایگاه اصلی تربیت، با چالشها و فرصتهای بیشماری روبهرو است. نقش خانواده در شکلدهی به شخصیت، تأمین سلامت روان و ایجاد یک جامعه پویا بر کسی پوشیده نیست. اما چگونه میتوان این نهاد مقدس را در برابر طوفانهای فکری و فرهنگی این عصر، استحکام بخشید و بر غنای آن افزود؟
مؤسسه خانواده اسلامی و تربیت معنوی «خاتم» در همکاری با خبرگزاری ایکنا با باور به اینکه خانواده اسلامی، سنگ بنای تمدن نوین اسلامی است، مجموعهای ارزشمند از درس گفتارهای تخصصی را با عنوان «خانواده؛ محور زندگی و آگاهی» تولید کرده است.
در این سلسله گفتارهای آموزشی، اساتید و صاحبنظران برجسته به بررسی ژرفترین مباحث در حوزههای سلامت روان، تربیت نوجوان، تحکیم بنیان خانواده و سواد رسانهای و ... خواهند پرداخت. با ما در این سفر معرفتی همراه شوید تا بیاموزیم چگونه میتوان خانواده را به کانونی امن، پرنشاط و پایدار برای پرورش نسل فردا تبدیل کرد.
صالحه کشاورز، کارشناس سلامت روان در هجدهمین قسمت از مجموعه آموزشی «خانواده؛ محور زندگی و آگاهی» به موضوع «چگونه به افراد پرخطر و در معرض آسیب خودکشی کمک کنیم؟» پرداخته است که در ادامه با هم میبینیم و میخوانیم.
راهنمای جامع پیشگیری از خودکشی
در این درسگفتار به موضوع «خودکشی» میپردازیم که چه کسانی دچار این عمل میشوند و چه کسانی در معرض خطر خودکشی قرار دارند. یک باور نادرست وجود دارد مبنی بر اینکه افرادی که اختلالات روانی شدید دارند، قطعاً دست به خودکشی میزنند. این باور، کاملاً نادرست است؛ زیرا در میان افرادی که این عمل را انجام میدهند، کسانی هستند که اختلال روانی ویژهای نیز نداشتهاند. اگر بخواهم آمار ارائه دهم، تقریباً ۹۰ درصد از افرادی که اقدام به خودکشی میکنند، دارای نوعی اختلال روانی هستند و حدود ۶۰ درصد از آنها متأسفانه در زمان اقدام، از افسردگی رنج میبردهاند. بنابراین، ما اختلالات روانی را جدی میگیریم و افسردگی را بسیار مهم میدانیم، اما باید به سایر افراد نیز توجه کرده و از آنها مراقبت کنیم.
نکته بسیار مهم این است که شاید این کلیپ را پدر، مادر، مربی یا فردی تماشا میکند که خود احساس میکند در معرض خطر است. نشانهها را به شما خواهم گفت. لطفاً با توجه به این نشانهها همراه باشید تا همگی متوجه شویم چه افرادی بیشتر در معرض خطر خودکشی قرار دارند.
باور نادرست دیگر این است که بسیاری از افراد فکر میکنند خودکشی مربوط به دیگران است و هرگز به خانه آنها وارد نخواهد شد. زمانی که با بسیاری از خانوادههایی که این اتفاق در خانه آنها رخ داده صحبت میکنیم، متوجه میشویم که همین باور نادرست را داشتهاند، باید جدی بگیریم. وقتی نشانهها را شناختیم و درست مسیر را گام به گام پیش رفتیم، میتوانیم از کسی که میخواهد به زندگیاش خاتمه دهد، جلوگیری کنیم.
تقریباً ۹۰ درصد از افرادی که اقدام به خودکشی میکنند، دارای نوعی اختلال روانی هستند و حدود ۶۰ درصد از آنها متأسفانه در زمان اقدام، از افسردگی رنج میبردهاند
باور نادرست دیگری که وجود دارد این است که افرادی دست به خودکشی میزنند که متأسفانه این امر، ارث به آنها رسیده است. بنابراین، هر کس در خانوادهاش سابقه خودکشی وجود داشته باشد، به شدت در معرض خطر است. این نیز یک باور نادرست است، مراقب باشیم، خودکشی میتواند هم در خانوادههای ارث و هم در خانوادههایی که این موضوع اصلاً سابقه نداشته است، رخ دهد.
نشانههای هشداردهنده خودکشی
در آموزش نخست، درباره باورهای درست و نادرست مربوط به خودکشی با یکدیگر گفتوگو کردیم. به شما قول داده بودم که در این آموزش، نشانههای بیشتری را بیان کنم. اگر این نشانهها در خود شما یا در یکی از نزدیکانتان وجود دارد، لطفاً دقت کنید. یکی از مهمترین نشانههایی که میتواند ما را نسبت به خودکشی حساس کند، علائم خلقی فرد است. فرد احساس میکند که یک مشکل و رنج بسیار بزرگ در زندگیاش اتفاق افتاده که نمیتواند آن را تحمل کند. این رنج را پایانناپذیر میداند؛ یعنی راهی برای فرار از این رنج به ذهنش نمیرسد. احساس میکند کسی را ندارد که به کمکش بیاید و در یک بنبست گرفتار شده است. این حس به او یک حال افسردگی مزمن داده و احساس میکند که دیگر راهی برای برونرفت وجود ندارد.
متأسفانه، چون ما این نشانهها را نمیشناسیم، کمتر به آنها توجه میکنیم. ما فکر میکنیم کسی که قصد خودکشی دارد، هرگز این موضوع را بیان نمیکند
وقتی فردی در این حالات قرار دارد، معمولاً نشانههایی دارد. به خودش نمیرسد، جملاتی مانند «من میخواهم بمیرم»، «این زندگی فایدهای ندارد» یا «من دیگر نجات پیدا نمیکنم» را از او میشنویم. ظاهرش نیز تغییر کرده و بر خورد و خوراک و خوابش اهمیتی نمیدهد. حتی در رنگ چهره و زیر چشمهایش گودی مشاهده میکنیم. گاهی اوقات، نشاط غیرعادی در او میبینیم و گاهی اوقات افسردگی بسیار مزمنی دارد. این تغییرات خلقی که طبیعی نیستند، باید مورد توجه ما قرار گیرند.
از دیگر نشانهها، انزوا است. این افراد پیش از اقدام به خودکشی، گاهی مدت زمانی را در انزوا سپری میکنند. دیگر میلی به جمع ندارند. رفتن به مهمانی یا آمدن مهمان، برایشان جذابیتی ندارد و این میل در آنها به شدت کاهش یافته است. گاهی اوقات نیز میبینیم که با تمام زبان بدن و رفتارشان، این رنجها را به خانواده و دوستان و آشنایان خود منتقل میکنند و میگویند: «حالم بد است.»، اما متأسفانه، چون ما این نشانهها را نمیشناسیم، کمتر به آنها توجه میکنیم. ما فکر میکنیم کسی که قصد خودکشی دارد، هرگز این موضوع را بیان نمیکند. در حالی که این یک باور به شدت نادرست است، باید دقت کنیم و جدی بگیریم حرفهای کسانی را که درباره خودکشی صحبت کردند یا خودزنی داشتند و یا این احوالات را در رفتارشان داشتهاند.
نجات یک جان با فرمول «بتا»
در این آموزش، قصد دارم به این موضوع بپردازم که اگر با فردی که نشانههای یادشده در کلیپ قبلی را دارد روبهرو شدیم، چگونه باید رفتار کنیم. یک فرمول به شما معرفی میکنم. لطفاً این فرمول را فراموش نکنید. اول کلماتی که کنار هم قرار میدهیم، میشود «بتا»؛ «ب»؛ بپرس و سوال کن. «ت»؛ ترغیب کن و «الف»؛ ارجاع بده.
بپرس: از او بپرس. از او سؤال کن که آیا قصد خودکشی دارد. حتی اگر این سؤال را بپرسم، ممکن است بیشتر به آن فکر کند. وقتی میخواهیم از آنها سؤال کنیم، دقت داشته باشیم که سوالاتی بپرسیم که از احوالش مطلع شویم. این سوالات باید باز باشند. اجازه دهیم با سوالات باز، او برونریزی کند تا بیشتر نسبت به حال او آگاهی پیدا کنیم.
«بتا» را یاد بگیریم و در مواقع مناسب، درست عمل کنیم تا بتوانیم به افراد در معرض خودکشی کمک کنیم
ترغیبش کن: بسیاری از افراد در مرحله ترغیب کردن، شروع به محکوم کردن خودکشی میکنند. مثلاً میگویند: «خودکشی یعنی چه؟ اصلاً فایده ندارد.» یا «رنجت اینقدر بزرگ نیست.» یا «زندگی آنقدرها هم سخت نیست. تو داری خیلی سختش میکنی.» مراقب باشیم. در ترغیب کردن، با او همدلی کنیم. همدلی ما باعث میشود تا او به ما اعتماد کند و با ما همراه شود.
ارجاعش بده: او را به چه کسی ارجاع دهیم؟ قطعاً یک مشاور. پیشنهاد من مشاوری است که رویکردش درمان شناختی-رفتاری (CBT) باشد. این روش بسیار میتواند کمککننده باشد. بنابراین، اگر مشاور روانشناس متخصصی میشناسید که با این رویکرد کار میکند، با خیال راحت او را ارجاع دهید. همچنین باید به روانپزشک ارجاع داده شود تا اگر نیاز به دارودرمانی بود، همراهی کند. فکر نکنید که با این کار بیعرضه میشوید. لطفاً در مواقع حساس، به خانواده و یکی از نزدیکانش حتماً اطلاع دهید. نگویید که «آدمفروشی کردیم» یا «بیمعرفتی کردیم». اگر حالش بد است، باید به دادش برسیم.
«بتا» را یاد بگیریم و در مواقع مناسب، درست عمل کنیم تا بتوانیم به آنها کمک کنیم.
چه کسی به کمک فوری نیازی دارد
در این آموزش قصد دارم به سراغ جدولی بروم که به شما کمک میکند با هر یک از افراد، چگونه رفتار کنید. پیش از پرداختن به جدول، باید یک آموزش مختصر را با هم ببینیم. باید عوامل خطر و عوامل بازدارنده را بشناسیم.
بالاترین احتمال خطر خودکشی؛ برای کسی است که اختلال روانی شدید دارد و در خانوادهاش سابقه این موضوع وجود داشته است و وضعیت خلقی و رفتاریاش به ما این هشدار را میدهد که در معرض خطر است
عوامل خطر چه چیزهایی هستند؟ اگر با موردی روبهرو شدم که این فرد (یا خودم) در معرض یک رنج بسیار بزرگ قرار گرفته است، مانند یک سوگ که نمیتواند تحملش کند، یک شکست عشقی که برایش بسیار سخت است، یا در خانوادهاش سابقه خودکشی وجود داشته، یا در دوستان نزدیکش این سابقه مشاهده میشود، همه اینها برای ما زنگ خطر است. یعنی ممکن است بیشتر در معرض خطر خودکشی قرار گیرد.
عوامل بازدارنده نیز وجود دارند. یکی از این عوامل خود فرد است، برخی از افراد روحیه بسیار قویتری دارند. ما آنها را میشناسیم. یا از نظر معنوی، ارتباطی با پروردگار یا ائمه اطهار(ع) دارند که کمی خیال ما را راحت میکند. خانوادهاش به گونهای است که او احساس مسئولیت نسبت به آنها دارد و این موضوع خطر را کاهش میدهد. در جامعه نیز جایگاهی دارد و سبک زندگیاش به گونهای است که او را از این خطر مصون میکند.
حالا به سراغ جدول برویم.
اول: بالاترین احتمال خطر خودکشی؛ برای کسی است که اختلال روانی شدید دارد و در خانوادهاش سابقه این موضوع وجود داشته است و وضعیت خلقی و رفتاریاش به ما این هشدار را میدهد که در معرض خطر است.
باید چه کنیم؟ سریع به اورژانس زنگ بزنیم. سریع به خانوادهاش اطلاع دهیم. تمام تلاشمان را بکنیم که او را نزد پزشک ببریم یا بستری کنیم؛ زیرا به شدت در معرض خطر است.
دوم: احتمال خطر متوسط؛ کسانی هستند که عوامل خطر که بیان شد، قوی هستند. عوامل بازدارنده ضعیفتر هستند، فرد درباره خودکشی صحبت کرده است و میدانیم که برنامهای در ذهنش دارد.
در رابطه با این افراد چه کنیم؟ این فرد را باید سریع به روانپزشک و مشاور ارجاع دهیم. قطعاً توصیه میکنم هر دو را انجام دهیم. کنارش باشیم و همراهی کنیم تا به درمان برسد.
سوم: احتمال خطر ضعیف؛ کدام دسته هستند؟ کسانی که نشانههای خطر در آنها کمتر است و عوامل بازدارنده (مانند روحیه فردی، خانوادگی، اجتماعی) در آنها قویتر است. این افراد را نیز به مشاور ارجاع میدهیم. در اینجا دیگر خیلی نیاز به روانپزشک و دارودرمانی نداریم. به مشاورش که CBT کار میکند، ارجاع میدهیم. کنارشان هستیم. با آنها همدلی کنیم تا به درمان برسند.
خلاصه اینکه ما باید کنار این افراد باشیم، این افراد به ما نیاز دارند تا به کمک ما به ساحل آرامش برسند.
راهکارهای حمایت از نوجوانان و جوانان
این آموزش را بهطور ویژه برای والدین، معلمان و اساتید دانشگاه تهیه کردهایم. هدف ما ارائه توصیههایی به این عزیزان است تا بتوانند به نوجوانان و جوانان ما کمک کنند تا از خطرات مصون بمانند.
به معلمان، مربیان و اساتید دانشگاه نیز توصیه دارم؛ لطفاً توجه کنید که گاهی اوقات شما نشانهها را زودتر از خانوادهها متوجه میشوید. با خانوادهها در ارتباط باشید و مورد خود را به مشاور ارجاع دهید تا درمان لازم انجام شود
ما بزرگترها اگر دانش خود را درباره نوجوانان و جوانان افزایش دهیم، بهویژه اطلاعات مربوط به ویژگیهای جنسی، روحیات، شخصیت و سن آنها، به راحتی میتوانیم با آنها ارتباط مؤثر برقرار کنیم. اگر خودمان فردی باشیم که به شناخت شخصیت خود بپردازیم، ایرادات شخصیتیمان را برطرف کنیم، بر روحیات خود کار کنیم و بهطور ویژه بر طرحوارههایمان تمرکز کنیم و همچنین از مشاوره بهره ببریم، قطعاً کمک بزرگی به نوجوانان و جوانانی کردهایم که زیر سایه حمایت ما رشد میکنند.
من نمیتوانم از نوجوانی که پدر و مادر ناامید، مأیوس و افسرده دارد، انتظار داشته باشم که خودش افسرده نباشد. وقتی او زیر سایه چنین پدر و مادری رشد کرده، قطعاً این شرایط بر او نیز تأثیر گذاشته و این نشانهها را در نوجوان خواهیم دید. بنابراین، شناخت، یکی از مهمترین راههای پیشگیری است.
دومین راهکار، اصلاح ارتباط با نوجوانان و جوانان است. باید به آنها اجازه دهیم درباره رنجها و سختیهایشان با ما صحبت کنند. نباید فوری موضع دفاعی بگیریم؛ بلکه باید با آنها همدلی و همدردی کنیم و کمکشان کنیم تا بتوانند روی ما حساب کنند. آنها باید بدانند که پدر و مادر، معلم یا استادی دارند که اگر رنج بیپایانی به آنها روی آورد، میتوانند به این عزیزان مراجعه و از آنها کمک بگیرند.
به معلمان، مربیان و اساتید دانشگاه نیز توصیه دارم؛ لطفاً توجه کنید که گاهی اوقات شما نشانهها را زودتر از خانوادهها متوجه میشوید. با خانوادهها در ارتباط باشید و مورد خود را به مشاور ارجاع دهید تا درمان لازم انجام شود. گاهی اوقات مسئولیت خود را به بهترین شکل اجرا کنیم و بپذیریم تا جوانان و نوجوانان ما از خطرات مصون بمانند.
متأسفانه، بسیاری از مربیان و والدین، رنجهای خود را به نوجوانان و جوانان نشان نمیدهند و فکر میکنند اگر آنها را در محیطی بدون رنج و سختی بزرگ کنند، پدری و مادری کردهاند؛ در حالی که اصلاً اینگونه نیست. دنیای واقعی را به فرزندانمان نشان دهیم. باید به آنها بگوییم که دنیا هم رنج دارد و هم لذت. رنجهای مفیدی وجود دارد که برای رشد کردن تحمل کنیم. اگر ما به عنوان بزرگتر، رنجها را به فرزندانمان نشان دهیم، دلایل تحمل این رنجها را برایشان توضیح دهیم و رشد پس از رنجها را برایشان ترسیم کنیم، وقتی نوجوانان و جوانان ما با سختیها و مشکلات مواجه میشوند، دیگر نمیترسند. آنها از قبل آماده شدهاند و میدانند که از پس این مشکلات نیز برخواهند آمد.
به عنوان توصیه پایانی، برای اینکه نوجوانان و جوانان ما در بهترین مسیر رشد کنند و به بهترین سمت هدایت شوند، باید خودمان قوی باشیم. قوی باشیم تا فرزندان قوی به جامعه تحویل دهیم. از ضعفهای خود نترسیم، مشاوره بگیریم، درمان کنیم و مسیر خود را به درستی پیش ببریم تا مطمئن باشیم نسل بعد از ما نیز مسیر را گم نخواهد کرد.
راهنمای عملی برای مقابله با افکار خودکشی و خودزنی
این آموزش را بهطور ویژه برای نوجوانان، جوانان و هر عزیزی که افکار خودکشی به ذهنش خطور کرده یا حداقل یکبار این اقدام را انجام داده است، تهیه کردهایم.
قطعاً شما دوست من نیاز به مشاوره و درمان دارید. فکر نکنید که فکر خودکشی، فکری عادی و طبیعی است که همه افراد آن را تجربه میکنند. فکر خودکشی یک نشانه است که میگوید شما دردی بیپایان را احساس میکنید یا از یک اختلال روحی و روانی رنج میبرید که در حال حاضر احساس میکنید توانایی خروج از آن را ندارید؛ بنابراین لطفاً، این نشانه را جدی بگیرید.
اگر تاکنون اقدام به خودکشی نکردهاید، لازم نیست بترسید. فقط کافی است با یک درمانگر مرتبط شوید، مشاوری که با رویکرد CBT (درمان شناختی-رفتاری) در کنار شما باشد و این مسیر را برایتان آسان کند.
اگر تاکنون این اقدام را انجام دادهاید (خودزنی داشتهاید)، حتماً توصیه میکنم از دو روش برای درمان استفاده کنید: هم پزشک و هم روانشناس-مشاور. از هر دو کمک بگیرید. از شما خواهش میکنم اگر مشاور از شما خواست که با خانوادهتان در ارتباط باشد، لطفاً موضع دفاعی نگیرید و این راه ارتباطی را برقرار کنید. گاهی اوقات راه درمان شما، تغییر رفتار خانواده است. یعنی آنها باید یاد بگیرند که چگونه به شما کمک کنند؛ بنابراین این راه را نبندید.
من و بسیاری از بزرگترها، شبهایی را تا صبح بیدار ماندهایم که احساس میکردیم این شب صبح نخواهد شد. احساس کردهایم این رنج ما را زمینگیر خواهد کرد، اما اینگونه نشد. ما زنده ماندیم و به راهمان ادامه دادیم
بسیار مشاهده میکنم که شما به من مشاور میگویید: «فقط با خودم، بدون حضور خانواده.»، اما بعضی اوقات با خانوادهها کار کنیم، زیرا مشکل دقیقاً در آنجاست. باید با آنها صحبت کنیم تا بتوانیم به شما کمک کنیم.
از شما خواهش میکنم برای خروج از این وضعیت، امیدوار باشید. بسیاری مانند شما این حالت را تجربه کردهاند، به مشاوره مراجعه کردهاند و درمان شدهاند. فکر نکنید این سختی و رنجی که در آن گرفتار شدهاید، پایان راه دنیاست و شما در همین حالت خواهید ماند.
من و بسیاری از بزرگترها، شبهایی را تا صبح بیدار ماندهایم که احساس میکردیم این شب صبح نخواهد شد. احساس کردهایم این رنج ما را زمینگیر خواهد کرد، اما اینگونه نشد. ما زنده ماندیم و به راهمان ادامه دادیم. شما نیز از پس این شرایط برخواهید آمد.
داشتن یک مشاور خوب، داشتن یک همراه خوب و آموزش دیدن، به شما کمک میکند بر استرسها، اضطرابها و افسردگیهایتان غلبه کنید و درمان کامل شود. ناامید نباشید، چراکه خدا با افراد پرامید است. انشاالله عمری طولانی داشته باشید و با سلامتی کامل به سرمنزل مقصود برسید.
انتهای پیام