در دنیای پرشتاب و پیچیده امروز، خانواده به عنوان کانون آرامش و پایگاه اصلی تربیت، با چالشها و فرصتهای بیشماری روبهرو است. نقش خانواده در شکلدهی به شخصیت، تأمین سلامت روان و ایجاد یک جامعه پویا بر کسی پوشیده نیست. اما چگونه میتوان این نهاد مقدس را در برابر طوفانهای فکری و فرهنگی این عصر، استحکام بخشید و بر غنای آن افزود؟
مؤسسه خانواده اسلامی و تربیت معنوی «خاتم» در همکاری با خبرگزاری ایکنا با باور به اینکه خانواده اسلامی، سنگ بنای تمدن نوین اسلامی است، مجموعهای ارزشمند از درس گفتارهای تخصصی را با عنوان «خانواده؛ محور زندگی و آگاهی» تولید کرده است.
در این سلسله گفتارهای آموزشی، اساتید و صاحبنظران برجسته به بررسی ژرفترین مباحث در حوزههای سلامت روان، تربیت نوجوان، تحکیم بنیان خانواده و سواد رسانهای و ... خواهند پرداخت. با ما در این سفر معرفتی همراه شوید تا بیاموزیم چگونه میتوان خانواده را به کانونی امن، پرنشاط و پایدار برای پرورش نسل فردا تبدیل کرد.
محمدجواد افشارینژاد، کارشناس سلامت روان در بیست و دومین قسمت از مجموعه آموزشی «خانواده؛ محور زندگی و آگاهی» به موضوع «نقش فضای مجازی در احساس ناامیدی زنان» پرداخته است که در ادامه با هم میبینیم و میخوانیم.
گامهای عملی برای جایگزینی محتوای منفی
بهجای آنکه زمان و انرژی خود را صرف مقایسهها، ارزشهای گذرا و جستجوی زیباییهای بیثمر کنیم، بهتر است بهسوی راهحلهای نو و سازندهتر حرکت کنیم. برای بهبود کیفیت زندگی، باید آگاهانه و هوشمندانه عمل کنیم. ابتدا به جستجوی آگاهانه و هشیارانه مطالبی بپردازیم که تمایل داریم به ما آموزش دهند و حال خوبی در ما ایجاد کنند، نه آنچه صرفاً ما را سرگرم میکند. این محتوا میتواند شخصی، شخصیتی، توسعهدهنده مهارت، علمی یا آموزشی باشد. آنها را بیابیم، استفاده کنیم و بهتدریج اجازه دهیم سامانههای دیجیتال با سلیقه اصیل ما آشنا شوند.
پس از درک این موضوع که برخی محتواها چه تأثیر مخربی بر روان و حال ما میگذارند و حتی سبب بیزاری از خود میشوند، باید اقدام عملی کنیم. صفحاتی را که قبلاً دنبال میکردیم بازبینی کنیم. صفحاتی که حال ما را خوب میکنند حفظ کنیم و صفحاتی که احساس نارضایتی را در ما تشدید میکنند، حتی اگر از روی کنجکاوی به آنها مراجعه میکردیم، را شناسایی کنیم. وقتی متوجه شدیم این محتواها نوعی خودنمایی بیثمر هستند، اقدام بعدی بسیار دشوار، اما ضروری است و آن هم لغو دنبالکردن(آنفالو) آن صفحات.
بهجای آنکه زمان و انرژی خود را صرف مقایسهها، ارزشهای گذرا و جستجوی زیباییهای بیثمر کنیم، بهتر است بهسوی راهحلهای نو و سازندهتر حرکت کنیم. برای بهبود کیفیت زندگی، باید آگاهانه و هوشمندانه عمل کنیم
این کار سادهای نیست و حتی ممکن است بار دیگر به سمت دنبال کردن آنها بازگردیم، اما ایرادی ندارد. فهرستی از این صفحات تهیه کنید و با قوت و اعتمادبهنفس، برای زندگی بهتر، به آنها سر بزنید. تصور کنید آن فردی که تصویری از یک صبحانه بسیار لوکس را، پس از 15 سال تلاش منتشر میکند، در حالی که شما در حال خوردن نان بربری کهنه و یخزده با پنیری کمکیفیت هستید و این مقایسه، حس حسرت و بدحالی به شما میدهد. برای خودتان که شده، با افتخار دکمه «لغو دنبالکردن» را بفشارید. پس از مدتی اثر آن را بررسی کنید؛ آیا حال بهتری دارید؟ حتی اگر خوشبینانه نگاه نکنید، آیا حداقل احساس ناخوشایند شما کمتر شده است؟ آیا احساس رضایتمندی شما افزایش یافته است؟
اقدام دیگر، برنامهریزی و مدیریت هوشمندانه زمان است. با کمک برنامههای مدیریت زمان، برای خود طراحی کنید و در طول هفته، استفاده از شبکههای اجتماعی را محدود و کنترلشده کنید و هرگاه زمان تعیینشده به پایان رسید، آن را کنار بگذارید.
راهکار عملی برای غلبه بر اهمالکاری
راه حل دیگری که میتوانید بهویژه اگر فرد اهمالکاری هستید و به درجهای از کمالگرایی رسیدهاید و میدانم این وضعیت چه حس ناخوشایندی دارد، وقتی با انبوهی از کارهای عقبافتاده مواجهید، امتحان کنید، این است: برای مدتی، که البته نیاز به اراده دارد، شبکه اجتماعی مورد نظر را(که در اینجا با فرض اینستاگرام صحبت میکنیم) بهطور موقت غیرفعال یا «دیاکتیو» کنید.
نکته جالب اینجاست که وقتی گزینههای غیرفعالسازی را میبینید، یکی از گزینهها این است؛ «سرم خیلی شلوغ است و به کارهایم نمیرسم». یعنی خود پلتفرم میداند استفاده از آن ممکن است ما را از کارهای اصلیمان بازدارد. نگران نباشید، میتوانید هر وقت که احساس کردید از این فضا دور ماندهاید یا هر زمان که اراده کردید، دوباره حساب کاربری خود را فعال کنید؛ اما پیشنهاد میکنم این روش را امتحان کنید تا ببینید آیا میتوانید به کارهای عقبافتاده خود برسید یا خیر.
با کمک برنامههای مدیریت زمان، برای خود طراحی کنید و در طول هفته، استفاده از شبکههای اجتماعی را محدود و کنترلشده کنید و هرگاه زمان تعیینشده به پایان رسید، آن را کنار بگذارید
میدانید که
یکی از دلایل اصلی احساس بد، خلق افسرده یا عصبانیت، مخصوصاً عصبانیت از خودم به خاطر ناتوانی در انجام وظایفم، ریشه در همین اهمالکاری دارد. بیایید برای مدتی از آن فضا فاصله بگیریم. ببینید آیا میتوانید بر این اهمالکاری غلبه کنید یا خیر؟ مثلاً گوشی خود را برمیدارید و صفحه را باز میکنید، اما میبینید سرگرمی خاصی برای تلف کردن وقت ندارید. در اینجا از «تلف کردن وقت» صحبت میکنم، نه استفاده مفید. قطعاً شبکههای مجازی و حتی خود اینستاگرام فوایدی دارند، اما در اینجا تمرکز ما روی بخش آسیبزای آن است. میتوانیم آن را برای مدتی کنار بگذاریم و ببینیم، آیا من به کارهای عقبافتاده میپردازم؟ آیا حال من با انجام آن کارها بهتر میشود؟ و دوماً، آیا بهطور خودکار از دام مقایسه کردن رها میشوم؟
شاید افرادی که بسیار عجول هستند و صبر کمی دارند، پس از یک هفته بگویند، «نه، اصلاً هیچ تغییری نکرده، همه چیز مثل قبل است». اما یک درخواست دارم، کمی به خودتان زمان دهید. تمام صحبتهای من به این نتیجه ختم میشود؛ کمی با خودمان مهربانتر باشیم.
پیامدهای روانی استفاده افراطی از شبکههای اجتماعی
استفاده بیش از حد از شبکههای اجتماعی، بهویژه اینستاگرام، با توجه به ارائه محتوای بیپایان و فضای بهشدت شخصیسازیشده، میتواند پیامدهای متعددی در زندگی ما ایجاد کند، این پیامدها هم جنبه روانی و هم جنبه اجتماعی دارند.
نخستین پیامد روانی استفاده زیاد، احساس افسردگی است. پس از مدتی، بنا به دلایلی که پیشتر توضیح داده شد، ممکن است احساس افسردگی به فرد دست دهد، احساس میکنم به پوچی رسیدهام، دیگر به درد نمیخورم، همسر خوبی نیستم، مادر خوبی نیستم، زن خانهدار یا شاغل خوبی نیستم. گاهی حتی این احساس به ما هجوم میآورد که این دنیا دیگر جای زندگی کردن نیست. اگر چنین احساسی را تجربه کردید، لطفاً دکمه «توقف» استفاده افراطی و منفی از این فضا را فشار دهید. لطفاً این کار را بکنید. بیایید به خودمان کمک کنیم. در آن فضای مجازی هیچ رویدادی رخ نمیدهد که دلسوز حال ما باشد، و من پس از ماهها استفاده نادرست و واگذاری اختیار خود به آن فضا، به جایی رسیدهام که حالام اصلاً خوب نیست.
برای تشخیص بهتر، از خود بپرسید: پس از ماهها یا سالها استفاده و الگوبرداری، آیا اکنون اعتماد بهنفس بهتری دارم؟ آیا شادترم؟ آیا حال بهتری دارم؟ آیا تمایل من به تجملگرایی کمتر یا بیشتر شده است؟ از اینکه پاسخهای مثبت میدهید متشکرم. پس از همینجا هوشمندانه رفتار کنید.
در آن فضای مجازی هیچ رویدادی رخ نمیدهد که دلسوز حال ما باشد، و من پس از ماهها استفاده نادرست و واگذاری اختیار خود به آن فضا، به جایی رسیدهام که حالام اصلاً خوب نیست
نکته دوم،
پیامد روانی دیگر، یعنی «اضطراب» است. اصطلاحی به نام «FOMO» (ترس از دست دادن) داریم. شاید برخی از دوستانی که در فضاهای اقتصادی مانند ارزهای دیجیتال فعالیت دارند، با این اصطلاح آشنا باشند. ترجمه درستتر آن «ترس از عقبافتادن یا جاماندن از دیگران» است. وقتی این ترس را دارم، افکار بهشدت شدیدی به من هجوم میآورند و دائم در تلاشم که عقب نمانم. وقتی میروم و پستی را میبینم که مثلاً فردی در حال ادامه تحصیل است(چه داخل و چه خارج از کشور)، با خود میگویم، «وای، من چقدر عقبام! وای، من چرا از همه عقبترم؟» گاهی حتی به خودمان میگوییم: «اگر این بچه را نداشتم، اگر ازدواج نکرده بودم، الان حالم خیلی بهتر بود و من هم میتوانستم مثل فلانی ادامه تحصیل بدهم.»
این افکار باعث میشود که خودمان را بیشتر دوست نداشته باشیم، احساس منفیتری نسبت به خودمان پیدا کنیم و حال بدتری را تجربه کنیم.
راهکارهای اصلاح استفاده نادرست
پیامدهای اجتماعی استفاده نادرست و افراطی از شبکههای اجتماعی چه میتواند باشد؟ انزوا. بله، ما منزویتر شدهایم. روابط اجتماعی ما در فضای واقعی به شدت محدود شده است. به زبان سادهتر میتوان گفت؛ حوصله دیگران را خیلی کمتر داریم؛ زیرا بسیاری از ما حتی حوصله خودمان را نیز نداریم. روابط اجتماعیمان محدود شده است. برای مثال، در یک سالن انتظار یا اتوبوس نشستهاید. قبلاً افراد با یکدیگر صحبت میکردند و با شخص کناری خود دوست میشدند، اما اکنون، هنگامی که در یک مهمانی در جمع فامیل حاضر میشویم، همه سرها خم شده و در حال استفاده از تلفنهای همراه هستند. در حقیقت، به جای آنکه هر کدام در خانه خود از گوشی استفاده کنیم، حالا دور هم جمع شدهایم تا از گوشیهایمان استفاده کنیم! برخی افراد کارهای بسیار خوبی انجام میدهند؛ مثلاً بزرگ مجلس میآید و گوشی همه را جمع میکند و میگوید: «امشب استفاده از گوشی ممنوع است. بیایید کمی با هم تعامل داشته باشیم.»
استفاده درست را از استفاده نادرست، استفاده مفید را از استفاده غیرمفید و تلف کردن وقت، متمایز کنیم. آنجاست که میتوانیم از شبکههای اجتماعی خود استفاده کنیم و در عین حال، حال بدی را تجربه نکنیم
به عنوان یک راه حل،
هرچه بیشتر از این فضا فاصله بگیریم و با انسانهای واقعی ارتباط برقرار کنیم، بازخوردهای صحیح و شخصیسازیشدهتری دریافت خواهیم کرد. زیرا اولاً، این بازخوردها بر اساس آنچه که واقعاً هستیم شکل میگیرد. ثانیاً، حال بهتری به ما میدهد. دیدن انسانها و تعامل با آنها باعث میشود انرژی مثبتی از دیگران دریافت کنیم.
پیامد چهارم، دوری از یاد خداست. در آیه ۱۲۴ سوره طه میفرماید: «وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکًا؛ و هر کس از یاد من روی گردان شود، زندگی سختی خواهد داشت». شاید تمام صحبتهای ما را بتوان در این یک آیه خلاصه کرد. خداوند همه این مفاهیم را در این آیه به ما انتقال داده و آموزش داده است. هنگامی که از خدا دور میشویم، در حقیقت از خودمان نیز دور میشویم و دوباره، هنگامی که به خودمان نزدیک میشویم، راهی برای نزدیک شدن به خدا پیدا میکنیم. این حلقه اتصال باعث میشود، نیرویی قدرتمند و ارادهای قوی برای یافتن خود و رهایی از احساس پوچی و ناامیدی در ما ایجاد شود.
عامل آخر، کاهش بهرهوری است. تمام وقت خود را صرفِ به بیان دوستانهتر «تلف کردن» در شبکههای اجتماعی میکنیم. این کار لذتبخش است و پیوسته میبینیم و دنبال میکنیم و این باعث میشود وقتی به ساعت نگاه میکنم، میبینم چقدر زمان از دست دادهام و این موضوع حال مرا بد میکند. به نظر من همین یک موضوع برای بدحال کردن ما کافی است.
باید مدیریت زمان را یاد بگیریم و بتوانیم برای استفاده خود، اولاً تفکیکی قائل شویم؛ استفاده درست را از استفاده نادرست، استفاده مفید را از استفاده غیرمفید و تلف کردن وقت، متمایز کنیم. آنجاست که میتوانیم از شبکههای اجتماعی خود استفاده کنیم و در عین حال، حال بدی را تجربه نکنیم.
انتهای پیام