کد خبر: 4322839
تاریخ انتشار : ۲۳ آذر ۱۴۰۴ - ۱۵:۰۷
یادداشت

تغییر آرایش رسانه‌ای؛ الزامی راهبردی در نبرد روایت‌ها

آرایش رسانه‌ای کارآمد، امکان شکل‌دهی به یک منظومه منسجم از پیام‌ها را فراهم می‌کند؛ منظومه‌ای که در آن رسانه‌ها به‌جای عملکرد جزیره‌ای و پراکنده، در چارچوب یک منطق مشترک و مکمل یکدیگر عمل می‌کنند.

ضرورت تغییر آرایش رسانه‌ای؛ الزامی راهبردی در نبرد روایت‌هامعصومه نصیری، کارشناس و پژوهشگر سواد رسانه‌ای در یادداشتی به موضوع «ضرورت تغییر آرایش رسانه‌ای در عصر جنگ شناختی» پرداخته و برای انتشار آن را در اختیار خبرگزاری ایکنا قرار داده است. مشروح یادداشت را در ادامه می‌خوانیم.

در نظام بین‌الملل معاصر، رسانه‌ها به یکی از مؤثرترین ابزار‌های اعمال قدرت نرم و مدیریت ادراک عمومی تبدیل شده‌اند. پیشرفت‌های فناورانه، گسترش فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی، و تغییر الگو‌های ارتباطی، موجب شده است که تولید و توزیع معنا، روایت و تفسیر رویداد‌ها نقشی تعیین‌کننده در شکل‌دهی به افکار عمومی و رفتار اجتماعی ایفا کند. در چنین بستری، «آرایش رسانه‌ای» به‌مثابه نحوه سازماندهی، هماهنگی و جهت‌دهی به ظرفیت‌های رسانه‌ای برای تحقق اهداف کلان، اهمیتی بنیادین پیدا می‌کند.

این مهم آنچنان دارای اهمیت است که رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیرشان بر لزوم تغییر آرایش تبلیغاتی و رسانه‌ای در برابر تلاش دشمن برای تسخیر دل‌ها و مغز‌ها تأکید کردند. ایشان یادآوری کردند امروز نیز ضمن ضرورت آرایش‌یافتن صحیح دفاعی و هجومی در مقابل فعالیت تبلیغاتی و رسانه‌ای دشمن برای حمله به «مغزها، دل‌ها و باورها»، ایران عزیز با وجود مشکلات و کمبود‌های موجود در سراسر کشور، به حرکت رو به جلوی خود ادامه می‌دهد؛ لذا آرایش رسانه‌ای را می‌توان مجموعه‌ای از سیاست‌ها، ساختار‌ها و رویه‌ها دانست که تعیین می‌کند رسانه‌ها چگونه، با چه اولویت‌هایی و با چه زبانی به تولید و انتشار محتوا بپردازند. آرایش رسانه‌ای کارآمد، امکان شکل‌دهی به یک منظومه منسجم از پیام‌ها را فراهم می‌کند؛ منظومه‌ای که در آن رسانه‌ها به‌جای عملکرد جزیره‌ای و پراکنده، در چارچوب یک منطق مشترک و مکمل یکدیگر عمل می‌کنند. در غیاب چنین آرایشی، حتی برخورداری از منابع گسترده رسانه‌ای نیز لزوما به اثرگذاری اجتماعی منجر نخواهد شد. 

اهمیت راهبردی آرایش رسانه‌ای

اهمیت راهبردی آرایش رسانه‌ای، به‌ویژه در شرایطی برجسته می‌شود که عرصه ارتباطات به میدان «جنگ شناختی» و «نبرد روایت‌ها» تبدیل شده است. در این نوع از مواجهه، هدف اصلی نه تصرف سرزمین، بلکه تاثیرگذاری بر ذهن، احساس و نظام ادراکی جوامع است. بازیگران رقیب با بهره‌گیری از روایت‌سازی هدفمند، تحریف واقعیت‌ها و برجسته‌سازی گزینشی رخدادها، می‌کوشند نگرش‌ها و کنش‌های اجتماعی را در راستای منافع خود جهت‌دهی کنند. در چنین فضایی، کشوری که فاقد آرایش رسانه‌ای منسجم و به‌روز باشد، عملا در موضعی تدافعی و آسیب‌پذیر قرار می‌گیرد.

برای جمهوری اسلامی ایران، ضرورت به‌روزرسانی آرایش رسانه‌ای از چند منظر قابل تحلیل است. نخست، شکاف میان ساختار‌های سنتی رسانه‌ای و زیست‌جهان رسانه‌ای نسل‌های جدید که عمدتا در بستر پلتفرم‌های دیجیتال شکل گرفته است. دوم، شتاب تحولات سیاسی، اجتماعی و امنیتی که تاخیر در روایت‌سازی را به‌منزله واگذاری میدان به رسانه‌های رقیب معنا می‌کند. سوم، افزایش تنوع و پیچیدگی مخاطبان که مستلزم پیام‌هایی چندلایه، متناسب با زمینه‌های فرهنگی، اجتماعی و شناختی متفاوت است.

آرایش رسانه‌ای به‌روز و هوشمند، کارکرد‌های متعددی دارد. از یک سو، می‌تواند به ارتقای مرجعیت رسانه‌های داخلی و افزایش اعتماد عمومی منجر شود و از سوی دیگر، با تولید روایت‌های معتبر و اقناع‌کننده، اثرگذاری عملیات روانی و تبلیغاتی رسانه‌های معاند را کاهش دهد. افزون بر این، چنین آرایشی امکان کنش فعال رسانه‌ای را فراهم می‌کند؛ به این معنا که رسانه‌ها صرفا واکنش‌گر نبوده، بلکه قادر خواهند بود دستور کار رسانه‌ای و چارچوب‌های تفسیری خود را بر افکار عمومی تحمیل کنند.

تحقق این هدف مستلزم اتخاذ رویکردی چندبعدی است. تربیت نیروی انسانی متخصص و آشنا با نظریه‌های ارتباطات، رسانه‌های نوین و تحلیل داده، یکی از پیش‌شرط‌های اساسی به‌شمار می‌رود. همچنین حرکت به‌سوی تولید محتوای عمیق، تحلیلی و روایت‌محور، بهره‌گیری از قالب‌های چندرسانه‌ای، تقویت هماهنگی نهادی میان رسانه‌ها و استفاده نظام‌مند از داده‌ها و افکارسنجی‌ها برای شناخت مخاطب، از جمله الزامات عملی به‌روزرسانی آرایش رسانه‌ای است؛ بنابراین تغییر آرایش رسانه‌ای، پاسخی راهبردی به تحولات محیط ارتباطی و الزامات نبرد شناختی عصر حاضر است. این تغییر نه یک اقدام مقطعی، بلکه فرایندی مستمر و پویاست که نیازمند بازاندیشی در سیاست‌ها، ساختار‌ها و شیوه‌های عمل رسانه‌ای است. فقط در سایه چنین رویکردی می‌توان رسانه را به ابزاری موثر برای صیانت از منافع ملی، تقویت انسجام اجتماعی و مدیریت افکار عمومی در سطح ملی و بین‌المللی تبدیل کرد.

واکاوی فرایند‌های ضروری تغییر در آرایش رسانه‌ای 

تغییر آرایش رسانه‌ای یک اقدام دفعی و کوتاه‌مدت نیست، بلکه فرایندی مرحله‌مند، تدریجی و مبتنی بر تحلیل دقیق محیط رسانه‌ای است. برای دستیابی به آرایش رسانه‌ای کارآمد و به‌روز، طی کردن چند مسیر و مرحله اساسی ضروری به نظر می‌رسد.

نخستین مرحله، شناخت دقیق میدان رسانه‌ای است. این شناخت شامل تحلیل زیست‌بوم رسانه‌ای داخلی و خارجی، شناسایی بازیگران اثرگذار، ابزارها، پلتفرم‌ها، الگو‌های مصرف رسانه‌ای مخاطبان و تکنیک‌های مورد استفاده در جنگ شناختی است. بدون درک صحیح از مختصات میدان، هرگونه بازآرایی رسانه‌ای مبتنی بر حدس و آزمون و خطا خواهد بود و از کارآمدی لازم برخوردار نخواهد شد.

مرحله دوم، بازتعریف اهداف و ماموریت‌های رسانه‌ای است. رسانه‌ها باید بدانند در چارچوب کلان، چه نقشی در مدیریت افکار عمومی، روایت‌سازی و اقناع اجتماعی برعهده دارند. شفاف‌سازی اهداف، به تعیین اولویت‌ها، انتخاب پیام‌های محوری و پرهیز از پراکندگی و تناقض در محتوا کمک می‌کند.

مرحله سوم، اصلاح ساختار‌ها و سازوکار‌های نهادی است. هماهنگی میان رسانه‌ها، نهاد‌های تولیدکننده محتوا و مراکز تصمیم‌ساز، یکی از پیش‌نیاز‌های آرایش رسانه‌ای منسجم است. این هماهنگی به معنای یکسان‌سازی صدا‌ها نیست، بلکه ایجاد هم‌افزایی، جلوگیری از تکرار‌های غیرضروری و کاهش پیام‌های متعارض است.

مرحله چهارم، توانمندسازی نیروی انسانی رسانه‌ای محسوب می‌شود. تربیت و به‌روزرسانی دانش فعالان رسانه‌ای در حوزه‌هایی مانند روایت‌سازی، سواد رسانه‌ای، تحلیل داده، ارتباطات دیجیتال و شناخت مخاطب، نقشی کلیدی در موفقیت آرایش رسانه‌ای جدید دارد. نیروی انسانی خلاق، آگاه و مسئله‌محور، موتور محرک هر تحول رسانه‌ای است.

مرحله پنجم، تحول در محتوا و قالب‌های رسانه‌ای است. حرکت از خبرمحوری صرف به سمت روایت‌محوری، تولید محتوای تحلیلی، چندلایه و چندرسانه‌ای، و استفاده هوشمندانه از تصویر، ویدئو، داده‌نگاری و قالب‌های نوین، از الزامات اصلی پاسخ‌گویی به نیاز‌های مخاطب امروز به‌شمار می‌رود.

مرحله ششم، مخاطب‌محوری و داده‌محوری است. آرایش رسانه‌ای موفق، بدون شناخت دقیق مخاطبان و سنجش مستمر بازخورد‌ها امکان‌پذیر نیست. بهره‌گیری از افکارسنجی‌ها، تحلیل رفتار کاربران و داده‌های رسانه‌ای، به اصلاح راهبرد‌ها و افزایش اثربخشی پیام‌ها کمک می‌کند.

در نهایت، پایش و بازبینی مستمر به‌عنوان مرحله‌ای دائمی باید مورد توجه قرار گیرد. محیط رسانه‌ای همواره در حال تغییر است و آرایش رسانه‌ای نیز باید انعطاف‌پذیر و قابل اصلاح باشد. ارزیابی مستمر عملکرد رسانه‌ها و انطباق با تحولات جدید، تضمین‌کننده پویایی و ماندگاری این تغییر خواهد بود.

در مجموع، تغییر آرایش رسانه‌ای مستلزم نگاهی راهبردی، فرایندی و مبتنی بر علم ارتباطات است؛ نگاهی که رسانه را نه صرفاً ابزار اطلاع‌رسانی، بلکه کنشگری فعال در عرصه قدرت نرم و نبرد روایت‌ها تلقی می‌کند.

تغییر آرایش رسانه‌ای ضرورتی راهبردی در پاسخ به تحولات پرشتاب عرصه ارتباطات و تشدید نبرد روایت‌هاست که بدون آن، رسانه‌ها توان اثرگذاری مؤثر بر افکار عمومی را از دست می‌دهند. این تغییر مستلزم شناخت دقیق میدان رسانه‌ای، بازتعریف اهداف، اصلاح ساختارها، توانمندسازی نیروی انسانی، تحول در محتوا و توجه جدی به مخاطب و داده است. فقط با رویکردی منسجم، علمی و پویا می‌توان آرایش رسانه‌ای را به‌گونه‌ای بازآرایی کرد که ضمن ارتقای مرجعیت رسانه‌های داخلی، قدرت اقناع و کنش فعال کشور در جنگ شناختی را تقویت کند.

انتهای پیام
دبیر:
فاطمه بختیاری
captcha