گروه سیاسی: بیمار بودم و خوابیده بودم، از خواب که بیدار شدم از بچههای پاسدار یک زمزمههایی شنیدم. گفتم چیه؟ گفتند که یک بمب در نخستوزیری منفجر شده است. گفتم که کی آنجا بوده؟ گفتند که رجایی و باهنر هم بودند، من فوقالعاده نگران شدم، بنا کردم اینجا آنجا تلفن کردن، اما خبرها همه متناقض و نگران کننده بود...تا اوائل شب که خبر درستی به من نرسیده بود در حالت فوقالعاده بد و نگرانی به سر میبردم، تا بالأخره مطلب برایم روشن شد.
کد خبر: ۳۵۲۶۲۰۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۰۸