به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، گزیده سخن گفتن و استناد به سخنان و ادلههای متقن از توصیههای بسیار مهم دین مبین اسلام در مورد نحوه سخنگویی و سخنوری است. در صورتیکه انسان بر اساس علم و دانش اعتقادات و نظرات خود را ارائه کند، علاوه بر جذب مخاطب و بر کرسی نشاندن آراء خود در بین دیگران، شخصیت علمی و اخلاقی خود را به معرض نمایش در میآورد؛ اما در صورتی که زبان مغایر با داشتهها و دانستههای فرد حرکت کند، نه تنها تمام دانش او زیر سؤال میرود، بلکه در برابر آنچه بدون سابقه علمی بر زبان جاری کرده و دیگران را تحت تأثیر قرار داده در برابر مردم و خداوند متعال مسئول است. این نکته زمانی بیشتر جلوهگری میکند انسان بر اعتقاداتی که به آن علم ندارد، اصرار میورزد.
همانطور که در آیه 36 سوره اسراء آمده است «وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً» (به دنبال چیزی که به آن علم نداری مرو، که همانا گوش و چشم ودل همه درباره آن مورد بازخواست واقع میشوند).
اعتماد به شنیدهها و دیدهها بدون تحقیق و پیگیری موضوع و اعتماد به آنها، قضاوتهای عجولانه و پیشداوریها از جمله مشکلاتی است که امروزه باعث بروز اختلافها و سوءتفاهمها میان اشخاص، گروهها و حتی ملتها میشود. گاه انسان شنیدهها و دیدههای خود را بدون هیچ مدرک و سندی ارائه میکند در حالی که اگر نسبت به آن تحقیق شود، نادرستی آن روشن میشود. این امر تنها به عمل بدون علم نمیشود، بلکه اعتقاد بدون علم نیز میتواند در رفتار افراد و یا گروهها با یکدیگر تأثیرگذار باشد.
تکیه کردن به بخشی از موضوع و یا تأکید بر ظن و گمانها آفتی است که گاه عواقب سوء آن سالها جامعه را درگیر خود میسازد.
در تفسیر المیزان ذیل این آیه تأکید شده است: از چیزی که بدان علم و یقین نداری، (چه اعتقاد غیر علمی باشد و چه عمل غیر علمی) پیروی نکن و این امری است فطری که هر انسانی در مسیر زندگیش چه در مرحله اعتقاد و چه در مرحله عمل، هدفی جز رسیدن به واقع و متن خارج ندارد و میخواهد اعتقاد و عملی را برگزیند که عین واقع و حق باشد و این مسئله تنها با پیروی ازعلم و یقین محقق میشود و گمان و شک و وهم چنین نتیجهای را نخواهند داشت، یعنی امر مورد شک و گمان یا موهوم را نمیتوان عین واقع دانست. آنگاه به گوش و چشم و قلب اشاره میکند که اینها وسائل تحصیل علم هستند (گوش و چشم اعظم حواس ظاهری بوده و محسوسات و جزئیات را کشف میکنند و قلب مصدر تعقل امور کلی و عقلی است) و میفرماید: همه اینها مورد بازخواست واقع میشوند، چون اینها نعم الهی هستند که بهوسیله آنها انسان حق را از باطل تشخیص میدهد و بهزودی از یکایک آنها بازخواست میشود که آیا در آنچه عمل کردی علمی بهدست آوردی یا خیر و آیا آن را پیروی هم کردی یا نه؟ و بزودی همه آنها بر علیه انسان گواهی میدهند و آدمی در آن روز عذر موجهی نخواهد داشت، همچنانکه در آیه دیگر میفرماید: (و تکلمنا ایدیهم و تشهد ارجلهم بما کانوا یکسبون )(25)، (و دستها وپاهایشان سخن میگویند و از انجام عملی که کردهاند گواهی میدهند).
بنابراین ملاک عمل و رفتار انسان در زندگی باید علم و اطمینان باشد، نه احساسات و گمانها. همه اعضای بدن انسان مسئولند و انسان باید در قیامت پاسخگوی تمام اعمال خود باشد.