به گزارش ایکنا؛ انسان در زندگی برای اینکه زنده بماند نیازمند این است که برای خود امکاناتی را فراهم کند. البته این تلاش برای بقا در دنیایی است که تقریباً تمام انسانها بیش از یک قرن در آن حضور ندارند، اما این حضور خواه کم و خواه زیاد، بالاخره در گرو تأمین معاش انسان است و کسی که چند روز چیزی نمیخورد احتمال مرگش نیز وجود دارد.
اگر بخواهیم در مورد زندگی قدری دقیقتر بیندیشیم، خواهیم دانست که اساساً اگر قرار باشد در این دنیا برای بقای خود تلاش کنیم، بالاخره در پایان با نیستی و نابودی کارمان به اتمام میرسد. بنابراین طبیعی است که این سؤال در ذهنمان ایجاد شود و بگوییم که پس اگر مرگ و فنا در انتظار ماست، چه دلیلی دارد که برای بقا بجنگیم و نتیجه این تفکر همان است که این روزها به نیهیلیزم یا پوچگرایی نامبردار شده است.
بنابراین زمانی که ذهن انسان با چنین مسائلی آشنا میشود، همینجا نقطه آغاز دغدغههای اوست که بالاخره قرار است چه سرنوشتی داشته باشیم؟ آیا قرار است کارمان به نابودی بینجامد؟ یا اینکه در ورای این عالم، جهان دِگری نهفته است و بقای ابدی در آنجا میتواند برای ما امیدبخش باشد؟ به منظور آشنایی بیشتر با مسئله «معناداری زندگی» با ناصر مهدوی، پژوهشگر برجسته حوزه دین، به گفتوگو پرداختیم.
مهدوی در ابتدای گفتوگو و در پاسخ به این سؤال که چه راهکارهایی برای رسیدن به یک زندگی معنادار وجود دارد، بیان کرد: وقتی میخواهیم در مورد مسائل معنوی از راهکار صحبت کنیم قدری کار دشوار میشود، چون ارائه راهکار در حوزه مسائل فکری و معنوی، دست طرف مقابل را میبندد. درست است که واژه جذابی است و راهکارهای کلی نیز در قرآن داریم که زندگی را معنادار میکند، اما اگر بخواهم آنچه را به ذهم رسیده در قالب راهکار معرفی کنم، شاید خدای ناکرده شما را به مقصد و نتیجه نهایی نرساند.
مهدوی در ادامه تصریح کرد: وقتی قرآن میگوید: «وَلَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولَى؛ و قطعاً آخرت براى تو از دنيا نيكوتر خواهد بود»، یعنی این زندگی دنیا از اهمیت برخوردار است، چون دنیای دیگری در انتظار ماست که آن جهان برای ما مهمتر است و برای ورود به آنجا باید از ظرفیت، صلاحیت و قابلیت بالایی برخوردار شویم؛ یعنی زندگی ما باید با فضلیت و ارزشهای بلند و ماندگار همراه شود و نباید زندگی دنیا را با ابتذال و امور بیارزش سپری کرد.
این پژوهشگر حوزه دین با اشاره به راهکارهایی که برای رسیدن به این فضائل و خوب زیستن وجود دارد، بیان کرد: واقعیت این است که وقتی انسان خدا را صدا میزند، یعنی خدایی که محبوب و همه هستی از اوست، دلش در این زندگی قرص میشود و از دل بستن به برد و باختها رها میشود. در حقیقت خودِ این عشق انسان را نجات میدهد.
همنشینی با فرزانگان
وی تصریح کرد: نکته دیگر که باید بدان توجه کرد، همنشینی با انسانهای فرزانه است که به انسان برای داشتن یک زندگی خوب کمک میکند. دامنه این افراد فرهیخته و دانا نیز بسیار زیاد است و اگر یک مترجم، نویسنده، انسان خیر و دلسوز و دردمند، اندیشمند و متخلق به اخلاق نیکو در زندگی شما باشد، همه اینها شما را برمیکشد و روح شما را منبسط میکند و در اثر این ارتباط، خوشیهای آنها به شما منتقل میشود. مولوی نیز میگوید: «یا تبر بر گیر و مردانه بزن، تو علیوار این در خیبر بکن؛ یا به گلبن وصل کن این خار را، وصل کن با نار نور یار را؛ تا که نور او کشد نار تو را، وصل او گلشن کند خار تو را».
این پژوهشگر حوزه دین در ادامه با اشاره به سومین راهکاری که برای زندگی معنادار میتواند مؤثر باشد، بیان کرد: سومین راه که در قرآن آمده عبارت از حس صمیمی بودن در عالم است که انسان را برای زندگی آخرت، که فرمود: «وَلَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولَى»، آماده میکند؛ یعنی لازم است در این دنیا به جای تنازع و کینهتوزی به صمیمیت روی آوریم، زیرا خداوند میفرماید که تنازعهایی که وجود دارد از اوصاف اهل جهنم است: «إِنَّ ذَلِکَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ».
وی تصریح کرد: برای همین اشاره میکند که بخشی از مال خود را به ایتام ببخشیم و سائل را از خود نرانیم که همگی این موارد نکات دقیق و دلانگیزی است که از طریق توجه به این نکات، آخرت برای انسان هویدا و موجب میشود که صدای خداوند به انسان برسد.
تفکر در رازهای پنهان طبیعت
مهدوی در ادامه بیان کرد: همچنین خداوند در قرآن به طبیعت و رازهای پنهان در طبعیت اشاره میکند. اگر انسان در رازهای طبیعت بنگرد، متوجه این مسئله میشود که خداوند در پسِ این رازها نهفته است. چنانکه در آیه اول سوره حدید میفرماید: «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ». اگر خداوند برای ما ظاهر نیست، ما او را گُم کردهایم و کافی است که انسان با نگاه صمیمانه به طبیعت و رازها و شگفتیهای این عالم نگاه کند تا در نتیجه، آرامآرام دلش نرم شود.
این پژوهشگر حوزه دین تصریح کرد: این گونه زیستن یعنی با خدا خلوت کردن، همنشینی با فرهیختگان و توجه به رازهای طبیعت و مواردی که به طور کلی اشاره شد موجب میشود که زندگی انسان نیز متحول شود. البته ممکن است که این سؤال مطرح شود که چطور میتوان با طبیعت برخورد کرد که پاسخ به این سؤال نیاز به دقت بسیار و موشکافانهای دارد و باید در حوزه روانشناسی کارهایی کرده باشید تا بدان بپردازید. من هم اگر به این مسئله بپردازم از حوزه بحث خارج میشود و شاید حتی سلایق شخصی خود را ابراز کنم.
مسئله دیگری که با مهدوی در میان گذاشتیم، مسئله آسیبشناسی وضعیت موجود بود و در این زمینه این سؤال را طرح کردیم که چرا جوانان امروزی به ویژه در شرایطی که تلاطمهای اقتصادی و ... وجود دارد این قدر زود به وادی پوچگرایی و ... میافتند و هدف اصلی را گم میکنند، با اینکه در این سالها در تریبونهای مختلف از دین و دینداری نیز بسیار سخن به میان آمده است؟
مهدوی در پاسخ به این مسئله به جملهای از امام علی(ع) اشاره و بیان کرد: امام علی(ع) یک جمله مهم و فوقالعادهای دارند و آن اینکه، وقتی از ایشان میپرسند که چرا در مقام حاکم لباست کهنه است، میفرمایند به این دلیل که آدمهای نادار و تهیدست و فقیر از عدالت مأیوس نشوند، وقتی مردم جامعهای از عدالت مأیوس شوند، طغیان میکنند.
وی در ادامه افزود: چنین جامعهای که امام علی(ع) ترسیم میکنند، میشود زمین شورهزاری که نمیتوانید در آن درخت بلوط بکارید و از آن بذر خوش سر بزند. نسل امروز ما به دلیل بحرانهای اجتماعی و فرهنگی و تصمیمگیریهای اشتباهی که صورت میگیرد، احساس میکند که در زندگی بازیگر نیست، یا اگر بازیگر است صدایش به گوش کسی نمیرسد.
جوان و بحرانهای امروز
این پژوهشگر و مدرس دانشگاه تصریح کرد: این جوان با بحرانهای مختلفی مواجه است از جمله اینکه میبیند صدایش شنیده نمیشود و حتی راهحلهایی که دارد نیز مورد توجه قرار نمیگیرد بلکه شاهد این میشود که عدهای راهحلهای خود را به او تحمیل میکنند و از طرف دیگر نیز با فقر و مشکلاتی مواجه است و حتی نمیتواند نیازهای اولیه معاش خود را تأمین کند، بنابراین فرصت برای برداشتهای بعدی و یا تأملات دیگر بسته میشود. این یک مشکل است و موجب میشود که طغیان و عصیان به وجود آید.
باید دردمندانه به پرسشهای جوان امروز پاسخهای روشن بدهیم، نه اینکه در همان صحنه قبلی بایستید و بگویید هرچه گفتم درست است و اگر قبول نکردید مشکل شماست. معتقد هستم که نسل امروز، مظلومترین دوره خود را در تاریخ سپری میکند و باید اینها اصلاح و درمان شود
مهدوی در ادامه بیان کرد: نکته دیگر اینکه بلندگوهای رسمی نیز همچنان حرفهای سنتی میزنند که این حرفها، درد و سؤال انسان امروز نیست. سؤال انسان امروز از تنهایی، حقوق انسانی، آزادی، مسئله شر، جاودانگی، مرگ و حیات است که این مسائل بسیار جدی هستند، اما همچنان شاهدیم که حرفها به گونهای است که جوان را نصیحت میکنند و میگویند که اگر تقوا بورزی، این گونه میشود و ... که مباحث کلیشهای و تکراری است.
وی تصریح کرد: اما یک جوان میبیند که این حرفها از سوی گویندهاش نیز عمل نمیشود و در عین حال سؤال او نیز این مسائل نیست، بلکه سؤال او این است که دین در زندگی امروز چه دردی را دوا میکند. اگر امروز روانشناسی وجود دارد، چه نیازی به دین داریم؟ اگر دین تعبد است در مقابل، این دنیا نیز تعقل است و دین چه جایگاهی دارد؟ اگر امروز میتوان اخلاق سکولار داشت، چه معنایی دارد که خود را وامدار اخلاق دینی کنیم؟ این همه جنگ و کشتار در تاریخ دینی چطور بوده است؟
مهدوی در ادامه افزود: نمیگویم اینها درست است، بلکه میخواهیم بگویم که اینها پرسش است و شما باید دردمندانه به اینها پاسخهای روشن بدهید. نه اینکه در همان صحنه قبلی بایستید و بگویید هرچه من گفتم درست است و اگر قبول نکردید مشکل شماست. خیر، این جوان باید بفهمد که شما رفتهاید، خواندهاید، جهان امروز را شناختهاید، درد انسان را میدانید و درخور انسان پاسخ میدهید. همچنین معتقد هستم که نسل امروز مظلومترین دوره خود را در تاریخ سپری میکند و باید اینها اصلاح و درمان شود.
انتهای پیام