الگوی نوجوان تراز و رشدیافته از منظر قرآن / آسیب‌های نبود سطح‌بندی در آموزش‌های دینی
کد خبر: 3931981
تاریخ انتشار : ۰۸ آبان ۱۳۹۹ - ۱۲:۵۲
رضا دژبخش تبیین کرد:

الگوی نوجوان تراز و رشدیافته از منظر قرآن / آسیب‌های نبود سطح‌بندی در آموزش‌های دینی

یک قرآن‌پژوه ضمن تشریح الگوی نوجوان تراز و رشدیافته از منظر قرآن بیان کرد: رسانه‌ها از نخستین مسببان فاصله افتادن بین بلوغ جنسی و عقلی در نوجوانان بودند، اما عامل دیگری که ناراحت‌کننده هم است، آموزش‌های نابجای دینی است که تأثیری کمتر از ماهواره و اینترنت نداشتند. نبود سطح‌بندی در آموزش دینی موجب بروز یک اختلال در بلوغ عقلی آن‌ها شده است.

جایگاه نوجوان تراز و رسیدن به غایت رشد

بسیاری از متخصصان معتقدند فرایند انتقال از کودکی به بزرگسالی، دشوار و پر از کشمکش است. در این مرحله که دوران نوجوانی نام می‌گیرد، بلوغ جسمی و جنسی در کنار انتظاراتی است که خانواده و جامعه از نوجوان دارند مبنی بر اینکه به عنوان یک انسان کامل می‌بایست مستقل باشد، توانایی برقراری ارتباط مناسب با سایر افراد را داشته باشد و نیز آمادگی و مهارت‎های لازم را برای زندگی در جامعه به دست آورد، اما نوجوان چگونه می‌توان به این توانمندی‌ها دست پیدا کند و آماده ورود به جامعه شود؟ آیا دین پاسخی به این پرسش دارد و می‌تواند برنامه‌ای برای تربیت صحیح نوجوانان ارائه دهد؟

خبرگزاری ایکنا به همین مناسبت یعنی روز نوجوان (هشتم آبان‌ماه) با رضا دژبخش، عضو علمی مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت(ع) دانشگاه تهران و مسئول طرح ملی فهم قرآن در مدارس، به گفت‌وگو با ایکنا پرداخته است. وی سابقه ۲۰ سال حضور در فضای آموزش و پرورش را دارد که ۱۷ سال آن به شکل تمام وقت و شبانه‌روزی بوده است. وی با تجربه ارتباط با نوجوانان ۱۳ تا ۱۸ سال، و مشاهده نزدیک مسائل آن‌ها در سفر و حضر، احساس می‌کرده در ارتباط با نوجوانان توانمند بوده و مسائل و مشکلات آن‌ها را درک می‌کند، اما در سال‌های اخیر با تمرکز بر مطالعات قرآنی و روایی و واکاوی تربیت از منظر دینی و سنجش آن با واقعیات، امروز دریافته است که در ارتباط گرفتن با این قشر احساس ناتوانی می‌کند. در ادامه مشروح صحبت‌های این قرآن‌پژوه را می‌خوانید:
 

جایگاه نوجوان تراز و رسیدن به غایت رشد / توانمندی‌هایی که یک نوجوان باید کسب کند
ما در مدرسه قرآن و عترت(ع) این اواخر بر روی سنین حدود ۶ تا ۱۲ سال بیشتر کار کرده‌ایم و راه‌حل‌های بیشتری برای پاسخ به مسائل و مشکلات نوجوانان به دست آورده‌ایم. با این حال، دوران نوجوانی دوران حساسی است. یکی از مهمترین مشکلاتی که در این دوره به وجود می‌آید که شرایط محیطی هم به آن دامن می‌زند، این است که بین بلوغ جنسی و بلوغ عقلی در این سن فاصله می‌افتد و به همین دلیل دوره خطرناکی است و فرد در این دوره مانند بندبازی است که روی بند راه می‌رود و هیچ محافظی ندارد.

در خلقت انسان به طور طبیعی قاعدتاً باید بلوغ عقلی و جنسی همزمان اتفاق بیفتد، به این دلیل که تقوای انسان در حین به وجود آمدن یک سری تمایلات در انسان باید در سطح بالاتری باشد و شکل آن متفاوت است. این مسئله به شکوفایی عقل نیاز دارد تا آن حد از تقوا ممکن باشد. در حال حاضر به دلایل مختلف این فاصله ایجاد شده و بلوغ جنسی جلو افتاده و بلوغ عقلی عقب‌تر رفته است. این دورانی است که فرد از لحاظ تمایلات و جسمی فیزیکی بالغ شده، اما از نظر عقلی هنوز دچار طفولیت است و به همین دلیل گفته می‌شود که دوران خطرناکی است.

‌دلایل فاصله افتادن بین بلوغ جنسی و عقلی در نوجوانان


آسیب در این موضوع از دو ناحیه بوده است؛ نخست رسانه‌ها از مسببان به وجود آمدن این فاصله (جلو آمدن بلوغ جنسی و عقب افتادن بلوغ عقلی) بوده‌اند، اما این آسیب، عامل دیگری هم داشته است که این عامل ناراحت‌کننده است و آن آموزش‌های نابجای دینی بوده که تاثیر آن کمتر از ماهواره و اینترنت نبوده است. در آموزش‌های دینی سطح‌بندی مشخصی نداشته‌ایم، به این معنا که همان مطالبی که در حوزه‌های علمیه به طلبه‌ها گفته می‌شود را می‌بینیم که یک عموی مهربان با زبانی بچگانه برای آن‌ها بازگو می‌کند؛ برای مثال می‌گوید بچه‌های عزیز! دختر‌ها و پسر‌های گل توی خونه، امام صادق (ع) می‌فرمایند: ... و ادامه، حرف همان است و تنها با ادبیات کودکانه، هیچ سطح‌بندی وجود ندارد. چون این سطح‌بندی وجود نداشته، آموزش‌هایی را به عنوان آموزش دینی به بچه‌ها ارائه کرده‌ایم که آسیب‌زا بوده و موجب بروز یک اختلال در بلوغ عقلی آن‌ها شده است.

از یک جایی به بعد تفکر انتزاعی افراد فعال می‌شود و تا پیش از آن چیز‌هایی را که عینی و با حواس بتوانند درک کنند، می‌فهمند، و کم‌کم از حدود ۹ یا ۱۰ سالگی فهم انتزاعی شروع به فعال شدن می‌کند و تا اواخر دوره دبستان به یک شکوفایی می‌رسند. خیلی از مطالب دینی عینی و ملموس نیست، یکی از بارزترین موضوعات، حقیقت خداوند است. خدا مفهومی نیست که در یک سنی بتوان به صورت مستقیم درباره آن با بچه‌ها صحبت کرد. کودکان به طور طبیعی و ویژه‌تر آن‌هایی که در خانواده‌های مذهبی‌تری هستند، در مورد خدا شنیده‌اند و می‌دانند یک حقیقتی وجود دارد. در تربیت و رفتار دینی، پدر و مادری که در هر شرایطی جواب بچه را می‌دهد، موقعیت‌هایی هم وجود دارد که رو به سمت دیگری می‌ایستد و جواب نمی‌دهد و بچه هر چقدر صدا می‌کند، جوابی نمی‌شنود و بچه این را می‌بیند. اما مستقیماً درباره بزرگی و عظمت خداوند صحبت کردن، در یک سنی به خصوص پیش از دبستان به شدت مضر است. صحبت کردن درباره فرشته و شیطان هم همین‌طور است. خود ما در سن بزرگسالی تصویر مشخص و روشنی از ملائکه نداریم، در حالی که به ارتباط برقرار کردن با ملائک در این سنین نیاز داریم. همچنین درباره بهشت و جهنم با کودکان در این سن نباید مستقیم صحبت کرد. آموزه‌های دینی همین است و هیچ‌کس نمی‌داند اگر برای مثال مناظر طبیعی و جنگل‌ها را نشان کودک بدهد این می‌تواند آموزه دینی باشد؛ لذا در نوجوانی با مشکل فاصله افتادن بین بلوغ جنسی و عقلی مواجه هستیم که باید همزمان اتفاق می‌افتادند و این رخ نداده است و موجب بروز آسیب‌هایی می‌شود که بخشی از آن مربوط به رسانه است که البته به این موضوع توجه داریم، اما فعلا راه‌حلی برای آن سراغ نداریم، آن هم به دلیل جذابیت‌های زیاد رسانه است. اما خوب می‌توانیم از عامل دیگر جلوگیری کنیم و آن آموزش‌های اشتباه دینی است و این دست خودمان است. فقط لازم است بپذیریم که داریم اشتباه می‌کنیم.

‌لحاظ نشدن فطرت انسان در محاسبات و مطالعات امروزی


نوع بررسی‌هایی که انجام می‌شود، مطابق علمی که از خداوند فاصله گرفته و ما نیز آن را پذیرفته‌ایم، بر اساس مطالعه و مشاهده درباره یک موضوع است و از مطالعه و مشاهده به وضع قوانین می‌پردازند، مثلا برای شناخت انسان، در جوامع مختلف انسان را مورد مطالعه قرار می‌دهند و به شناختی می‎رسند. با این فرض، برای مثال اگر جامعه‌ای مورد مطالعه قرار بگیرد که همه انسان‌ها در آن بیمارند، یک استاندارد تعریف و در واقع انسان با بیماری تعریف می‌شود. در نگاه حکمی و الهی، هر چیزی یک حقیقتی دارد و خداوند آن را بر اساس آن حقیقت و فطرت خلق کرده است، لذا انسان فطرتی دارد که خداوند بر اساس آن انسان را خلق کرده است. اینکه انسان‌ها از فطرتشان دور شده باشند و در مطالعات این قابل مشاهده نباشد، در حقیقت حق این انسان آن موجودی است که خداوند خلق کرده و این در محاسبات لحاظ نمی‌شود.

‎‌تعریف نوجوان تراز از منظر قرآن

‌‌
بر این اساس، ما نیازمند تعریف نوجوان تراز هستیم. نوجوان تراز، نوجوانی است که خداوند متعال آن را تعریف کرده و بر اساس مبانی دینی و تعاریف دقیق روایی متوجه می‌شوید نوجوان در یک دوره سنی (بین ۱۳ تا ۱۸ سال) دارای مختصاتی است که وقتی تبیین می‌شود، تمامی کسانی که با افراد در این سنین ارتباط دارند، می‌گویند این‎ها چه ربطی به این سنین دارد؟ از یک منظر درست می‎گویند چرا که بین تعریف نوجوان تراز با آنچه افراد در این سنین هستند، فاصله وجود دارد. اما اگر قرار است برای این قشر برنامه تربیتی داشته باشیم، جهت برنامه چگونه باید تعیین شود؟ به این معنا که فرد در این سن از چه وضعیتی به چه وضعیتی برسد، می‌گوییم او به جلو رفته؟ به کدام سمت و سو رفتن حرکت رو به جلو تلقی می‌شود؟ اگر تعریف نوجوان تراز با تمام ویژگی‌ها به صورت تفصیلی مشخص باشد، نقطه کمال در این بحث مشخص است و مثلا خواهیم دانست تا نقطه صد چقدر فاصله وجود دارد و در چه جهتی باید حرکت کند. اگر بخواهیم فضای جامعه و نوجوانان را به این سمت ببریم، ۲۰ تا ۲۵ سال ممکن است طول بکشد، اما می‌توان درباره آن برنامه‌ریزی کرد. این در حالی است که در شرایط فعلی برنامه‌ریزی مسکن‌وار است و برای بهبود یک آسیبی که اذیت می‌کند و فشار می‌آورد، برای خفه و ساکت کردن آن، برنامه‌ای ارائه می‌شود. در بحث نوجوان تراز می‌توان برنامه‌ریزی کرد و گام به گام جلو رفت و شاید یک یا دو نسل طول بکشد که به صورت عملیاتی پیاده و به عنوان مدل ارائه بشود.

فعالیتی در مجموعه مدرسه قرآن و عترت (ع) دانشگاه تهران در حال پیگیری است، تحت عنوان «رهبر نوجوان» و این طرح قرار است به صورت الگو به معرفی نوجوان تراز بپردازد. اتقان این عنوان هم به این دلیل است که منبع آن قرآن و روایات است. حرکت‌هایی هم که انجام شده موفقیت‌آمیز بوده ومی‌توان آن را به عنوان الگویی با جزئیات به جامعه ارائه کرد. مجموعه کتابی با طرح ۱۲ جلدی با همین عنوان (رهبر نوجوان) در دست طراحی و تدوین است که به صورت جزئی قرار است الگو ارائه بشود. این عنوان برگرفته از سخن حضرت امام (ره) درباره شهید فهمیده است که فرمودند: «رهبر ما آن طفل سیزده ساله‌ای است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صد‌ها زبان و قلم بزرگ‌تر است، با نارنجک، خود را زیر تانک دشمن انداخت وآن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید».

مسیر رشد انسان از منظر قرآن و برنامه‌ای که برای رشد انسان دارد، به هیچ‌وجه فردی نیست، بر خلاف آنچه که در عرف وجود دارد. در اصل رشد اجتماعی در این مسیر رخ می‌دهد. دوره‌های رشد انسان، دوره‌های رشد تفکر اجتماعی و مراحل اجتماعی شدن انسان است که در دوره نخست رشد، تکلم او فعال می‌شود که بتواند با محیط بیرون ارتباط برقرار کند، در دوره دوم می‌تواند با محیط بیرون مشورت کند و در دوره سوم می‌تواند به بلوغ عقلی برسد و کار‌های او معیار داشته باشد. در دوره چهارم می‌تواند ارتباط موثر برقرار کند و قابلیت تاسیس ارتباط دارد. در این مجموعه هر یک از دوره‌ها یک جلد کتاب دارد و دوره‌های رشد تفکر اجتماعی تبیین شده و هر دوره دارای کلیدواژه‌های قرآنی است و که هر کدام از کلیدواژه‌ها در سه جلد کتاب، معناشناسی، فرایندشناسی و نظام سازی آن‌ها تبیین شده است. این‌ها نظریات خام مجموعه‌ای فرضیه نیست.

‌«عبودیت» و «رهبری»؛ غایت رشد انسان


این دوره‌های رشد این جهت‌گیری را دارد که وقتی انسان به غایت رشد می‌رسد، عبد می‌شود. همان‌گونه که خداوند در قرآن می‌فرماید: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ». این غایت انسان است که به مقام عبودیت برسد. این وجه فردی است، اما همزمان یک وجه اجتماعی نیز دارد و نام این دوره را دوره بندگی و رهبری گذاشته‌اند. وقتی فرد به مقام عبودیت می‌رسد به جایگاه رهبری می‌رسد و شایسته آن است؛ لذا از نظر اجتماعی غایت رشد، رسیدن به رهبری و جاری کردن ولایت «الله» است، در این بحث جریان خارج شدن از ظلمت و از نور، تعریف رشد در قرآن است؛ «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النّورِ وَالَّذینَ کَفَروا أَولِیاؤُهُمُ الطّاغوتُ یُخرِجونَهُم مِنَ النّورِ إِلَى الظُّلُماتِ»، و غایت این رشد رسیدن به ولایت است. همه افراد باید به این سطح برسند، چرا که غایت رسیدن به عبودیت و بندگی و رهبری است. رهبر نوجوان، نوجوانی است که برای رسیدن به رهبری جهت‌گیری کرده است، لذا این نوجوان، نوجوان تراز است.

این طرح قابلیت جزئی شدن و عملیاتی‌شدن دارد و عدد و رقم‌دارتر است. یکی از محتوا‌هایی که برای رشد نوجوان‌ها داریم کتابی تحت عنوان «اصول و مهارت‌های حسن گزینی» است. حسن گزینی یکی از شش مولفه رشد است و بحث مفصلی دارد. روز‌های فرد در هر ماه ساعت پنج‌ونیم تا شش‌ونیم صبح کلاس مجازی داریم با حضور حدود ۸۰ نفر از دغدغه‌مندان حوزه نوجوانان که با محوریت عملیاتی شدن این کتاب طرح بحث می‌کنیم. همه اتفاقاتی که باید در این بازه سنی برای فرد بیفتد، به صورت مهارت‌های جزئی که برای هر کدام تمرین مجزا در نظر گرفته شده، در این کتاب آمده است. این کلاس صبحگاهی با همین هدف برگزار می‌شود. ابتدای ماه درباره یک فصل کتاب صحبت می‌کنیم و افراد تا آخر ماه فرصت دارند طرح درس استخراج کنند. مشخص کرده که یک نوجوان از سن ۱۳ تا ۱۸ سالگی چه گام‌های رشد پرورشی را باید طی کند و این کار با تمرین‌های عدد و رقم‌دار و قابل محاسبه انجام می‌شود. برای مثال در طول سال تحصیلی برای رسیدن به هر یک از گام‌ها برنامه‌ریزی می‌شود که بر روی چه مولفه‌ها و ویژگی‌هایی باید تمرکز شود. مبانی و ساختاری که بچه‌ها باید در خلال آن باید رشد کنند تبیین شده است. برای مثال گام نخست، همراهی علم و عمل است. این همراهی یعنی فرد متوجه بشود چه چیز‌هایی را می‌داند و چه چیز‌هایی را نمی‌داند و آن‌هایی را که می‌داند اجرا کند. در این فرایند افراد به رشد می‌رسند و اگر این روند ادامه پیدا کند، این نوجوان تا سن ۴۰ سالگی می‌تواند رهبر الهی باشد.


ارتباط با آموزش و پرورش در حوزه اجرایی و محتوایی


یک دوره‌ای مشغول برنامه‌ریزی و تولید محتوا بودیم. خوشبختانه این اواخر ارتباط‌مان با آموزش و پرورش بیشتر شده و طی دوماه اخیر چندین جلسه با مدیران و مسئولان سازمان پژوهش داشتیم. تقریباً دو هفته گذشته نیز مدیران مجموعه با جناب وزیر جلسه‌ای داشتند، همچنین جلساتی با مدیران آموزش و پرورش مناطق مختلف داشته‌ایم. نوعاً هم آن‌ها به ما مراجعه می‌کنند. محتوایی آماده می‌کنیم و وقتی مطلع می‌شوند به ما مراجعه می‌کنند. برای مثال در زمینه برنامه درسی پیش از دبستان که تأکید رهبری هم این موضوع بود که آموزش پیش از دبستان را آموزش و پرورش بر عهده بگیرد، در مدرسه قرآن به سمت کار بر روی برنامه ریزی درسی برای مقطع پیش از دبستان رفتیم و اکنون طی ارتباطی که با آموزش و پرورش برقرار کردیم، طراح برنامه درسی آموزش پیش از دبستان، مدرسه قرآن است. ارتباطات کم نیست. اما در بحث محتوایی مسئله اینجاست که اعتقاد داریم آن چیزی که باید باشد و تعریف خداست را مشخص کنیم، سپس جامعه را به این سمت سوق بدهیم. در حال حاضر باید وضعیت مطلوب تعریف و تبیین شود که اکنون این اتفاق در مجموعه ما افتاده و باید در مواجهه با واقعیات موجود بررسی‌هایی انجام پذیرد.

معتقدیم آموزش عمومی هم باید قرآنی باشد و ما در مجموعه‌مان با همین انگیزه فعالیت می‌کنیم تا شاید یک روزی این اتفاق بیفتد و طراحی آموز‌ش‌های عمومی ما در آموزش و پرورش بر اساس تعالیم قرآن باشد. چرا باید محتوا‌های فعلی به بچه‎ها آموزش داده شود؟ این مورد انتقاد بسیاری از افراد، نه فقط عده‌ای خاص است و چیز‌هایی به بچه آموزش داده می‌شود که در زندگی به درد او نمی‌خورد. فرد وقتی از مدرسه بیرون می‌آید آیا یاد گرفته است خانواده تشکیل بدهد؟ آیا ارتباطات اجتماعی او آن‌قدر قوی هست و یا می‌تواند کسب درآمد کند؟ برای نمونه اعتقاد داریم که پسران باید در سن ۱۷ سالگی توان استقلال مالی را داشته باشند. اگر چه در بحث رشد و آموزش‌ها خیلی چیز‌ها به صورت زوجیتی است و چند مولفه باید با هم جلو بروند تا نتیجه مطلوب حاصل شود. برای مثال تفکر و تعبد طبق دیدگاه قرآن باید در کنار هم رشد پیدا کنند اگر نه اختلال به وجود می‌آید. علاقه‌مندی و وارد شدن به فضای اقتصادی از سوی نوجوانان حتما باید به موازات فاصله گرفتن از مال‌دوستی و خودخواهی باشد، یعنی به موازات کسب درآمد اقتصادی باید مسائل اجتماعی و نیاز‌های دیگران نیز برای او پررنگ‌تر شود.

توانمندی‌هایی که یک نوجوان باید کسب کند


تصویری که قرآن از یک نوجوان در سن مثلا ۱۷ سالگی ارائه می‌دهد، با تصویری که جامعه دارد کاملاً متفاوت است. از منظر جامعه، فرد در این سن، انسانی کامل است. در تعریف دینی راه برای کامل شدن بسیار است. بر خلاف عرف جامعه که فرد این سن را انسان کاملی می‌داند، این فرد عاقل است و هر کاری می‌کند دلیل دارد و از زندگی عاقلانه‌اش لذت می‌برد و به همین دلیل این افراد در این سنین باید بتوانند آمادگی برای ازدواج را پیدا کنند و بتوانند نیاز‌های دیگری را درک کنند و در کنار نیاز‌های خودشان، برای رفع نیاز‌های دیگری هم تلاش کنند. به همین دلیل وقتی به زندگی شخصی آن‌هایی که استخراج کننده این علوم از قرآن بوده‌اند، نگاه می‌کنیم، در سیستم تربیتی فرزندانشان که به سنین ۱۸ تا ۲۰ سال رسیده‌اند، به این توانمندی‌ها دست پیدا کرده‌اند و می‌توانند ازدواج کنند و همسر خود را رشد بدهند و این دیدگاه‌های خودخواهانه که یکی بیاید من را خوشبخت کند در این نوجوانان وجود ندارد. یک نوجوان باید یاد بگیرد همه لذت و هدف زندگی این است که من بتوانم دیگران را خوشبخت کنم. این یعنی یک نوجوان در سن ۱۸ سالگی می‌تواند ازدواج کند، بچه نیست، عاقل است و می‌تواند خود و شخص دیگری را اداره کند. در حالی که درباره نوجوانان چنین فکری نمی‌شود.

در نگاه توحیدی زندگی ما یک زندگی زمینی و آسمانی است. در نگاه غیرتوحیدی شما در دنیا و برای دنیا زندگی می‌کنید و به چیز دیگری کار ندارید. در نگاه توحیدی در دنیا با قوانین آخرت زندگی می‌کنید و به همین دلیل یک زندگی زمینی آسمانی است. در این نگاه نوعاً وظایف مرد‌ها وظایف زمینی‌تر این ماجراست، نوع وظایف و توانمندی‌های آسمانی‌تر به زن‌ها. به همین دلیل اگر جامعه‌ای توحیدی نباشد اصلا زن در آن جامعه شناخته نمی‌شود، چون آسمانی وجود ندارد که نقش حقیقی زن در آن تعریف بشود. همه آنچه که تعریف شده از نقش و موفقیت و ... همه‌اش مردانه است، برنامه‌ریزی‌ها مردانه است. روش‌های به کمال رسیدن این دو متفاوت است.

‌دخترانی که مرد بار می‌آیند


این سخن که خانم‌ها باید در خانه باشند، حرف دین نیست. بستگی به شرایط جامعه دارد؛ اگر جهادی که در جامعه جاری است، جهاد جنگ و قتال و از این دست باشد، خانم‌ها پشت صحنه باشند بهتر است. اما اگر جهاد فرهنگی در جامعه باشد، خانم‌ها بیشتر باید در صحنه باشند. این‌ها خیلی شناخته شده نیست. در آموزش و پرورش هم این‌گونه است که مدارس خیلی خوب دخترانه، دختران را پسر بار می‎آورند و روی یک جنبه خاص از هوش آن‌ها کار می‌کنند که مردانه و پسرانه است. اگر اصرار بورزید دختران در این زمینه رشد پیدا کنند، دختران را مرد بار می‌آورید و این‌ها بعدا در زندگی اذیت خواهند شد.

متاسفانه یک باوری از خارج و داخل در جامعه ترویج می‌شود مبنی بر اینکه دین نمی‌تواند به جزئیات زندگی بپردازد و دین درباره کلیات سخن گفته است و برای زندگی باید از علم الحادی غربی استفاده کنیم. این واقعیت ندارد و دین اتفاقا بیشتر و موثرتر و دقیق‌تر از آنچه که در علم غربی هست، توان این را دارد که به جزئیات زندگی بپردازد. در زمینه‌هایی به دلیل کوتاهی‌های متولیان این مسئله بروز نکرده است. دین پاسخگوی همه نیاز‌های ما هست و می‌تواند به طور دقیق و جزئی ویژگی‌های یک نوجوان را تعریف و تبیین کند و راه‌های رسیدن به آن را مشخص کند. در هر مرحله از پیش از تولد تا دوران نوجوانی مبانی به طور دقیق‌تر و با جزئیات بیشتر مشخص شده و در مرحله بعدی باید به آسیب شناسی بپردازیم که چه کار‌هایی باید انجام می‌شده، اما نشده است. ملاک‎ها و معیار‌های نوجوان تراز که مشخص شد، باید فاصله‌های شرایط موجود از نوجوان تراز را در جنبه‌های مختلف شناسایی کنیم و بر اساس مبانی دینی با دقت برای رفع هر کدام از آن‌ها برنامه‌ریزی کنیم.
 
گفت‌وگو از مریم روزبهانی
انتهای پیام
captcha