به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین مهدی مهریزی، استاد دانشگاه آزاد اسلامی، شامگاه 5 بهمن در نشست نقد کتاب «تکثر و گفتوگو» اثر این استاد حوزه و دانشگاه، که به صورت مجازی در صفحه دین آنلاین برگزار شد، گفت: در این کتاب سعی شده است که مباحث از منظر دروندینی ارائه شود؛ بحث تکثر و گفتوگو از مباحث مهم است، ولی در جامعه آنطور که باید مورد توجه قرار نگرفته و از نگاه بنده، تکثر بنیاد هستی و نیز هستی بر پایه تفاوت و تکثر شکل گرفته و زیبایی و جاودانگی عالم مرهون و مدیون همین تفاوتهاست؛ تکثر، خلقکردنی نیست، بلکه کشفکردنی است و در عالم و نهاد انسان وجود دارد.
نویسنده کتاب «سیدمرتضی، نماد عقلانیت و تفاهم دینی» افزود: موجودات، حیوانات و انسانها دارای تفاوتهای زیادی هستند و گونههای مختلف حیوانی، جانوری، گیاهی و نباتی را شاهد هستیم. انسانها هم با آرمانها، رفتارها و اندیشههای مختلف زندگی میکنند و زیبایی عالم به این تفاوتهاست و برداشتن آنها به معنای نیستی عالم است. اگر قرار باشد همه عالم و آدم یک گونه باشند، مساوی نیستی است و مشکلات انسانها، دعواها و نزاعها ناشی از فقدان درک درست این تفاوتهاست. منازعات جنسیتی، علمی و قومی و مذهبی و ... به دلیل توجه نکردن به تکثرات و نیز دعوای فقه و فلسفه با عرفان، دعوای مردسالاری و زن سالاری، دعوای طب سنتی و مدرن، رئالیسم و لیبرالیسم و ... بر سر نادیده انگاشتن این تفاوتهاست. اگر زن و مرد دیگری را به عنوان واقعیت در این جهان بپذیرند کارشان به دعوا نمیکشد و به دنبال سالار بودن نیستند.
وی اضافه کرد: انسان باید جای خود را در عالم پیدا کند و در این صورت مشکلات حل خواهد شد؛ در حوزههای نظری باید با گفتوگو مسائل مورد افتراق رفع شود و یکی از مهمترین راههای آن، احترام به عقل جمعی است. در حوزه عمل هم قانونگرایی ملاک است. دستاوردهایی که بشر برای رفع تعارض به آنها رسیده در متون دینی زیاد است و خصوصاً در قرآن خداوند با اسماء و صفات مختلف تعبیر شده و فرموده است: «کل یوم هو فی شان»؛ یعنی جلوههای خداوند در جهان تجلی مختلف دارد. این مسئله را میتوان به صورت عامیانه به معلمی تشبیه کرد که هر روز با یک لباس در کلاس حاضر میشود تا نزد دانشآموزان جلوه بیشتری داشته باشد.
استاد حوزه و دانشگاه اظهار کرد: قرآن کریم فرموده است که برای هر امتی شریعتی قرار دادیم. پس تکثر شریعت را پذیرفته یا دینهای مختلف را بیان کرده است. انبیاء هم متفاوت هستند و درجات آنان مختلف است. انبیا روحیات و خصایل مختلفی دارند، یکی عجول است و دیگری بسیار بردبار، یکی طاقت دوری از بستگان را ندارد و دیگری به راحتی به دستور خدا از فرزندش میگذرد؛ قرآن فرموده که در قصص انبیا و امم گذشته تأمل کنیم تا این اختلافات را بهتر بفهمیم. قرآن تاکید میکند که سخنها و صداهای مختلفی در جامعه وجود دارد و بهترین را انتخاب کنید. همچنین در آیه نفر فرموده که عدهای از هر گروه و طایفه به کسب علم بپردازند و بعد به قوم و قبیله خود بازگردند و حرف خدا و دین را برسانند. پس برای جامعه مؤمنین، تکثر قائل است و در سوره حجرات فرموده که اگر بین دو گروه مؤمن (و ان طائفتان من المؤمینن...) درگیری ایجاد شد...، یعنی شاید دو گروه مؤمن دعوا کنند یا به شورا کرده که نماد تکثر است.
مهریزی با بیان اینکه بحثم ماحصل دغدغه 25 سالهام است، گفت: قرآن کریم تکثر و احترام به تفکر جمعی را تأیید کرده است، مثلاً زنی با پیامبر(ص) بحث کرد و قانع نشد و قرآن از آن به گفتوگو تعبیر میکند. این کتاب 4 فصل و 16 گفتوگو دارد و هدفم افزایش گفتوگو در بین مردم بوده است.
وی با اشاره به برخی از مطالب کتاب تأکید کرد: تکثر از واقعیات عالم هستی است و نیز برچیدن آن نه ممکن و نه مقدور و مطلوب است. باید به گونهای تربیت شویم که آن را ببینیم و هر قدر با واقعیت تکثر کنار بیاییم و ملموستر شود زندگی زیباتر خواهد شد. زندگی با تعامل بین انسانها شکل میگیرد و زمانی تعامل مطلوب خواهد بود که تکثرات پذیرفته شود. بایسته است به جای بسیار حرف زدن، گفتوگو کنیم و گفتوگو با جدل متفاوت است زیرا در جدل هدف غلبه بر رقیب است، ولی در گفتوگو هدف کشف واقع و اقناع رقیب است.
در ادامه این نشست سیدجواد میری، استاد جامعهشناسی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، گفت: اولین بار با کتابی به نام حجاب نوشته آقای مهریزی آشنا شدم و احساس کردم گشودگی در فکر و اندیشهاش وجود دارد و مبانی نظری دارد و صرفاً یک حس نیست. از منظر وی، گشودگی نسبت به دیگری و امر متفاوت و متکثر مبانی دروندینی و معرفتی دارد. در صفحه 190 کتاب آمده است که رشد و ترقی تمدن و جامعه انسانی از مرحلهای آغاز میشود که جامعه تکثر را باور کند و از شعار و فکر به باور و عمل برسد و به جان انسانها بنشیند. اگر به وضع انسان امروز به صورت عام و به خصوص در جهان اسلام و ایران از منظر فلسفی و اجتماعی بنگریم، خواهیم دید که بزرگترین عامل نبود رشد و ترقی جامعه ما و جهان اسلام این است که هنوز نتوانستهایم مواجهه با امر متکثر را در درون نهادها و مردم نهادینه کنیم. از منظر وی، خوانش و قرائتی از دین وجود دارد که نه تنها نگاهش تنگنظرانه و حذفی نیست، بلکه نگاهی گشوده به تنوعات و تکثرات را ممکن میداند.
وی ادامه داد: گستره مستندات و احادیثی را که نویسنده به صورت منظم در کتاب گرد آورده است به خواننده چشمانداز روشنی میدهد و میتواند از منظر دینی و مبتنی بر مستندات دینی به تکثر روی بیاورد و عوامل مانع گفتوگو و شکوفایی انسان و جامعه را کنار بگذارد. چون تنوع و تکثر را به رسمیت نمیشناسیم عقبماندهایم و فکر میکنیم که اگر تکثر را به رسمیت بشناسیم، گرفتار نسبیگرایی شدهایم. لذا راه تعامل و گفتوگو را میبندیم.
میری با بیان اینکه مباحثی که ایشان آورده منظم و منقح است و جایی برای مخالفت باقی نمیگذارد، اظهار کرد: یکی از مشکلات بنیادی در جهان اسلام این است که ما وارد گفتوگو نمیشویم یا به دنبال حذف فیزیکی همدیگریم و همدیگر را به رسمیت نمیشناسیم، در حالی که تنوع زبانی، و فرهنگی، و قومی و ... نقطه قوت است. نویسنده بر بحث دروندینی تأکید میکند، ولی به نظر بنده نگاه وی فراتر و جامعنگر است و گویی تلاش کرده که به امر مدنیت بشر به مثابه یک موضوع بنگرد. لذا نوشته است که در طول تاریخ ریشه منازعات بشر انحصارگرایی است؛ حق و درست دانستن یک مذهب، عقیده، فرهنگ و رأی.
وی بیان کرد: یکی از روایات کلان در نظام بینالملل امروز مبتنی بر این نگاه انحصارگرایی است که برای رسیدن به اهداف ملی و سیاسی و ... نه تنها نباید انحصار را کنار بزنیم، بلکه باید سفت و سخت به آن بچسبیم تا به منازعات نژادی، فرهنگی و سیاسی در سطوح کلان ادامه دهیم و سیادت خود را حفظ کنیم؛ میگویند ما کی گفتیم که در جهان آزاد زندگی میکنیم. نهایتاً گفتهایم در بازار آزاد زندگی میکنیم و هر وقت خواستیم جلویش را میگیریم. نحلههایی از لیبرالیسم و ... در غرب مبتنی بر نوعی انحصارگرایی است، ولی نویسنده این اثر بدیلی را فراروی خواننده گذاشته که مبتنی بر دین اسلام است که علیه آن تبلیغ و اسلام را دین خشونت، برادرکشی و ... معرفی میکند. آقای مهریزی هم از منابع دینی استفاده کرده است و هم نگاه کلان دارد.
میری با تقدیر از نثر روان و بیتکلف نویسنده، اظهار کرد: در یکی از صفحات کتاب تأکید شده که مشکل اصلی بشر، انحصار و نفی غیر است. نمیتوانیم جامعهای تشکیل دهیم که بر عدم گفتوگو مبتنی باشد. اینکه حکومتها در طول تاریخ از بین رفتهاند ریشههای مختلفی دارد و از منظر نویسنده، عدم گفتوگو ریشه سقوط حکومتهاست. به رسمیت نشناختن تکثر و تفاوت به عنوان ناموس هستی باعث از بین رفتن شیرازه نظم و زندگی بشر خواهد شد کمااینکه اندیشمندان محیط زیست این مسئله را در تعامل بین انسان و محیط زیست گوشزد کردهاند و میگویند که اگر این تعامل درست نباشد، بشر از کره زمین محو خواهد شد.
انتهای پیام