به گزارش خبرنگار ایکنا، نسیم پاییزی، فضای حرم حضرت معصومه(س) را دلانگیزتر کرده بود. از صحن امام رضا(ع) به مقبره شهید مفتح که میرسیدی محفلی از جنس نور و تفسیر قرآن برپاست، طلاب نیز یکی پس از دیگری وارد میشوند. همزمان صدای استاد، تو را که با سفری روحانی، توفیق زانو زدن در محضر قرآن یافتهای، به خود میآورد. شنیدن نام تفسیر قرآن، آن هم با رویکرد تحقیقی، براساس ترتیب نزول، بهقدری برایم جذاب است که بار دیگر شوق بهرهمندی از محضر استادی چون عبدالکریم بهجتپور، درونم را طراوت بخشیده است.
استاد، در این دوره کلاسهای نوپای خارج تفسیر تنزیلی خود، با توجه شرایط و نیازهای جامعه معاصر و احساس بنبست در حل بسیاری از مسائل و چالشهای جوامع کنونی، از سورههای مدنی، و مشخصا با سوره بقره(نزول 87) آغاز میکند. روش ایشان همواره بر آن بوده است که در چند جلسه نخست، مخاطب را قدم به قدم با خود همراه کرده، با صدای آرام و دلنشین، گزارش مقدماتی از سیر و فضای نزول 86 سورههای مکی بیان نموده و دست تو را میگیرد، همپای رسولالله(ص) و یارانش تو را از کوچه پس کوچههای مکه عبور داده، به مدینه النبی میرساند.
ایشان، با تصویرسازی دقیق فضای نزول، کلمات و عبارات قرآنی را با زبان روز بیان داشته، تأثیرگذاری آن را افزایش میدهند. همانگونه که مقاممعظمرهبری آیتالله خامنهای این شیوه را در خلال روش تفسیری خود به کار بسته، تأکید میدارند: معارف قرآن در دنیای امروز میتواند فعال مایشاء و زمینهساز پیشرفت واقعی بشریت باشد.
مرور سبک و روش مفسران در قرون متمادی پس از صدر اسلام گواهی خواهد داد که برای اولینبار است که یک مفسر شیعی، با تلاشی نزدیک به ربع قرن بر سورههای مکی و تمرکز بر سیر تحول بنیادین انسانها در مکه، و رسیدن ادبیات و مبانی، اصول، قواعد و منهج ایشان به اوج خود، اکنون در حالی سبک تفسیر تنزیلی خود را به سوره مدنی بقره رسانده است که در شرایط اجتماعی، فرهنگی، تمدنی و تحولی معاصر بسیار حائز اهمیت خواهد بود. گامی در مسیر علما و مفسران بزرگی چون علامه طباطبایی(ره) و علامه جوادی آملی(حفظهالله)، البته رو به جلو و با سیر تحول بنیادین فرد و جامعه!
استاد بهجتپور، در این جلسه ضمن پرداختن به ضرورت سیر نزول سورههای مدنی و مراحل تحول جامعه ایمانی در مدینه منوره، بیان کردند که فرآیند نزول سورههای مدنی در سال سیزدهم بعثت رسولالله(ص) و در مقطع سوم نظامسازی و جامعهسازی در حالی شروع گشت که زیرساختها و سیاستگذاریهای اجتماعی و فرهنگی آن در مکه بنا شده بود.
بهعنوان نمونه، وی توضیح داد، قرآن در ابتدای نزول از توحید ذات یا واجب الوجود بودن پروردگار آغاز نمیکند، بلکه شرح مسئله توحید را در چهار سوره ابتدای نزول مکی(علق، قلم، مزمل، مدثر)، با توحید ربوبی شروع و با عدالت ربوبی پروردگار در مقابل تسلیم شدگان در برابر ربوبیت الهی و مجرمان پیگیری نموده، تا بیان دارد ای انسان توجه نما که تو قرار است خودت را دست چه کسی دهی!
در این سیر، مسئله ارسال پیامبر و انذار مردم، حکایت از اضطرار به تغییر در واکنش به ربوبیت الهی مطرح شده است. گویی پروردگار ابتدا فرد را دغدغهمند میکند، سپس او را با کمک رسولش، به حرکت و تغییر وامیدارد. همچون کسی که نمیداند بیمار است، ابتدا او را با آگاه نمودن از بیماریش، هشدار داده، به سوی پیشگیری و یا درمان سوق میدهد.
قاعدتا این امر، دانش کلام را که سعی در آموزشی نمودن اعتقادات دارد، با چالش جدی مواجه خواهد کرد. این امر نه تنها مسئله عصر نزول، بلکه حتی مسئله امروز ماست، خصوصا آنکه امروزه شاهدیم دیدگاههای اومانیستی در علوم طبیعی و علوم اجتماعی چنگال بیرحم خود را در پهنای جهان فرو برده است.
شروع تربیت با توحید ربوبی
سخنان حجتالاسلام و المسلمین عبدالکریم بهجتپور؛ مفسر تفسیر تنزیلی قرآن در این جلسه تفسیر به شرح زیر است:
خداوند برای آن که مسئله تربیت را شروع کند، ابتدا نهادهای اعتقادی را وارد زندگی مردم کرده است که اولین مقوله توحید ربوبی است. مردم دو دستهاند؛ سرکش و اهل تسلیم هستند و براین اساس عدالت اقتضاء میکند که جزای الهی هم متناسب با این وضعیت افراد باشد؛ بنابراین بحث روی معاد نیست بلکه بر روی جزاست و مسئله دیگر هم بحث نبوت است و اینکه ابلاغ رسالت، توسط پیامبر است و پیامبر از طرف خدا باید مردم را بیدار کند.
در سوره مبارکه حمد، به رابطه انسان با خدا اشاره کرده و فرموده است که حمد منحصرا مخصوص خداوند است و ما هم تنها باید از او کمک و استعانت بخواهیم.؛ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ. در سوره تکویر هم خداوند بیان میفرماید: آن کتابی که میتواند به شما قوام بدهد قرآن است؛ «إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ؛ لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ».
بنابراین ربوبیت، جزا، نبوت، هشدار و ... همه نهادهایی برای ایجاد تحول در بین افراد است و امروز اگر بخواهیم چنین تحول و تغییری ایجاد کنیم، باید این مسیر را طی کنیم. انسان دنبال رستگاری و رهایی از رنجها میباشد و راهش این است که انسان خود را با خدا تنظیم کند؛ لذا فرمود:«وَذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّىٰ». یعنی همه تحول در همین مسئله است؛ اول، خواست قلبی فرد برای رهایی از موانع رستگاری و دیگری یاد پروردگار است و اینکه انسان نسبت به کسی اظهار بندگی کند که او مالک تدبیرش خواهد بود.« قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّىٰ».
علم در غرب، بریده از آخرت است
چیزی که نمیگذارد انسان سیر و سلوک پیدا کند، برگزیدن حیات دنیوی است و اینکه انسان فقط به دنبال رفع رنج دنیوی خود باشد. در حال حاضر علم در غرب، به دنبال همین مسئله است؛ یعنی رفع رنج دنیوی بشر و کاری به آخرت هم ندارد اما آیه فرموده است: «وآلاخره خیر و ابقی». دین باید کاری کند که انسان از انتخاب دنیا به عنوان تنها گزینه خارج شود و توجه کند، آخرت برای او «خیر وابقی» است.
نکته جالبی که خیلی باید به آن توجه شود این است که خداوند در اینجا که تابلوی اصلی دین را نشان میدهد میفرماید: این مطلب فقط برای اسلام نیست بلکه همه ادیان آمدهاند تا با ارتباط انسان با خدا او را به سعادت برسانند و آخرت را در چشم مردم بزرگ کنند.
سخنی بیمبنا
کسانی که گفتند، قرآن مطالبش را از فلاسفه یونان و رواقیون ... گرفته است سخن نابجایی بیان کردند و این ناشی از عدم تدقیق است؛ اگر چیزی مشترک بود، نباید تصور شود که قرآن از متون فلاسفه گرفته شده است؛ قرآن نفرموده است، هر چه من میگویم صرفا برگرفته از وحی است. میفرماید: انسان عقل فطری دارد و اگر به عقل فطری خود بها دهد راه سعادت را مییابد و در غیر این صورت نابود خواهد شد.
بنابراین، اینکه آقای ملکیان میگوید قرآن از فلاسفه یونان گرفته شده است، حرف بسیار بی ربطی است. در حال حاضر ما دائما میگوییم،دنبال برنامه هستهای صلحآمیز هستیم، اما دشمنان دائما بر طبل بمب اتمی میکوبند و کسانی هم که قرآن را زیر سؤال میبرند بی جهت بر حرف خودشان اصرار میورزند. اذهان وقتی خردمندانه کاری کنند به نتایج مشترکی میرسند که ریشه در فطرت آنان دارد و ادیان هم آموزههایش مبتنی بر دین و فطرت است.
بشر دو دستهاند؛ متقین و سرکش؛ در سوره لیل به عنوان نهمین سوره، مسئله هشدار، بیم و امید مطرح میشود؛ یعنی اگر چنین رفتاری داشته باشید عقوبت خواهید دید و اگر این رفتار را داشته باشید رستگار خواهید شد. اولین ویژگی متقین، بخشندگی است؛ یعنی اگر مالی داریم، آنرا ببخشیم و اگر علمی داریم علم خود را در اختیار دیگران قرار دهیم. اما «من اعطی و اتقی»؛ یعنی بعد از بخشندگی، در چارچوب تقوا و عدم سرکشی در برابر خداوند بمانیم. «فَأَمَّا مَنْ أَعْطَىٰ وَاتَّقَىٰ؛ وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَىٰ؛ فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَىٰ»؛ بنابراین بهشت سه شرط دارد؛ بخشندگی، تسلیم در برابر چارچوب حق، و اهل صدق و راستی باشد.
اگر کسی که قدرت و ثروت دارد، از آن سوء استفاده کند حتما در کمینگاه الهی گرفتار خواهد شد.«إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ»؛ کل سوه فجر همین مضمون را بیان فرموده است.
نکته دیگر اینکه، ما مؤمنین باید به همدیگر انرژی مثبت بدهیم و توصیه به خیر و تقوا کنیم، در غیر این صورت شعلههای ایمان و عمل صالح آنان فروکش خواهد کرد. اینکه به نماز جمعه و جماعت، دعای دسته جمعی، زیارت و ... توصیه میشود برای تقویت همین انرژی مثبت است.
اهمیت شکر
اگر انسان عمری در مسیر الهی باشد اما در برخی مواقع خود را تسلیم نداند، مسیر نادرست برود و اهل شکر نباشد، همه خیرات و خوبیهای قبل را از بین خواهد برد؛ اگر جامعه به سمت شکر نرود حتما منحرف خواهد شد. شیطان قسم خورده است که انسان را منحرف کند و در انتهای آیه آمده است که من کاری میکنم که انسانها، شاکر تو نباشند.
نکته دیگر در سیر نزول، آسیب زیادهطلبی و مشغول شدن به این زیادهطلبی است. أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ؛ که حتی به مقابر هم میرسد؛ یعنی، فرد به جایی می رسد که حتی امور معنوی که برای سعادت او آمده است را خرج دنیا میکند.
موضوع دیگر، آسیب تکذیب جزا در روز قیامت است؛ در سوره ماعون به این آسیب اشاره شده است که سوره هفدهم در سیر نزول است. امروز در دنیا میگویند، هر چیزی منافع ما را تأمین کند قبول داریم اما اگر منافع ما اقتضاء نکرد، 60 هزار انسان بی گناه، زن و کودک را هم میکشیم اما اگر صرفا بحث منافع نباشد، از کشتن یک مورچه هم بیم دارد. در روایت داریم که یک زنی به خاطر انداختن گربه در تنور، به جهنم رفته است یا برخی به علت بی احترامی به والدین، دچار مرگ ناگهانی میشوند.
اگر انسان دچار غرور شود و تصور کند، چون اهل کار خیر و نماز است، حتما به بهشت خواهد رفت؛ ممکن است گرفتار ریا شود که همه اعمال او را خراب کند و مصداق یمنعون الماعون خواهد شد. چون هشدار و محور قصه، تربیت است؛ خداوند آسیبها را ذکر کرده است تا انسان ابتدا نسبت به وضعیت خود آگاه شود، سپس دنبال تربیت برود.
گزارش از علی فرجزاده
انتهای پیام