مهدی خطیبی، پژوهشگر فلسفه اقتصاد پژوهشگاه امام خمینی(ره) در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، در رابطه با مسئله ابزارسازی و نوآوری در اقتصاد اسلامی بر اساس بایستههای فقهی گفت: مفهوم اقتصاد اسلامی که در ابتدا از زمان ابنخلدون مطرح شده، بیشتر جنبه کلی دارد و شاید تنها تفاوت آن با مسائل اقتصادی فقه نیز همین نحوه نگاه به اقتصاد باشد. به دیگر سخن، در فقه ما مسائل اقتصادی بیشتر جنبه فردی و به عنوان آموزهای دینی در جهت سعادت بشری مورد استفاده قرار میگیرد، اما موضوعات مطرح شده در چارچوب نظامهای اقتصادی اعم از اسلامی و متعارف بیشتر جنبه اجتماعی و کلی دارند، از این رو در رابطه با مسئله ابزارسازی در درجه اول باید گفت این ابزارها باید با رویکرد اجتماعی طراحی و ایجاد شود.
در نظامهای اقتصادی موضوع اصلی تعاملات اقتصادی حاکمیت با مردم است
وی در ادامه افزود: فقه ما در رابطه با موضوعات اقتصادی با افراد سروکار دارد و به آنها در خصوص نحوه ارتباط و تعاملات اقتصادی با یکدیگر از طریق عقود اسلامی نظیر، مزارعه، مضاربه، مساقات و موضوعاتی از این دست دستوراتی را ارائه میدهد، اما در نظام اقتصادی اسلام، مسئله حاکمیت و تعاملات آن با مردم بیشتر مدنظر قرار میگیرد. این مسائل نوعا در فقه مطرح نشده است، چراکه مبتلابه نظام اسلامی نبوده است و مردم مشکلات و شبهات خود را از طریق نظر مراجع و فقها برطرف میکردند.
پژوهشگر حوزه اقتصاد اسلامی در رابطه با اولین گام در جهت نظریهپردازی در خصوص تاسیس نظام اقتصادی اسلام گفت: حدود نیم قرن پیش، شهید سیدمحمدباقر صدر، اولین فردی بود که وجه اجتماعی مباحث اقتصادی را مطرح کرد و اینکه حاکمیت باید چه معیارهای کلی را در تعاملات اقتصادی خود در جامعه پیگیری کند، پس از آن بود که ایده مکتب اقتصادی اسلام به شکل کنونی آن در اندیشه شهید صدر پدید آمد.
نظام اقتصادی منبعث از آموزههای مکتب اقتصادی است
وی در تشریح تفاوت بین مکتب اقتصادی اسلام با نظام اقتصادی اسلام گفت: طراحی نظام اقتصادی منوط به این مسئله است که مکتب اقتصادی ما چطور طراحی و اجرا شود و نحله فکری آن از کدام مفاهیم سرچشمه میگیرد. به طور مثال در مکتب اقتصادی اسلام، بر اساس آیه 7 سوره مبارکه حشر که میفرماید «مَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ کَیْ لَا یَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیَاء مِنکُمْ وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ؛ آنچه خدا از [دارایى] ساکنان آن قریهها عاید پیامبرش گردانید از آن خدا و از آن پیامبر [او] و متعلق به خویشاوندان نزدیک [وى] و یتیمان و بینوایان و درراهماندگان است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه را فرستاده [او] به شما داد آن را بگیرید و از آنچه شما را باز داشت بازایستید و از خدا پروا بدارید که خدا سخت کیفر است»(حشر/7) ناظر بر این نکته است که ثروت نباید در دست اغنیا گردش کند و این دقیقا در تضاد با ارزشهای نظام سرمایهداری است.
خطیبی در ادامه افزود: وقتی مفاهیم قرآنی و روایی به عنوان بنیان فکری مکتب اقتصادی اسلام عنوان میشود، طبعا نظام اقتصادی نیز باید منبعث از این آموزهها باشد. به طور مثال بر پایه آیه فوق، در نظام اقتصادی مدنظر جامعه اسلامی ما باید فرصتهای سودآور را به طور منصفانه در بین تمام اقشار جامعه گسترش دهیم، یا در جهت بانکداری و احقاق حق سپردهگذاران و دریافتکنندگان تسهیلات باید موازین مکتبی و اسلامی مطرح شود.
داشتههای فکری جزء اصلیترین الزامات ورود به ابزارسازی است
کارشناس مسائل اقتصادی اظهار داشت: در حوزه ابزارسازی، چیزی که به نظر میرسد این است که سیستم اقتصادی اسلام در حال حاضر به واسطه فقر مطالعاتی و نبود داشتههای نظری و علمی به حد کافی امکان نوآوریهای چشمگیر در موضوعات اقتصادی را ندارد و تنها کاری که در این رابطه صورت میگیرد اسلامیزه کردن آوردهها و محصولات اقتصادهای غیراسلامی است، به طوری که مسئلهای نظیر بانک و بانکداری که بر اساس ارزشهای نظامهای غربی بنیان نهاده شده در چارچوب اسلام با حذف موضوعات ربوی مورد استفاده قرار میگیرد و تلاشی در جهت ایجاد بانک اسلامی صورت نخواهد گرفت.
خطیبی در پایان خاطرنشان کرد: قدر مسلم اینکه برای ابزارسازی، داشتههای فکری جزء اصلیترین الزامات ورود به این مباحث است و اینکه ما میبینیم در حوزه فلسفی فقه ما به شکل مطلوبی پاسخگوی شبهات است، به واسطه تفکراتی است که طی 1400 سال از سوی متفکرین اسلامی صورت گرفته و بنیانهای فکری آن را مستحکم کرده است، از این رو در حوزه ابزارسازی و نوآوریهای اقتصادی نیز نیازمند صرف هزینه و زمان در جهت آموزش و پژوهشهای اقتصادی در راستای پرورش اندیشمندان اقتصادی اسلام هستیم.