کد خبر: 1314592
تاریخ انتشار : ۱۸ آبان ۱۳۹۲ - ۱۵:۴۸
تحریف‌شناسی واقعه عاشورا / 3

نقش‌آفرینی سه اثر متأخر در نشر مطالب تحریفی مقاتل نامعتبر

گروه اندیشه: «الدمعة الساکبه» نوشته محمدباقر بهبهانی، «ناسخ التواریخ» محمدتقی سپهر و «معالی السبطین» اثر شیخ مهدی حائری، از جمله آثار متأخری هستند که در نشر مطالب تحریفی در باب عاشورا نقش داشته‌اند.


به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآنی (ایکنا)، «تحریف‌شناسی تاریخ امام حسین(ع) با رویکردی کتاب‌شناسانه» عنوان یادداشتی از محمد صحتی سردرودی، پژوهشگر حوزه عاشوراشناسی است که بخش اول و دوم آن که شامل بررسی کتاب‌های «مقتل الحسین» منسوب به ابومخنف، «کتاب نورالعین»، «روضة الشهدا» ملاحسین واعظ کاشفی، «منتخب طریحی»، «تظلم الزهراء(س)» از ملارضی قزوینی و «اسرار الشهادة» فاضل دربندی بود، از نظر خوانندگان گذشت و اکنون بخش سوم آن در ارتباط با بررسی سه کتاب دیگر از کتاب‌های تحریف‌ساز در حوزه عاشورا، در ادامه می‌آید:



بخش پیشین این یادداشت را اینجا بخوانید!



الدمعة الساکبه

کتاب «الدمعة الساکبه»[1] نوشته محمدباقر بهبهانی (متوفای 1285ق) است که در چندین مجلد، از زندگانی چهارده معصوم(ع) سخن می‏‌گوید و دو جلد آن به امام حسین(ع) و عاشورا اختصاص یافته است.

مؤلف کتاب از شاگردان و مریدان فاضل دربندی بوده و از او با عنوان «قال الفاضل» نقل می‏‌کند. برخی از منابع کتاب، عبارت است از: منتخب طریحی، بحارالانوار، عوالم، تظلم الزهرا، مسند البتول، تذکار الحزین، تفسیر منسوب به امام حسن عسکری(ع)، جامع الاخبار، نورالعین، مهیج الاحزان، معدن [البکاء] یا [المصائب] و مقتل منسوب به ابومخنف. در این میان بیش از همه از منتخب و مقتل طریحی روایت شده است. واعظ خیابانی به نقل از کتاب دارالسلام، نوشته شیخ محمود عراقی، سخنی دربارة الدمعة الساکبه و مؤلف آن نقل می‏‌کند که در ضمن آن می‌‏نویسد:

«...ذکر مصائب می‏‌نمود به طوری که در آن عصر و بلد [نجف] متعارف بود از کتاب‌های مقتل فارسی مثل روضة الشهدا و محرق القلوب و مانند این‌ها کتابی به دست می‏‌گرفت و می‏‌خواند و چون نیت خالص بود، تأثیری تمام می‌‏نمود. در عربیت دستی نداشت؛ زیرا که او را سواد عربی درستی نبود»[2].

ناسخ التواریخ

کتاب «ناسخ التواریخ»[3] دیگر کتاب در این زمینه است. نویسنده ناسخ، نامی‏‌ترین نویسنده درباری و حکومتی در عصر قاجار بود که مفصل‌‏ترین تاریخ را با عنوان ناسخ التواریخ پرداخته است. چهار جزء آن که در دو مجلد قطور منتشر شده است، دربارة امام حسین(ع) و عاشوراست. محمدتقی سپهر خود به مناسبتی، نقاب از چهره تحریف‏‌ساز کتابش برمی‏‌دارد و به وضوح می‏‌نویسد:

«مکشوف باد که من بنده نخست روز، بر ذمت نهادم که هر خبری و حدیثی را که دست‏خوش کِلک و بنان سازم، چنان از در استقراء و استیعاب بپردازم که مطالعه‏‌کننده را به مراجعه هیچ کتاب حاجت نیفتد، لاجرم واجب می‏‌کند که هر قصه[ای] را که در کتب معارف مورخین و محدثین دیدار کنم، دست بازندارم و بی‏‌توانی [بدون سستی و بی‏درنگ] بنگارم»[4].

در ادامه برخی از منابع و مآخذ کتابش را پیرامون عاشورا و امام حسین(ع) نام می‌‏برد که در میان آنها کتاب‌هایی چون بحارالانوار، عوالم العلوم، مقتل مجعول به نام ابی‌‏مخنف، زبدة الفکرة از منصوری و روضة الشهدای کاشفی به چشم می‏‌خورد. با مراجعه به متن کتاب، معلوم می‏‌شود که بیشتر از بحار و عوالم و روضة الشهداء، همچنین از روضة الأحباب و منتخب طریحی،[5] نقل کرده است. به این ترتیب، تحریف‌هایی که در کتاب‌های پیش گفته شده، پرداخته شده بودند، به این کتاب نیز با ترجمه و تفصیل بیشتر راه یافته‏‌اند. برای نمونه به موارد زیر اشارتی می‌‏رود:

1. تأویل کهیعص، ج 1، ص 280؛

2. وهب بن عبدالله به جای عبدالله بن عمیر کلبی، ج 2، ص 269؛

3. هلال بن نافع، و تبدیل وی از «اشقیا» به «شهدا» و با عنوان «شهادت هلال بن نافع»!، ج 2، ص 277؛

4. «شهادت طرماح بن عدی»، ج 2، ص 311، غافل از اینکه طرماح هرگز از شهدای کربلا نبوده، بلکه فقط دیداری در میان راه با امام حسین(ع) داشته است و سپس پیش از آنکه به کربلا برسد، خبر شهادت امام حسین(ع) را شنیده و برگشته بود.[6]

5. تعارف امام حسین(ع) و اسبش به یکدیگر بر سر آب خوردن...!، ج 2، ص 379؛

6. «ترجمة «اسقونی شربةً من الماء» ج 2، ص 365؛

7. «مکالمة سیدالشهدا(ع) با شمر ملعون» ج 2، ص 390؛

8. «دیدن طرماح، پیغمبر(ص) را در قتلگاه» ج 3، ص 15؛

9. «حدیث مسلم جصّاص» ج 3، ص 52؛

10 .قصة فاطمه صغری، ج 3، ص 85؛

11. رسیدن اهل‏‌بیت، روز اربعین به کربلا» و توجیه آن به اینکه اهل‏‌بیت هنگام رفتن از کوفه به سوی شام، اربعین را در کربلا دریافته‌اند!، ج 3، ص 100 و 175؛

12. روایت رؤیای سکینه، ج 3، ص 168؛

13. افسانة ساربان، ج 4، ص 19؛

به همین سیزده مورد بسنده می‏‌گردد؛ هر چند بسی بیش از اینهاست.

معالی السبطین

کتاب «معالی السبطین»[7] اثر شیخ مهدی حائری مازندرانی (متولد 1300ق) است که آن را پس از انتشار دو کتاب پیشین خویش الکوکب الدری و شجرة طوبی، نگاشته است. در مقدمه از آن دو یاد کرده و کتاب مورد بحث را «معالی السبطین فی احوال الحسن والحسین(ع)» نامیده است. کتاب در دو جزء و در یک مجلد قطور تألیف شده که تنها 39 صفحه از جزء اول دربارة امام حسن مجتبی(ع) است که در دوازده مجلس تنظیم شده است و در آخر هر مجلس پس از سخنان کوتاهی دربارة امام مجتبی(ع) بالاخره به عاشورا و امام حسین(ع) گریز زده است. از صفحه 39 به بعد و سراسر جلد دوم نیز یک سره پیرامون عاشورا و عزاداری و روضه‌‏خوانی است.

تحریف‌هایی که هنگام بحث از کتاب‌های پیشین شمردیم، در این کتاب توسعه یافته، به توالد و تکاثر رسیده‌اند. مؤلف معالی در ضمن بازتولید تحریف‌های پیشین، خود نیز با نقل اخبار و حکایات غیرمستند، ده‏‌ها تحریف دیگر به آنها افزوده است.

مؤلف خود را حتی ملزم به این نمی‏‌داند که سخنانش را از کتاب‌ها نقل کند و یا منبع و مأخذ حرفش را اگرچه با اشارتی مختصر، یادآوری کند. چندین صفحه را گاه فقط با عبارت «فی الخبر» یا «قالوا» و یا «وفی بعض الکتب» روایت می‏‌کند، و مواردی که مآخذ و منابع خود را نام می‌‏برد، بیشتر از کتاب‌های نامعتبر و غیرمستند است که در این میان بیشترین سهم را اسرار الشهادة دربندی و منتخب طریحی و بحارالانوار دارند. افزون بر این سه کتاب، مآخذ دیگرش نیز در سطح آنها و یا حتی کمتر از آنها دیده می‏‌شوند؛ مانند روضة الشهدای کاشفی؛ نورالعین؛ معدن البکاء؛ تظلم الزهراء؛ ایقاد القلوب که به واسطه آن از نورالعین نقل می‏‌کند؛ منتخب التواریخ؛ کامل التواریخ؛ کشکول بحرانی؛ روضة الصفا؛ ریاض الشهاده؛ مدینة المعاجز؛ عوالم؛ مقتل منسوب به ابی‏‌مخنف؛ ناسخ التواریخ؛ انوار الهدایه؛ التبر المذاب و مهیج الاحزان.

و گاهی نیز از مناقب؛ الارشاد؛ الامالی؛ عدة الشهور؛ کبریت احمر؛ خصائص الحسینیه؛ نفس المهموم و سفینة البحار نقل کرده است.

شهید قاضی طباطبایی را دربارة معالی السبطین، سخنی است که نقل آن خالی از فایده نیست. ایشان می‌‏نویسد:

«به نقلیات کتاب معالی السبطین از هر جهت چندان اعتماد نیست؛ مگر اینکه مدارک و مصادر نقلیات خودش را نشان داده و ذکر کند. از کتبی نیست که آن را بتوان مدرکِ نقل، قرار داد. با مؤلف آن مرحوم آقای حاج شیخ مهدی مازندرانی(ره) آشنایی و مکاتبه داشتم و در کتاب نام برده‏‌اش صحیح و ضعیف را به هم آمیخته و بر ناظر بر کتابش لازم است که دقت کند و صحیح را از سقیم در آن کتاب، تشخیص دهد.»[8]

اما اخبار ساختگی و تحریف‌شده و یا روایت‌های ضعیف و بی‏‌سند و مدرک، در معالی السبطین بسیار است برای نمونه به اخبار زیر ارجاع داده می‏‌شود:

1. خروج شاهانه امام حسین(ع) از مدینه و تفصیل دبدبه و کبکبه، خدم و حشم، زیورآلات و عطریات کاروان، با عبارت: «اقول قد وجدت فی بعض الکتب» (ج 1، ص 134)؛

2.  پراکنده شدن یاران امام حسین(ع) در شب عاشورا، به نقل از نور العین آن هم به واسطة ایقاد القلوب (ج 1، ص 208ـ209)؛

3. شهیدی به نام «وهب بن عبدالله بن حباب الکلبی» (ج 1، ص 237)؛

4. افسانه پناه بردن امام حسین(ع) به حضرت ابوالفضل در روز عاشورا، به نقل از منتخب التواریخ و با استناد به رؤیای شاعرانة شیخ کاظم اُزری (ج 1، ص 269)؛

5. افسانة عروسی قاسم (ج 1، ص 279)؛

6. «اسقونی شربةً من الماء» به نقل از منتخب طریحی (ج 2، ص 7)؛

7. نسبت بی‌‏خبری به امام سجاد(ع) در ضمن خبر مجعولی که می‏‌گوید: امام سجاد(ع) از یک‌‏یک یاران و خویشان پرسید و امام حسین(ع) در جواب هر بار گفت: کشته شد. کشته شد. و بالاخره گفت که جز من و تو مردی نمانده است. البته به نقل از الدمعة الساکبه (ج 2، ص 11ـ12) و...



ادامه دارد ...



نوشته محمد صحتی سردرودی*، دانش‌آموخته حوزه علمیه قم



--------------------------------------------



پی‌نوشت‌ها



*وی از پژوهشگران عرصه علوم اسلامی به ویژه در تاریخ‌نگاری عاشورا مدتی قلم زده است. تاکنون علاوه بر چندین مقالات که در نشریات علمی کشور به چاپ رسیده چندین عنوان کتاب نیز دربارة عاشورا و تاریخ اسلام از ایشان چاپ و منتشر شده است. وی هم‌اکنون در کتابخانة بزرگ آیت‌الله مرعشی نجفی به تحقیق اشتغال دارد.



[1] الدمعة الساکبة فی احوال النبی (ص) والعترة الطاهرة، محمدباقر بن عبدالکریم بهبهانی، به تصحیح حسین اعلمی، بحرین و بیروت، مکتبة العلوم العامّة و مؤسسة الاعلمی، 1409، عربی، جزء چهارم، 386 ص و جزء پنجم، 311 صفحة وزیری.

[2] واعظ خیابانی، وقایع الایام فی تتمة محرم‏الحرام، ص 25.

[3] ناسخ التواریخ در احوالات حضرت سیّدالشهداء علیه‏السلام، محمدتقی سپهر، تهران، انتشارات کتابفروشی اسلامیّه، 1398ق، فارسی، جلد اول، 398 ص؛ جلد دوم، 400 ص؛ جلد سوم، 398 ص و جلد چهارم 284 صفحة وزیری.

[4] محمدتقی سپهر، ناسخ التواریخ در احوالات حضرت سیدالشهداء، ج 1، ص 378.

[5] همان، ج 2، ص 358، 365 و... .

[6] ر.کـ: محمدتقی شوشتری، قاموس الرجال، ج 5، ص 559ـ562.

[7] معالی السبطین فی احوال السبطین الامامین الحسن والحسین، محمدمهدی مازندرانی حائری، تبریز، کتابفروشی قرشی، 1356ق، عربی، جزء اول، 283 ص و جزء دوم، 200 صفحة وزیری، چاپ سنگی.

[8] قاضی طباطبایی، تحقیق دربارة اول اربعین حضرت سیدالشهدا، ص 382.

captcha