سید شهیدان اهل قلم، سیدمرتضی آوینی شهادت را پایان راه نمیداند. آن را آغاز و تولدی دیگر به جهانی فراتر از آنکه عقل زمینی به ساحت قدس آن راه یابد، عنوان میکند و شهادت چنین مردانی نه تنها مرگ نیست، بلکه درس زندگی و آغاز راه درست زیستن است.
شهدا سکاندار عرصه زندگی بودند و در نامهها و وصیتنامههاشان سبک زندگی را به دیگران آموختهاند. امام خمینی(ره) درباره اهمیت توجه به وصیتنامه شهدا میفرماید: «این وصیتنامههایی که این عزیزان مینویسند مطالعه کنید. پنجاه سال عبادت کردید خدا قبول کند، یک روز هم یکی از این وصیتنامهها را بگیرید و مطالعه کنید و فکر کنید.»
توصیه مقام معظم رهبری به مطالعه وصیتنامه شهدا
همچنین مقام معظم رهبری که عمل کننده واقعی به وصیتنامه امام خمینی(ره) هستند درباره وصیتنامه شهدا میفرمایند: «این وصیتنامههایی که امام میفرمودند بخوانید. من به توصیه ایشان خیلی عمل کردهام. هر چه از این وصیتنامههای همین بچههای شهید به دستم رسیده، غالباً من اینها را خواندهام. چیزهای عجیبی است. ما واقعاً از این وصیتنامهها درس میگیریم.
بهترین راه برای شناخت شهدا و بزرگمردی و روح والای آنان، مطالعه وصیتنامه آنان است که بسیار کارگشا و راهساز است. شناخت شهید مجید ابوطالبی، شهیدی که بعد از 31 سال به خواب مادرش آمد و خود را تنها دانست و از مادر خواست تا به دیدار او آید، جز با مطالعه وصیتنامهاش میسر نمیشود.
به گفته مادر و خواهران وی، آن شهید بزرگوار بسیار به انجام کار فرهنگی تأکید داشت و این را از وصیتنامه فرهنگی وی میتوان فهمید. در ادامه فرازهایی از وصیتنامه این شهید والامقام را میآوریم.
وصیتنامه شهید به شرح زیر است: «و این است وصیتنامه بنده خدا، مجید ابوطالبی که در کمال هوشیاری و آگاهی نوشته شده است، باشد که مرگم حرکتی نو و خدائی را به دنبال داشته باشد و ریخته شدن خونم هشداری باشد بر آنانکه هنوز در خواب هستند و جوششی در تداوم خونین شهیدان و پویشی در مسیر سالکان راه الله.
بالادست نیکوکاری شهید چیزی وجود ندارد
بالادست هر نیکوکاری، نیکوکاری دیگری است تا اینکه در راه خدا شهید شود همینکه شهید شد دیگر بالا دست ندارد.
من در اینجا فقط میخواهم از نکاتی صحبت کنم که ماهیت وجودی یک شهید به آن بسته است و آن هدف نیت شهید است و جزئی هم از مسائل پست مادی و ... خواهم نوشت.
1- خط مشی شهید که برای آن به میدان شهادت رفته و از همه امور دنیوی دست کشیده و شهادت را برگزیده است.
2- پیام شهید به امام زمانش و نائب او خمینی و اعلام پشتیبانی از اصل ولایت فقیه که اگر این پیروی نباشد و به میدان جنگ برود خود را با دست خود هلاک کرده است.
3- پیام به روحانیت مبارز و پیرو خط امام و شخصیتها و مسئولان مملکتی اعم از قوه مجریه و قضائیه و مقننه و شورای نگهبان.
4- پیام به ارگانها و سازمانهای در خط امام
5- پیام به دوستان و آشنایان و همکاران و بچههای محل و پدر و مادر و برادر و خواهر و فامیل.
6- پیام به کشورهای خارجی و ابرقدرتها و همه کسانی که در زمین فساد میکنند(آمریکا- شوروی- انگلیس- فرانسه- اسرائیل- کشورهای مرتجع عرب و ...)
7- پیام به ضدانقلاب و گروهکهای وابسته داخلی و خارجی.
8- و بالاخره یک نتیجهگیری کلی و ...
تا اینجا مطالب را به طور فهرستوار نوشتم، چرا که اصولاً یک وصیتنامه در حقیقت میتواند دستور زندگی و ادامه راه برای بازماندگان شهید و دوستان و ... باشد.
زمانی که امام حسین(ع) شهید شد، زینب بود که پیام حسین(ع) و راه حسین(ع) را زنده نگه داشت و اگر نبود خطابهها و نطقهای آتشین زینب، شاید خون حسین(ع) به هدر میرفت و اینکه در زمان ما و در کشور اسلامی ما، شما بازماندگان شهدا و دوستان و آشنایان شهید هستید که پیام شهید را فریاد میزنید و پیام او را میرسانید و جهان را به لرزه در میآورید.
چگونه میشود پیام شهید را رساند
اما چگونه میشود پیام شهید را رساند و آیا رساندن پیام شهید در حجله گذاشتن و سر کوچه ایستادن و پیراهن مشکی به تن کردن و بر سر و سینه زدن است یا رساندن پیام شهید با ادامه دادن راه شهید میسر است.
باید دید شهید در طول زندگی چه ویژگیهای برجستهای داشته است و چگونه باید به آنها عمل کرد و امر به معروف و نهی از منکر کرد.
به عنوان مثال اگر شهید زیاد قرآن میخواند بازماندگان شهید و دیگر دوستان و آشنایان او زیاد قرآن بخوانند و دیگران را نیز به این کار تشویق نمایند یا مثلاً شهید نیمههای شب برمیخاست، وضو میگرفت و به نیایش میپرداخت یا شهید در زندگی اسراف نمیکرد، همیشه لبخند بر لب داشت، کم صحبت میکرد و ... و اگر چنین کاری را بازماندگان شهید انجام دادند به راه شهید ادامه دادهاند و گرنه راه او را نه تنها ادامه ندادهاند، بلکه باعث به هدر رفتن خون شهید شدهاند. بنابراین اگر بازماندگان شهید این راه را رفتند و شهادت بر آنها اثر دائمی گذاشت زهی سعادت وگرنه...
شهادت وسیلهای است برای لقاءالله و نه هدف
من این راه را آگاهانه انتخاب کردهام و در این راه فقط هدفم پیشبرد اسلام و فرمانبرداری از امر ولایت فقیه است و اگر در این راه کشته شویم و یا بکشیم، پیروزیم؛ من برخلاف بعضیها که پیروزی را فقط در شهادت میدانند ضمن اینکه شهادت را حد نهایی تکامل انسان میدانم، ولی شهادت را نیز وسیلهای برای رسیدن به لقاءالله به شمار میآورم و هدفم همواره در طول زندگی این بوده که راه خدا را ادامه دهم.
اگر من شهید شدم، «ببخشید من لیاقت شهادت را ندارم»؛ اگر من مردم به راه شهیدان ادامه دهید و اگر موفق به زیارت کربلا شدید بدانید که در راه باز شدن کربلا ما زیاد شهید دادهایم و شهیدان را هرگز فراموش نکنید.
در زیارت کربلا به یاد شهدا باشید
در عراق قبر شش گوشه امام(ع) هست که هم اکنون غریب و تنها است، اگر موفق به زیارت آنها شدید به امام حسین(ع) سلام مرا برسانید و بگوئید که ما نیز آرزوی زیارت ایشان را داشتیم و در این راه شربت شهادت نوشیدیم و برای من مراسم پرتجمل برگزار نکنید.
اگر جنازه من به دستتان رسید، در صورت امکان از دم مسجد بنیهاشمی یا از محل نماز جمعه تشییع کنید اختیار با خود شماست در مراسم ختم من گریه نکنید و اگر خواستید گریه کنید برای امام حسین(ع) گریه کنید برای حسین زمانمان، شهید مظلوم بهشتی و 72 تن از یارانش گریه کنید، برای رجائی و باهنر گریه کنید که در آتش خشم منافقین سوختند، برای شهید مطهری، مدنی، دستغیب، صدوقی که همه به دست این منافقان ضدبشریت و ضداسلام شهید شدند گریه کنید و به جای لعنت و نفرین بر یزید لعنت و نفرین بر بنی صدر و رجوی بنیانگزار این گروه و سردسته آنها آمریکا کنید.
دوست ندارم که در مراسم کفن و دفن من کسانی که حتی یک ذره برخلاف امام گام برمیدارند شرکت کنند و خودشان را به من نزدیک بدانند و اگر دوستان ناآگاه من نیز شرکت کردند بر آنها است که دیگر از خواب غفلت بیدار شوند و با تمام وجود کارهای فرهنگی و تبلیغاتی را دنبال کنند.
ادامه وصیتنامه شهید مجید ابوطالبی که درسنامهای است برای آنان که میخواهند درست زندگی کنند و به زیبایی به استقبال مرگ روند، در بخشهای بعدی ارائه میشود.