کد خبر: 1333952
تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱۳۹۲ - ۰۸:۴۰

خمپاره بعثی، تیمسار اقارب‌پرست را به آرزویش رساند

گروه جهاد و حماسه: صبح روز 25 مهر سال 1363، تیمسار اقارب‌‌پرست وقتی از جزایر مجنون بازدید می‌کرد، آخرین گام‌هایش را در طی طریق حق، بر خاک‌های سرخ جبهه نهاد و «اللهم الرزقنا شهادة فی سبیلک» را آمین گفت؛ لحظاتی بعد خمپاره‌ای فرود آمد و خون سرخ او را بر زمین جاری کرد.


شهید حسن اقارب‌پرست در سال 1325 در شهر اصفهان به دنیا آمد. حسن، کودکی را در میان جو مذهبی و معتقد خانواده سپری کرد و وارد دبیرستان شد. با ورود به دبیرستان، فعالیت‌های مذهبی و فرهنگی او شدت یافت و در کنار دروس تحصیلی، مطالعه کتاب‌های آموزنده و مفید، شرکت در جلسات مذهبی و فراگیری درس عربی را نیز سرلوحه اقداماتش قرار داد.



وی دوره سه ساله دانشکده افسری را در کنار دوستانی چون شهید کلاهدوز با موفقیت طی کرده و برای گذراندن دوره مقدماتی زرهی به شیراز منتقل شد. در سال 1350 با بهترین یار زندگی‌ خود آشنا شد و با او پیوند مقدس همسری بست که حاصل این پیوند چهار پسر بود. دو سال بعد برای تکمیل آموخته‌هایش راهی سفری کوتاه به خارج از کشور شد.



اقارب‌پرست با پیروزی انقلاب، حیاتی دوباره در رگ‌هایش جاری شد و به سالم‌سازی و تقویت ارتش جمهوری‌ اسلامی ایران پرداخت. هنگامی ‌که اولین ضربات سخت مستکبران به انقلاب اسلامی در قالب حمله عراق به مرزهای کشور آغاز شد، حسن به خرمشهر رفت و همراه دیگر رزمندگان به دفاع از آن پرداخت، اما در آخرین روزهای ‌مقاومت خرمشهر، با گلوله دشمن، از ناحیه گلو مجروح و به تهران منتقل شد. او پس از سقوط خرمشهر و بهبودی زخمش، به آبادان رفت و گردان المهدی را با همکاری بسیجیان سازماندهی کرد.



اوایل سال 1362 و پس از دو سال خدمت در تهران دوباره به جنوب بازگشت و در لشگر 92 زرهی اهواز به فعالیت‌هایش ادامه داد. همیشه می گفت: «نور الهی در جبهه متجلی است، آنجا جایگاه تزکیه نفس است.»



صبح روز بیست و پنجم مهرماه سال 1363، تیمسار اقارب‌پرست هنگامی که به همراه عده‌ای از فرماندهان، از جزایر مجنون بازدید می‌کرد، آخرین گام‌هایش را در طی طریق حق، بر خاک‌های سرخ جنوب نهاد و «اللهم الرزقنا شهادة فی سبیلک» را آمین گفت. لحظاتی بعد خمپاره‌ای فرود آمد و خون سرخ او را بر زمین جاری کرد.



وصیتنامه:



با وجود اینکه سال‌ها از شهادت شهیدان می‌گذرد، اما مرور خاطرات این بزرگواران گوئی درس دینداری و سیره زندگی می‌دهد. وصیت‌نامه‌هایی که جای جایش، خلوص، پاکی و سالم زیستن را بیان می‌کند و به خون نگارنده‌های خود آغشته‌اند.



در وصیت‌نامه شهید تیمسار آقارب‌پرست می‌خوانیم:



«اللهم الرزقنا شهادة فی سبیلک تحت رایت نبیک و ولایتی علی بن ابیطالب(ع)



این بنده حقیر متذکر می‌شوم که هر چه آقایی و عزت است، در خدمتگزاری درگاه این اوصیاء و برگزیدگان الهی است. تا توان دارید در راه خدمتگزاری به این اولیاءالله کوتاهی نکنید که خود آنها بزرگواری دارند و پاداش بیش از حد می‌دهند.



اما پدر و مادر عزیزم و برادران و خواهرم، امید است خداوند هدیه خانواده شما را بپذیرد که خون من عزیزتر از خون علی‌اکبر، ابوالفضل و امام حسین(ع) عزیز نبوده؛ هر چه دارم و داشتم از لقمه حلالی بوده که شما به دهانم گذاردید و اما همسر ارجمندم؛ ای یار سختی‌ها و گرفتاری‌هایم. سفارشم چنگ زدن به دامان اهل بیت(ع ) و پیروی از نائب اوست که انشاءالله خداوند به همه شما ملت عزیز کمک خواهد کرد تا نام اسلام عزیز اعتلاء یابد و به زودی امر فرج مهدی(عج) عزیز را اصلاح کند.



همسر عزیز، صبر و تقوا تنها توشه‌ای است که برایت می‌گذارم و انشاءالله بتوانی فرزندان عزیزمان را از یاران مهدی(عج) و نایب بر حق او تربیت کنی که مایه مباهات ما در صحرای محشر و در حضور خداوند تبارک و تعالی باشند. آنچه را که از ابتدای آشنایی تا آخرین لحظه حیات به تو دادم، از من نبود، بلکه از اسلام بود و لذا تو را به همان اسلام راهنمایی می‌کنم. تذکر دیگرم خدمت برادران و خواهران؛ از خدا بخواهید توفیق خدمتگزاری بیشتر شامل حال شما شود. خداوند خود حافظ این مکتب اسلام است. خدمت به مسلمین بالاخص رهبر عزیز فراموش نشود. به فرزندان، تلاش در حفظ اسلامیت خودشان و حفظ دستاوردهای انقلاب را سفارش می‌کنم. نوکری آستان اهل بیت(ع) فراموش نشود. دعا برای فرج امام مهدی عزیز(عج) از اهم مسائل است. خدا را در هر مسئله و هر لحظه لحاظ کنید و از یاد او غافل نباشید. توفیق خدمتگزاری شما در راه اسلام و انقلاب عزیز و رهبر اصلی این انقلاب، حضرت مهدی(عج) عزیز و نایب او امام خمینی را از خداوند متعال خواهانم.



آمین یا رب العالمین»

captcha