کد خبر: ۱۳۴۴۸۷۱
تاریخ انتشار : ۳۰ آذر ۱۳۹۲ - ۰۹:۵۱
پژوهشگر اعجاز علمی قرآن عنوان کرد:

طرح مصادیق در بحث اعجاز قرآن/ تفاوت اعجاز علمی و تفسیر علمی

گروه اندیشه: ما می‌توانیم به اطمینانی در مورد برخی از اشارات قرآن برسیم و آن‌ها را به عنوان مصادیق مباحث علمی قرآن که مطابق با واقع است مطرح کنیم؛ اما در تفسیر علمی می‌توانیم نه فقط مصادیق، بلکه بسیاری از نظریه‌ها و فرضیه‌ها را هم مطرح کنیم.


حجت‌الاسلام و المسلمین سید عیسی مسترحمی، عضو هیئت علمی جامعة المصطفی(ص) العالمیه، در گفت‌وگو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا) به بیان نکاتی درباره اعجاز علمی قرآن پرداخت.



وی با اشاره به تعریف اعجاز علمی قرآن گفت: اعجاز علمی از نکات یا اشارات علمی‌ای سخن می‌گوید که قرآن کریم در زمان نزول بیان فرموده است و حال آن که در آن زمان کسی همانند آن دیدگاه و آن نکته علمی را مطرح نکرده است و امروزه یا چند قرن قبل علم تجربی توانسته صحت آن گزاره را به اثبات برساند و اکنون به عنوان یک نظریه پذیرفته شده در علم تلقی می‌شود.



مسترحمی بر اساس این تعریف اظهار کرد: یکی از شرط‌های این‌که نکته‌ای را اعجاز علمی قلمداد کنیم، این است که در زمان نزول قرآن، این مسئله علمی حتی به عنوان نظریه‌ای ضعیف مطرح نشده باشد. دومین شرط نیز این است که امروزه علم آن را پذیرفته باشد و به عنوان یک گزاره قابل اعتماد علمی به آن نگاه کند. شرط سوم هم این است که آیه به‌ روشنی به آن مطلب پرداخته باشد. اگر بخشی از آیات قرآن این سه شرط را داشت، ما می‌توانیم در مورد آن ادعای اعجاز علمی کنیم و بگوییم یکی از معجزات علمی قرآن است.



محدودیت‌های روشی علوم تجربی و بحث از اعجاز علمی قرآن



وی در پاسخ به این پرسش که با توجه به محدودیت‌های ابزاری و روشی که علوم تجربی با آن‌ها مواجه است، تا چه حد می‌توان بر چنین نظریه‌هایی که از همه ملاک‌های لازم برای آزمون‌پذیری تجربی نیز برخوردار نیستند تکیه کرد، گفت: ما سوفسطائی نیستیم بلکه قائلیم که یک سری حقایق علمی در جهان وجود دارد و قرآن آن‌ها را مطرح می‌کند. در واقع اگر نخواهیم به بدیهیات علمی نیز اطمینان داشته باشیم، به گمانم از سوفسطائیان خواهیم شد.



عضو هیئت علمی جامعة المصطفی(ص) العالمیه افزود: البته مباحثی که در فلسفه علم معاصر مطرح شده است، چندان با بحث ما ارتباط پیدا نمی‌کند؛ چرا که ما برخی مصادیق خاص را در بحث اعجاز مد نظر داریم و مطرح می‌کنیم و ملاک ما نیز بداهت است یعنی برای مثال اگر کرویت زمین را در نظر بگیرید، وقتی که ما مسئله خطای حسی را کنار بگذاریم و بتوانیم به دریافت حاصل شده اطمینان و یقین حاصل کنیم، می‌توانیم دیگر آن مطلب علمی را مورد استناد قرار دهیم.



زمینه و چارچوب اعجاز علمی «اقناعی ـ قرآنی» است یا «اثباتی ـ علمی»؟



مسترحمی در مورد این پرسش که آیا طرح اعجازهای علمی قرآن هدفی اقناعی را دنبال می‌کنند یا به دنبال اثبات وجود یک نظام علمی در قرآن هستند، گفت: قرآن ابعاد مختلفی در اعجاز دارد و یک بخش از آن هم ذکر مباحث علمی است. ما حداکثری نگاه نمی‌کنیم که بخواهیم بگوئیم قرآن یک نظام نجومی یا نظام فیزیکی مستقل ارائه می‌دهد و هدف اصلی از ذکر این مباحث، طرح مباحث علمی نیست اما سخن این است که اگر نکته‌ای علمی هم در قرآن آمده است، آن نکته کاملاً مطابق با واقع است.  



طرح مصادیق و نه نظریه‌های علمی در بحث اعجاز قرآن



وی با اشاره به تفاوتی که در این زمینه میان بحث از اعجاز علمی قرآن و تفسیر علمی قرآن هست، عنوان کرد: بر اساس نگاهی که ما به حس و تجربه داریم می‌توانیم به اطمینانی در مورد برخی از مصادیق علمی برسیم و بگوییم که این‌ها تغییر نخواهد کرد. آن‌ها را می‌توانیم به عنوان اعجاز علمی قرآن مطرح کنیم، اما این مصادیق از مصادیقی که در بحث تفسیر علمی مطرح می‌شوند کمتر هستند، چرا که در تفسیر علمی می‌توانیم نه فقط مصادیق، بلکه بسیاری از نظریه‌ها و فرضیه‌ها را هم مطرح کنیم.



عضو هیئت علمی جامعة المصطفی(ص) العالمیه افزود: ما انتظار هم نداریم که وقتی از اعجاز علمی سخن می‌گوئیم باید ۱۰۰ نمونه از این اعجاز در آیات قرآن دیده و ارائه شود؛ بلکه اگر حتی یک مورد از این اعجاز هم پیدا شود، برای اثبات این مدعا که قرآن حاوی اعجاز علمی است، کفایت می‌کند.



وی ادامه داد: اگر آن چه را بیان شده است مردم در زمان نزول قرآن می‌دانسته و مطلع بوده‌اند و قرآن صرفاً آن را حکایت کرده این فقط یک نکته علمی در بیان قرآن است. اگر یک قول ضعیف علمی مطرح بوده و قرآن آن را تأیید کرده است و بعداً صحت آن مشخص شده است، این می‌شود اشاره علمی و اگر اصلاً کسی مطلع نبوده و خبر نداشته است و امروز تازه توانسته‌اند آن مطلب علمی را به دست بیاورند، این یک اعجاز علمی است.



این محقق و پژوهشگر با اشاره به نمونه‌هایی گفت: برای مثال تشریحی که قرآن در مورد «علق» می‌کند چگونه می‌تواند مورد تشکیک قرار بگیرد و آیا می‌توان گفت که برای مثال در دوره‌ای توضیحات قرآن درباره آن بی‌معنا شود؟ یا همچنین برای مثال در طی قرن‌ها، حتی پس از نزول قرآن، خورشید جاودانه و در جایگاهی ازلی و ابدی در افلاک فوق‌القمر فرض شده و دنیای مسیحیت هم اجازه مخالفت با این آموزه ارسطویی را به کسی نداده است، اما قرآن به صراحت از مرگ ستاره‌ها و سیاره‌ها سخن گفته و چنین حقایقی را که هیچ کس نمی‌توانست حتی تصور آن را هم به ذهن خود راه دهد، بیان کرده است. حال اگر نتوانیم این‌ها را اعجاز و یا حداقل شگفتی‌ای از قرآن بدانیم، پس باید چه بدانیم؟



مسترحمی با اشاره به پاسخ خداوند به کفاری که قرآن را کتاب او نمی‌دانند، بیان کرد: خداوند به پیامبر می‌گوید «قُلْ أَنزَلَهُ الَّذِی یَعْلَمُ السِّرَّ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ: بگو آن را کسى نازل ساخته است که راز نهان‌ها را در آسمان‌ها و زمین می‌داند»(فرقان/۶). این بیان بدین معناست که اگر شما قرآن را مطالعه کنید می‌بینید که از اسرار آسمان‌ها و زمین پر است و این یعنی انسان باید کوشش کند تا آن‌ها را به دست بیاورد و اگر آن اسرار را دریابد، می‌فهمد که آن چیزی که با تجربه به دست آورده است با آن چیزی که در قرآن به عنوان سِرّ مطرح کرده است، هماهنگی کامل دارد.



وی ادامه داد: به عنوان مثال وقتی که می‌گوئیم فلان کتاب را یک فیلسوف نوشته است، این یعنی این که آن فیلسوف مطالب فلسفی‌ای را در آن گنجانده است و این جا هم وقتی می‌گوییم که خدایی این قرآن را نازل کرده است که اسرار آسمان‌ها و زمین را آگاه است، یعنی این اسرار را در این قرآن هم گنجانده است و اگر کسی می‌خواهد حجت بر او تمام شود باید قرآن را مطالعه کند و علوم تجربی را نیز ببیند و با مقایسه این دو ببیند که چه هماهنگی‌ای وجود دارد؛ هماهنگی‌ای که بعد از بیش از هزار سال می‌تواند کشف شود.



اسرار قرآن یا اعجاز قرآن



مسترحمی در پاسخ به این پرسش که تا چه حد، از نظر روشی، با مناسبتر بودن پیگیری این بحث در قالب مفهوم «اسرار علمی قرآن» و نه «اعجاز علمی قرآن» و «تفسیر علمی قرآن» موافق است، گفت: سِرّ هم چیزی است که برای دیگران مخفی بوده و بعد از این که قرآن می‌آید و آن را مطرح می‌کند مردم می‌فهمند که مسئله از چه قرار است. در زمان نزول قرآن هم کسی آن مطالب را نمی‌دانسته است و الان قرآن دارد آن را بیان می‌کند. همین امر کفایت می‌کند که مردم بفهمند قرآن متنی بشری نیست و هدف اعجاز هم همین است که غیربشری بودن این متن را اثبات کند.



وی افزود: قرآن از گزاره‌هایی برای رساندن انسان به هدایت استفاده کرده است و برای این منظور در یک جا دیده است که برای بعضی‌ها مثال زدن از طبیعت خوب است. در واقع همین گونه که یک جا دیده است که بیان کردن یک نکته اخلاقی خوب است یا بیان یک قصه خوب است، یکی از راه‌هایش هم استفاده از نکات علمی بوده است و بحث ما این است که آن نکات علمی را که قرآن گفته، کاملاً مطابق با واقع است و برخی از آن‌ها را بشر تازه توانسته است کشف کند.



اعجاز قرآن و تحمیل بر قرآن



مسترحمی در مورد تفاوت مباحثی که درباره اعجاز قرآن مطرح می‌شود و آن چه تحمیل بر قرآن است، اظهار کرد: بحث اعجاز مبتنی بر این است که قبلاً یک تفسیر علمی صورت بگیرد و تفسیر علمی یعنی استخدام کردن و استفاده کردن از علم تجربی به عنوان یک قرینه برای فهم قرآن. ما همان‌طور که از منابع دیگری استفاده می‌کنیم برای این که بتوانیم آیات قرآن را بهتر بفهمیم و از لغت، از روایات، از عقل و ادبیات استفاده می‌کنیم، می‌توانیم از دانش تجربی هم با معیارها و شرایط خاصی برای فهم قرآن استفاده کنیم. در این شرایط اگر بخش‌هایی از آیات قرآن شرایط اعجاز را هم داشته باشد، می‌توانیم بگوییم قرآن به نحوی اعجازگونه به یک نکته علمی اشاره کرده است.



عضو هیئت علمی جامعة المصطفی(ص) العالمیه افزود: در واقع ما در بحث اعجاز علمی از علم و به عنوان یک ابزار و وسیله و منبع برای فهم بهتر آیات قرآن و از باب استخدام کمک می‌گیریم.  

captcha