احمد سلیمانی، نویسنده و کارگردان تئاتر در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) گفت: طراحی و یا مدیریت هنری در جریان تولید یک اثر نمایشی به عنوان یک پدیده نو که برخی از کارگردانان و عوامل اجرایی نمایش آن را به خدمت می گیرند تا اثر دور از ذهن مخاطب را تولید کنند در ایران جا افتاده است و با استفاده از مجموعهای از ابزار و شگردهای صحنهای متأسفانه سعی در روی صحنه آوردن روایتی گنگ از یک اثر نمایشی دارند.
وی گفت: این در شرایطی است که منطق یکی از ارکان یک اثر نمایشی است و مجموعهای از کنشها، رفتارها و گفتارهای صحنه که از سوی بازیگران نمایش ادا میشود باید دارای منطق و ادله مشخص باشد، به ویژه در نمایش های دینی که معمولاً واقعگرا هستند و ارتکاب بیهوده به آنها به صرف اینکه اصطلاحاً موجب زیبایی و جذابتر شدن اتفاقات صحنه میشود نشان از موفقیت یک اثر نمایشی در ارتباط مرثر با مخاطب خود ندارد.
هنوز در تئاتر حرفهای حدود وظایف عوامل اجرایی مشخص نیست
این کارگردان نمایشهای کودک و نوجوان تصریح کرد: البته حدود وظایف هر یک از عوامل اجرایی یک اثر نمایشی نیز مشخص نیست و هنوز در تئاتر حرفهای ما اینکه جایگاه کارگردان در چه سطحی است، وظیفه او چیست و آیا علاوه بر هدایت بازیگران باید به موضوعاتی همچون طراحی هنری نیز بیاندیشد هنوز مشخص نیست.
سلیمانی ادامه داد: در حوزه تئاتر دینی به این بهانه که معمولاً با یک روایت تاریخی مواجه هستیم که شاید بارها و بارها مخاطبان آن را شنیده و نسبت به آن اطلاع کافی داشته باشند لذا با استفاده از یکسری حشو و زوائد همچون حرکات موزون، استفاده از افکتهای تصویری و صوتی و جلوههای ویژه با این توجیه که این کار دارای مدیریت و طراحی هنری است، مجموعهای از بخشهای اضافی را به کار تحمیل می کنیم و نتیجه این میشود که بیننده به جای ارتباط با موضوع اصلی نمایش مجذوب این بخشها شده و در پایان هیچ برداشتی از بخش اصلی نمایش نخواهد داشت.
نمایشهای دینی معمولاً به غلط به دو بخش محتوایی و ساختاری تقسیم میشود
کارگردان نمایش «شام غریب» تأکید کرد: به نظر من طراحی و مدیریت هنری باید جذب کار نمایشی شده و به عنوان مقوله و بخشی جدای از روایت نمایشی و ارائه محتوای تعریف نشود و اصطلاحاً از کار بیرون نزند، چیزی که متأسفانه در اغلب کارهای نمایشی شاهد آن هستیم که گویا نمایش را به دو بخش ساختاری و محتوایی تقسیم میکند و به طور مثال بیننده پس از در جریان قرار گرفتن محتوای نمایشی و رد و بدل شدن گفتار میان بازیگران حال به عنوان بخش میانپرده و تنفسی باید شاهد بخشهای لوکس صحنه همچون انجام حرکات فرم هماره با موسیقی و جابجاییهای بیمورد اجزای صحنه باشد.
وی گفت: اتفاقاً بعضی مواقع بیان ساده و سرراستی یک روایت دینی در یک اثر نمایشی بیشتر از اینکه خود را درگیر مواردی جانبی در تولید یک اثر نمایشی کنیم به این بهانه که خواسته باشیم اثری متفاوت از آنچه که بیننده تاکنون آن را دیده است ارائه دهیم، در نگاه مخاطب اثربخش خواهد بود و در بعد مدیریت هنری بیشتر باید سعی در باورپذیری بازی بازیگران، تربیت حس و بیان آنها و همچنین استفاده مؤثر و مناسب از وسایل و اجزای صحنه داشت.
کارگردان نمایش «پیراهن هزار یوسف» در پایان افزود: بیشترین کارکرد مدیریت هنری در تولید یک نمایش دینی مبحث دراماتورژی یعنی به روزرسانی روایت نمایشی و یافتن مابه ازاهای متداول و روزمره در آن است که این مسئله هم بد ساختاری و هم محتوایی یک اثر نمایشی و بیشتر بعد محتوایی آن را در برمیگیرد؛ خوشبختانه در تولید آثار نمایشی این مورد چند وقتی است که معمول شده است و باید بیشتر از آنچه که شاهد آن هستیم به ویژه در امر تولید تئاتر دینی به آن پرداخته شود.