به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، شاعران و ادیبان همواره از طبع لطیف خود در سرودن اشعار و بیان احساس خود در مناسبتهای گوناگون بهره میگیرند و این موضوع پس از پیروزی انقلاب اسلامی نمود بیشتری داشته است.
فتنه 88 و حماسه نهم دی، از حدود پنج سال پیش، سوژه بسیاری از شاعران شد و آنها با کار هنرمندانه خود، در جریان انقلاب اسلامی حرکتآفرین بودهاند، هر چند، برخی تصور میکردند که بعد از دفاع مقدس، شعر انقلاب فرودهایی داشته، اما این رخداد، نشان داد که این گونه نیست.
در طلیعه انقلاب، شعر انقلاب، شعر حرکت و حماسه بود، اما با پشت سر گذاشتن شور و حال خاص آن روزها و دفاع مقدس، شعر انقلاب تعریف دیگری یافت؛ از این رو امروز شعری را باید انقلابی بدانیم که برخاسته از جهانبینی خاص شاعر بوده و سرودههایش پیوند قلبی و اعتقادی با آرمانها و ارزشهای انقلاب داشته باشد.
در ادامه، برخی از سرودههای شاعران را به مناسبت نهم دی مرور و حماسهآفرینی ملت ایران را در بیت بیتِ این میراثداران فرهنگ و زبان فارسی زمزمه میکنیم:
«حماسه سازان»، سیاوش امیری
«پُر طنین بانگی برآمد هان! خبر؛
فتنه نامحرمان آمد به سر
تیزبینان دسته دسته آمدند
پاکدینانِ خجسته آمدند
لحظه لحظه شور بود و اشتیاق
جرعه جرعه خشم از اهل نفاق
محرمان انقلاب، اردو زدند
تا براُفتد هر نقاب اردو زدند
جای جای شهرمان بیدار باش
گوشه گوشه سنگر هشیار باش
عاشقان در صف همه چشم انتظار
خواب دشمن شد حرام از اضطرار
چشم تا میدید عاشق بود و بس
دسته گُلهای شقایق بود و بس
چشم تا میدید نامحرم نبود
همدلی یا همنوایی کم نبود
سیل بنیان بَرکن دشمنشکن
کودک و پیر و جوان از مرد و زن
هر طرف در موج بود و بیقرار
در خروش و هلهله دشمن شکار
دیو فتنه از تکاپو خسته شد
درب دُکّان تفرعن بسته شد
دیوکان هر یک به سوراخی خزید
مستی نامحرمان از سر پرید
دیو فتنه دکّهاش برچیده شد
صحنه رجم شیاطین دیده شد
نفرت از اهل جَمَل شد مُنجَلی
مات شد هر دشمن آل علی(ع)
لوچ چشمان خوار و زار و دل فکار
وردشان شد: الفرار و الفرار ....»
رباعی ضدفتنه حاج علی انسانی
«آن روز بساط خویش را برچیدند
حرمتشکنان کوردل بد دیدند
بهتر که به لانههای خود برگردند
گرگان که ز عکس شیر میترسیدند
****
ای میزدگان، میکده پیری دارد
ای راهروان، قافله میری دارد
این حیله و مکر و چنگ و دندان تا کی؟
ای روبه و گرگ، بیشه شیری دارد»
«شور عاشقی»، محمدعلی نیکومنش
«پاییز، تند و بیخبـــر، افتــــاد تـــــــوی راه
آن هم درســـــت اول اردیبهشــــت مــــاه
ای بادهــــای هرزه! چه وقـت وزیدن است؟
ای چشـــمهای شور! چه هنگام دیدن است
این انقـــلاب، بی سر و ســـــامان نمیشود
با یک نسیـــم هـــــرزه که ویران نمیشود
مهرِ امـــــام در دلِ ما جــا گرفــــته اســــت
این شور عاشــقی است که بالا گرفته است
ایرانــیام، اصــــیل تر از آب و آفــــــــتاب
آرامــــشی دویده به رگهای التــــــــــهاب
میآیم از سکــــــوتِ غریبِ هــــــــزارهها
سرشــــــارم از شکـفـــتنِ شوقِ دوبارهها
دلـــــواپسِ رسیـــــدن پایـــــــیز نیـــــستـــم
در فکر خاطـــــرات غــــمانگـــــــیز نیستم
با سی و یک بهــار که در جان ریشههاست
روح بسیــــج سبـــــزتر از قلب بیشههاست
آوردهام به ســــمتِ شبِ تـــار پنجـــــــــره
خـــــــورشید را دوبـــــاره به دیدار پنــجره
خــــــورشید من شکـفته از نام ولایت است
سرمستیام هــمـــیشه از جـامِ ولایت است»
«صدبار علی گفت و جماعت نشنیدند»، خلیل عمرانی
«دیروز گذشتیم و چه پیروز گذشتیم
از آن همه شب با نفس روز گذشتیم
گفتند تمام است و نشستند که والنون
گفتند تمام است و نشستند دگرگون
دشمن، ولی از جنگ به جنگ دگر آمد
هر لحظه به رنگی بت عیار درآمد
آن روز علی گفت، شبیخون شده آغاز
نور ازلی گفت، شبیخون شده آغاز
صدبار علی گفت و جماعت نشنیدند
باطلشدگان حق و حقیقت نشنیدند
امروز ولی طرح شبیخون همه خون است
از پرده برون، پرده برون، پرده برون است
برخیز که جنگ است و جهانی برادر
این فتنه آخر همگانی است برادر
نان را بگذارید، قلم حرف نخست است
جانم به چه ارزد که دلم حرف نخست است»
«باز تکرار غدیری دیگر است»، حاج صادق آهنگران
«با علی ما فتح خیبر داشتیم
فتنه را از پیش رو برداشتیم
راه حق همواره راه ایمن است
هر کجا خورشید باشد روشن است،
استخوان در چشم، خواری در گلوست
فتنههای دیگری در پیش روست
ناگهان این جاده دستانداز شد
یک مسیر انحرافی باز شد
یک طرف نیرنگ عمر و عاصها
یک طرف اما سکوت خاصها
هر دو بیرحمانه بر ما تاختند
قلب مولا را به درد انداختند
عدهای راه از تو کج کردهاند
باز با تو، نه با خویش لج کردهاند
وای بر آنها که پیمان بشکنند
هم نمک خورده نمکدان بشکنند
شهوت قدرت به دل گر ریشه کرد
کی خدا را میشود اندیشه کرد
حال ای ناباوران خیرهسر
ای کجاندیشان از خود بیخبر
تا شما این گونه قدرت یافتید
وای من روی از علی بر خواستید
زخم خورد از تیغتان احساسها
شرمتان باد ای نمکنشناسها
جز با ولایت راه دیگر باطل است
هر که از این ره بیرون شد آخر در گل است
چون تمام مقصد ما مکتب
راه ما راه حسین(ع) و زینب(س) است
پس نه جای خوف باشد والسلام
این دو روز تلخ هم گردد تمام»