به گزارش خبرنگار افتخاری خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، ویژگیهای یک مدیر قرآنی را میتوان در آیات قرآن کرم جستوجو کرد که برای مثال به بخشی از آنها در این قسمت اشاره میشود.
جبران خدمات: «أَمْ لَهُمْ نَصیبٌ مِنَ الْمُلْکِ فَإِذًا لا یُؤْتُونَ النّاسَ نَقیرًا». (نساء، 53) خداوند در بیان حالات یهودیان میفرماید: «اگر حکومت در دستشان بود، ذرهای از اموال و داراییها را به مردم نمیدادند و همه را برای خود برمیداشتند». مدیر سازمان باید به فکر رفاه افراد سازمان و وضعیت معیشتی ایشان باشد. (یکی از وظایف مدیران، توجه به مشکلات معیشتی افراد است.)
اهلیت و صلاحیت: «إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا اْلاَماناتِ إِلی أَهْلِها ...». (نساء، 58) خداوند فرمان میدهد که امانتها را به صاحبانشان بدهید. در روایات متعدد منظور از امانت، رهبری و مدیریت جامعه معرفی شده است. ملاک عزل و نصبها، باید اهلیت و صلاحیت افراد باشد. کلید خوشبختی جامعه، بر سر کار بودن افراد لایق و رفتار عادلانه است و منشا نابسامانیها، ریاست نااهلان است.
امام علی(ع) در این رابطه میفرماید: «هر کس خود را در جامعه بر دیگران مقدم بدارد، در حالیکه بداند افراد لایقتر از او هستند، قطعاً به خدا و پیامبر و مؤمنان خیانت کرده است».
تشکیلات و سلسله مراتب: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوااللّهَ وَ أَطیعُواالرَّسُولَ وَ أُولِیاْلامْرِ مِنْکُمْ...». (نساء، 59) «ای کسانی که ایمان آوردهاید از خداوند اطاعت کنید و فرمان پیامبر و جانشینان او را گردن نهید». برای انجام اهداف سازمانی باید تشکیلات مناسب و به تبع آن سلسله مراتب تعریف شود. در اجرای دستورات، اصل سلسله مراتب باید رعایت شود.
حذف دوچهرگان: «وَ یَقُولُونَ طاعَةٌ فَإِذا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِکَ بَیَّتَ طائِفَةٌ مِنْهُمْ غَیْرَ الَّذی تَقُولُ ... فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ ...». (نساء، 81) «منافقان به هنگام روز در محضر پیامبر(ص) میگفتند: هر چه شما بگویید درست است! ولی هنگامی که از نزد پیامبر میرفتند، برخلاف گفتههای او عمل میکردند. خداوند میفرماید که ای پیامبر از ایشان اعراض کن». افراد دوچهره باید از تشکیلات سازمان حذف شوند و یا لااقل در پستهای کلیدی قرار نگیرند.
پیشگامی مدیر: «فَقاتِلْ فی سَبیلِ اللّهِ .... وَ حَرِّضِ الْمُؤْمِنینَ ...». (نساء، 84) «ای رسول! در راه خدا پیکار کن و مؤمنان را به جهاد ترغیب کن». در اجرای برنامههای سازمانی، مدیر باید پیشگام باشد تا موجب ایجاد انگیزش در افراد سازمان شود.
دوری از تبعیض: «فَلا تَمیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوها کَالْمُعَلَّقَةِ...». (نساء، 129) «پس تمایل خود را متوجه یک طرف نکنید تا دیگری بلاتکلیف رها شود». مدیر نباید با رفتارهای تبعیضآمیز بعضی از نیروها را منزوی کند، بلکه باید نسبت به تمام نیروها توجه داشته باشد تا موجب افزایش انگیزش کارکنان را فراهم کند.
ضابطه مداری: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوّامینَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلّهِ وَ لَوْ عَلی أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوالِدَیْنِ وَ اْلاَقْرَبینَ...». (نساء، 135) «ای کسانی که ایمان آورده اید! همواره عدالت را بر پا دارید و برای خدا گواهی دهید، اگر چه به زیان خود یا والدین و بستگانتان باشد». ضوابط بر روابط مقدم است، باید بر طبق ضابطه عمل کرد حتی اگر روابط را مخدوش کند.
شایستگی و پاداش: «وَعَدَ اللّهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظیم».(مائده،9) «خداوند به کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته انجام دادهاند، وعده آمرزش و پاداش بزرگ داده است». تشویق و اعطای پاداش بر مبنای شایستگی و کیفیت کار، عاملی مهم در تقویت انگیزش کارکنان است.
سرپرستی، «وَ لَقَدْ أَخَذَ اللّهُ میثاقَ بَنیإِسْرائیلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَیْعَشَرَ نَقیبًا...».(مائده،12) «خداوند از بنیاسرائیل پیمان گرفت، سپس، از میان آنها دوازده سرپرست برای دوازده طایفه برانگیخت». سرپرست هر صنف بهتر است از همان صنف انتخاب شود تا مشکلات و مسائل آنها را بیشتر درک کند. مثلاً اگر قرار است برای بیمارستانی مدیر انتخاب شود بهتر است پزشک باشد. گرچه داشتن توان و دانش مدیریت ضروری است.
فساد اداری: «وَتَرى کَثیرًا مِنْهُمْ یُسارِعُونَ فِیاْلإِثْمِ وَالْعُدْوانِ وَ أَکْلِهِمُ السُّحْتَ...».(مائده،62) «بسیاری از مدعیان ایمان را میبینی که در گناه و ظلم و حرام خواری شتاب میکنند». فساد اداری (سُحت)، از فساد اجتماعی (عدوان) و فساد اخلاقی (اثم) خطرناکتر و بدتر است. لذا اولین گام در راستای اصلاح سازمانها، تغییر در رویّهها و فرایندهای سازمانی جهت از بین رفتن فساد اداری است.
شفاف سازی دستورات، «فَمَنِ اعْتَدى بَعْدَ ذلِکَ فَلَهُ عَذابٌ أَلیمٌ».(مائده، 94)، خداوند پس از بیان قسمتی از احکام شکار میفرماید: «بعد از این، هر که از این مرزها تجاوز کند، او را عذابی دردناک است». قبل از ابلاغ دستورات، نمیتوان کارکنان را مؤاخذه کرد، بلکه ابتدا باید به نحوی که همگان در جریان قرار گیرند دستورات ابلاغ شود، سپس، در صورت تعدی از آن مؤاخذه و تنبیه صورت گیرد. (واحد اداری سازمانها که وظیفة ابلاغ دستورات را بر عهده دارند باید از شیوههایی استفاده کنند که همة افراد سازمان در جریان آن دستورات قرار گیرند.)
طبقهبندی اطلاعات: «قَدْ سَأَلَها قَوْمٌ مِنْ قَبْلِکُمْ ثُمَّ أَصْبَحُوا بِها کافِرینَ». (مائده، 102). پیامبر اکرم(ص) با مردم دربارة حج سخن میگفت. کسی پرسید آیا حج همه ساله واجب است؟ پیامبر پاسخ نداد. او چند بار پرسید. رسول خدا(ص) فرمود که این همه اصرار برای چیست؟ اگر بگویم آری، کار شما سخت میشود. یکی از عوامل هلاکت امتهای گذشته سؤالهای نابجا و عمل نکردن به آنها بود. اطلاعات و دانش سازمانی باید ردهبندی و طبقهبندی شود و مدیران نباید بعضی از اطلاعات و دانستههای خود را در اختیار عموم کارکنان بگذارند، نظیر مشکلات اقتصادی و بحرانهای سازمانی.
شفافسازی روش مدیریت: «قُلْ لا أَقُولُ لَکُمْ عِنْدی خَزائِنُ اللّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَیْبَ وَ لا أَقُولُ لَکُمْ إِنّی مَلَکٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاّ ما یُوحى إِلَیَّ...».(انعام، 50) «ای پیامبر به مردم بگو من ادعا نمیکنم که گنجینههای خداوند نزد من است و غیب میدانم و ادعا نمیکنم که من فرشتهام، بلکه من آنچه را که به من وحی میشود پیروی میکنم». اهداف و شیوة کار مدیر باید صریح و روشن بیان شود. مدیران باید همچون دیگران در زندگی شخصی از امکانات عمومی استفاده کنند و استفاده از امکانات ویژه صحیح نیست.
نظریه انگیزش و تکریم ارباب رجوع: «وَ إِذا جاءَکَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِآیاتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ...» (انعام، 54)، خداوند به پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «هرگاه مؤمنان نزد تو آمدند به ایشان سلام کن». مدیران باید با برخوردی محبتآمیز، به کارکنان و مراجعان شخصیت دهند تا موجب افزایش انگیزش سازمانی و تکریم ارباب رجوع شود.
سرعت عمل، «وَ هُوَ أَسْرَعُ الْحاسِبینَ». (انعام، 62) «و خداوند سریعترین حسابرسان است». سرعت حسابرسی در دستگاههای نظارتی و سرعت در رسیدگی به امور در دستگاههای اجرایی یک ارزش و ضرورت است.
علم و حکمت: «إِنَّ رَبَّکَ حَکیمٌ عَلیمٌ». (انعام، 83) «پروردگارت حکیم و داناست». علم و حکمت، دو شرط لازم برای تدبیر و مدیریت امور است. (با توجه به اینکه کلمة رب در لغت به معنای مربی آمده است.)
برنامهریزی و اجرا: «فالِقُ اْلإِصْباحِ وَ جَعَلَ اللَّیْلَ سَکَنًا وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْبانًا ذلِکَ تَقْدیرُ الْعَزیزِ الْعَلیمِ» (انعام، 96) «خداوند، شکافندة سپیدهدم است و شب را مایة آرامش و خورشید و ماه را وسیله شمارش ایّام قرار داد. این است اندازهگیری و برنامهریزیِ خداوندِ قدرتمند و دانا». برنامهریزی دقیق و اجرای کامل برنامهها، نیاز به علم و قدرت دارد، علم برای تدوین برنامه و قدرت برای اجرای نیکوی آن.
پایداری بر اهداف: «وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیاطینَ اْلإِنْسِ وَ الْجِنِّ...». (انعام، 112) «ای پیامبر! اینان تنها در برابر تو به لجاجت نپرداختهاند بلکه برای هر پیامبری دشمنانی از شیطانهای انسانی و جنّی قرار دادیم». مدیران باید برای مخالفتها آماده باشند و بدانند که در برابر هر تغییر و اصلاحی، مقاومت و مخالفت صورت میگیرد.
مدیران فاسد: «وَ کَذلِکَ جَعَلْنا فی کُلِّ قَرْیَةٍ أَکابِرَ مُجْرِمیها لِیَمْکُرُوا فیها...». (انعام، 123) «در هر دیاری بزرگانی از مجرمان به حیله و فسق و فساد میپردازند». مدیران و رهبران فاسد، ریشة فساد اجتماع هستند. تزویر و دروغ، حربههای اصلی مدیران و رهبران فاسد است.
عبرت از گذشتگان: «وَ کَمْ مِنْ قَرْیَةٍ أَهْلَکْناها ...». (اعراف، 4)، «چه بسیار آبادیهایی که اهل آن به خاطر فساد و کفر نابود شدند». در تصمیمگیریها، باید سرگذشت کسانی که در شرایط مشابه تصمیمگیری کردهاند، مورد توجه و عبرت قرار گیرد.
پاسخگویی: «فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذینَ أُرْسِلَ إِلَیْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلینَ». (اعراف، 6) «قطعاً مردم و پیامبران، از آنچه انجام دادهاند بازخواست خواهند شد». در سازمان، هم رهبران و مدیران باید نسبت به اقدامات و تصمیمات خود مسؤولند، همچنین افراد عادی و کارکنان نیز باید نسبت به آنچه بر دوششان گذاشته شده، پاسخگو باشند.
دوری از تکبّر: «قالَ فَاهْبِطْ مِنْها فَما یَکُونُ لَکَ أَنْ تَتَکَبَّرَ فیها فَاخْرُجْ ...». (اعراف، 13) «خداوند به شیطان فرمود بیرون رو، از چه روی تکبّر ورزیدی؟!». تکبّر، چه برای افراد عادی و چه برای پستهای مهم و مدیران ارشد، آفت و آسیب است و باعث خواری و شکست میشود.
تمهید مقدمات: «فَکُلا مِنْ حَیْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ ...». (اعراف، 19) «خداوند به آدم فرمود: تو و همسرت، هر چه خواستید در این باغ بخورید ولی به آن درخت نزدیک نشوید». مدیران و رهبران باید ابتدا امکانات را در اختیار کارکنان بگذارند و راه صحیح استفاده از آن را به ایشان بیاموزند، سپس انتظار کار صحیح و درست و بدون نقص داشته باشند.
بیان ویژگیهای خود: «وَ أَنَا لَکُمْ ناصِحٌ أَمینٌ». (اعراف، 68) «قرآن از زبان پیامبر میفرماید: من برای شما خیرخواه و امین هستم». بیان ویژگیهای مثبت خود، در موارد ضرورت و آنجا که برای دیگران سازنده باشد، مانعی ندارد.
انتقاد شنوی: «قالُوا أُوذینا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَأْتِیَنا وَ مِنْ بَعْدِ ما جِئْتَنا قالَ عَسى رَبُّکُمْ أَنْ یُهْلِکَ عَدُوَّکُمْ ...». (اعراف، 129) «قوم بنیاسرائیل به حضرت موسی(ع) گفتند: هم پیش از آمدنت ما در سختی بودیم و هم اکنون که تو آمدهای. موسی خطاب به ایشان فرمود که امیدوارم خداوند دشمن شما را به زودی نابود کند». مدیر باید به انتقادها گوش فرا دهد و در پاسخ جوابهایی بدهد که کارکنان به اصلاح امور امیدوار شوند.
کادرسازی: «وَ قالَ مُوسى ِلاَخیهِ هارُونَ اخْلُفْنی فی قَوْمی ...». (اعراف، 142) «موسی به برادرشهارون گفت: در غیاب من جانشین من در میان قوم باش». فردی به عنوان جانشین (معاون مدیر) باید در کنار مدیر اصلی و با تجربه، در فراز و نشیبها باشد تا ضمن کسب تجربه، او را یاری دهد و در غیاب مدیر، سازمان بدون رهبر نماند. یکی از وظایف اصلی مدیران کادرسازی است.
برنامهریزی، «وَ کَتَبْنا لَهُ فِی اْلالْواحِ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ مَوْعِظَةً وَ تَفْصیلاً لِکُلِّ شَیْءٍ فَخُذْها بِقُوَّةٍ وَ أْمُرْ قَوْمَکَ یَأْخُذُوا بِأَحْسَنِها ...». (اعراف، 145) «در الواح تورات، به موسی در هر موردی پندی دادیم و به او گفتیم آنها را با قوت اجرا کن و به قوم خود فرمان ده که بهترین آنها را انتخاب کنند و اجرا کنند». در برنامهریزی باید بهترین روش را انتخاب نمود و آن را با تمام توان انجام داد. گرچه در بعضی شرایط، مدیریت اقتضائی، مفهوم بهترین اقدام را تبیین میکند.
گزینش: «وَ اخْتارَ مُوسى قَوْمَهُ سَبْعینَ رَجُلاً ...» (اعراف، 155) «حضرت موسی(ع) برای رفتن به میعادگاه خداوند، هفتاد نفر را انتخاب کرد». افرادی که به پستهای حساس و اصلی منصوب میشوند، باید حتماً گزینش شوند تا صلاحیتهای لازم را داشته باشند، هر کسی در هر سطحی نمیتواند در جایگاه تصمیم گیری قرار گیرد.
باور اهداف: «یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ کَلِماتِهِ ...». (اعراف، 158) «خداوند در بیان صفات حضرت رسول(ص) میفرماید: پیامبری که به خدا و گفتار او ایمان دارد». شخصی که مدیریت سازمان را برعهده دارد باید از ماموریت سازمان و اهداف سازمانی اطلاع کافی داشته و به آن ایمان داشته باشد تا بتواند زیردستان را در این راه توجیه، یاری و هدایت کند.
توزیع امکانات: «اضْرِبْ بِعَصاکَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَیْنًا قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ ...». (اعراف، 160) «خداوند به حضرت موسی فرمود: با عصایت به این سنگ بزن، پس از آن سنگ دوازده چشمه جوشید و هر قبیله از یکی از آنها استفاده کرد». تقسیم و توزیع عادلانه امکانات و منابع، نقش مهمی در تسهیل امور دارد.
تبیین تهدیدها: «وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذی آتَیْناهُ آیاتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ الشَّیْطانُ فَکانَ مِنَ الْغاوینَ». (اعراف، 175) «ای پیامبر! داستان بلعم باعورا را بر مردم بخوان که از علم خود اندکی به او داده بودیم و قدرت اجابت دعا و برخی کرامات را داشت تا آن که شیطان او را در پی خویش کشید و از گمراهان شد». رهبران و مدیران، باید مواردی که ماموریت و اهداف سازمان را تهدید میکند و باعث شکست میشود، را به افراد تحت تکفل خود گوشزد کنند و با بیان سرگذشت فریب خوردگان، آنان را برای مقاومت در مسیر صحیح آماده سازند.
شایستهسالاری: «إِنَّ وَلِیِّیَ اللّهُ الَّذی نَزَّلَ الْکِتابَ وَ هُوَ یَتَوَلَّى الصّالِحینَ». (اعراف، 196) پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «سرپرست من خدایی است که این کتاب آسمانی را نازل کرده و او همه صالحان را سرپرستی و هدایت میکند». رعایت اصل شایستهسالاری لازم است حتی در مورد زیردستان. (خداوند کسانی را که شایسته هستند، سرپرستی میکند.)
ترغیب کارکنان: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنینَ عَلَى الْقِتالِ ...». (انفال، 65) «ای پیامبر مؤمنان را برای پیکار با کفار تشویق کن». یکی از وظایف مدیران، آن است که با حرف و عمل خود، زیردستان را در جهت نیل به اهداف تشویق و ترغیب کنند.
مدیریت اقتضایی: «اْلانَ خَفَّفَ اللّهُ عَنْکُمْ ...». (انفال، 66) «اکنون خداوند در امر جهاد، به شما تخفیف داد». در مدیریت، گاهی باید به دلیل تغییر شرایط و اقتضائات، آئیننامهها تغییر کند و این امر با قاطعیت در مدیریت منافاتی ندارد.
تمرکز بر هدف: «ما کانَ لِنَبِیٍّ أَنْ یَکُونَ لَهُ أَسْرى حَتّى یُثْخِنَ فِی اْلارْضِ ...» (انفال، 67) «هیچ کسی حق اسیر گرفتن ندارد مگر بعد از آنکه بر منطقه غلبة کامل پیدا کرد. (اسیر گرفتن، شما را از فتح و پیروزی دور نکند)». در مدیریت، تمرکز بر هدف و دوری از تشتّت، یک ضرورت برای نیل به اهداف است.
اجرای مقررات و انعطاف در امور: «فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ کُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ فَخَلُّوا سَبیلَهُم...».(توبه،5) «هنگامیکه ماههای حرام سپری شد، مشرکان و دشمنان خدا را هر کجا یافتید بکشید یا دستگیر کنید یا در محاصره قرار دهید و از هر سو در کمین آنها باشید، پس اگر توبه کردند و مسلمان شدند آزادشان کنید». در مدیریت صحیح، هم تندی لازم است (خذوهم...)، هم نرمش و بخشش (خلوا سبیلهم)، این دو اصل همیشه باید در کنار هم باشند.
آرامش: «ثُمَّ أَنْزَلَ اللّهُ سَکینَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ ...». (توبه 26)، «سپس خداوند آرامش خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان فرو فرستاد». آرامش و اطمینان، شرط تعقل صحیح است، زیرا که پریشانی و اضطراب باعث جلوگیری از تفکّر و دقّت و خلاقیّت میشود. (در جبهه، پیامبر صلی الله علیه و آله نگران فرار مسلمین بود و مسلمانان نگران شکست، خداوند هر دو نگرانی را با لطف خود و فرستادن آرامش بر دلهای ایشان برطرف کرد.)
توان اجرایی: پیامدهای تصمیم، «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلا یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ بَعْدَ عامِهِمْ هذا وَ إِنْ خِفْتُمْ عَیْلَةً فَسَوْفَ یُغْنیکُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ ...». ( توبه، 28) «ای مؤمنان! مشرکان، پلید و ناپاکند، پس بعد از این نباید به مسجدالحرام وارد شوند و به خاطر قطع رابطه داد و ستد، از فقر و تنگدستی نترسید که خداوند از فضل خویش شما را بینیاز خواهد کرد». در اعلام برنامهها، توجه به توان اجرایی و موقعیت خود ضروری است. (با آنکه مشرکان همیشه پلید و ناپاک بوده اند ولی چون در سال نهم مسلمانان قدرت اجرا پیدا کردند این موضوع اعلام شد.) در دستورات و آئین نامهها، به تنشها و پیامدهای آن توجه شود. (خداوند، پیامد قطع رابطه را که کسادی بازار و فقر است، تذکر میدهد و با قاطعیت میفرماید: نگران نباشید زیرا روزی دست خداست.)