کد خبر: 1351587
تاریخ انتشار : ۱۶ دی ۱۳۹۲ - ۱۵:۴۲
بازخوانی نامه شهید علم‌الهدی؛

اندیشه‌ای که قرآن به ما می دهد متضاد فرهنگ مادی غرب است

گروه جهاد و حماسه: در فرازی از نامه شهید علم‌الهدی می‌خوانیم: درست همانگونه می‌اندیشیم و انتخاب می‌کنیم که فرهنگ مادی بورژوازی غرب به ما تحمیل کرده، اما خود نمی‌دانیم و نمی‌فهمیم، خیال می‌کنیم که اندیشه و فکرمان اسلامی است، در صورتی که اندیشه‌ای که قرآن به ما می‌دهد با آن در تضاد کامل است.


شهید سید حسین علم‌الهدی، دانشجوی شهیدی که در رسیدن به اهدافش مجاهدت کرد و زحمت فراوانی برای آن کشید، همواره آرمان‌های معنوی بسیاری در ذهن داشت و در این راه تمام سرمایه و هستی خودش که همان، جان خود بود، صرف کرد. شاید باید گفت، از خاصیت‌های کشته شدن در راه حق این است، که خدا هم حضور، یاد و فکر شهید را، در ملتش زنده نگه می‌دارد.



سید حسین و دیگر شهدا، انسان‌های زیرک و هوشیاری بودند که فهمیدند، نباید بگذارند این جان، که سرمایه‌ای است گرانبها، مفت و مجانی از دستشان برود و برای رسیدن به این مقام، سیر و سلوکی معنوی را طی کردند.



سید حسین علم‌الهدی را باید یکی از این افراد باهوش و نخبه دانست، او که از سنین کمتر از 15 سالگی هدفش را شناخت، پای در عرصه مبارزه نهاد و تا آخرین لحظه از عمر پر برکتش ذره‌ای از آن عقب ننشست.



عصاره و تنها گوشه‌ کوچکی از این هوش و استعداد را می توان در نامه‌ای که او در آستانه عید سال ‌56، زمانی که تنها 19‌ساله بود، مشاهده کرد، نامه‌ای که آنقدر پر مغز و سرشار از معرفت است که انسان را، بعد از خواندنش، به تفکر وادار می‌کند.



حجت‌الاسلام سیدحمید علم‌الهدی، برادر شهید علم‌الهدی نیز در گفت‌وگو با خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا)، تأکید کرد: درست است که این نامه را حسین برای خواهر کوچکش نوشته ولی من به همه دانشجویان می‌گویم، این نامه را باید همه بخوانند و جواب دهند.



وی گفت: هر انسانی با خواندن آن می‌تواند، خود را مخاطب آن بداند و به آن پاسخ دهد و کسی که بخواهد به این نامه جواب دهد، باید ساعت‌ها بنشیند، تحقیق و تفکر کند. در این نامه به عمق باور‌ها و اندیشه‌های ناب او پی می‌بریم.



متن نامه شهید علم‌الهدی به خواهرش به این شرح است:



خواهر عزیز، پس از اهداء سلام و درود، رسیدن به فلاح را برایتان آرزو می‌کنم. چون در آغاز قدم گذاشتن در سال جدید، از شما دور بودم و نتوانستم خود را به این راضی کنم، که سال نو را آغاز کنیم و در این لحظات حساس از عمر با شما سخن نگویم، ناچار برای اولین بار قلم بدست گرفتم و با شما حرف می‌زنم.



ساعتی پیش داشتم مطالعه می‌کردم به یک جمله رسیدم. در مورد این جمله زیبا فکر کردم و مناسب دیدم که نتیجه این ساعات فکر را که در آستانه شروع سال جدید بود برایتان بنویسم.



قرن بیستم عصر مصرف‌گرایی و استعمار فرهنگی



(شاندل) متفکر بزرگ اروپای قرن بیستم در مورد چگونگی زندگی انسان در قرن بیستم می‌گوید :«انسان این عصر زندگی را وقف تهیه وسایل زندگی می‌کند».



ما زندگی را در رنج می‌گذرانیم تا راحتی و آرامش ایجاد کنیم، تمامی عمر می‌رویم، به این امید که لحظاتی بنشینیم، تمام عمر زحمت می‌کشیم، تا استراحت کنیم و البته عمر می‌گذرد و راحتی، آسایش، نشستن و آرامش را لمس نمی‌کنیم و نمی‌یابیم. زیرا مرتباً از طریق اجتماع به ما نیازهای جدید تلقین می‌شود.



نیازهای کاذب و مصنوعی که دائماً در آدم بوجود می‌آورند، بوسیله تبلیغات است، تلویزیون را روشن می‌کنید و بعد از دو ساعت خاموش می‌کنید به خودتان نگاه می‌کنید، می‌بینید هفت هشت احتیاج خرید تازه بوجود آمده، که قبلاً لازم نداشتید، قبلاً مثلاً با خاکستر دیگ را می‌شستید امروز حتماً باید پودر فلان بخرید، زن روز می‌خرید نگاه می‌کنید، در فکر تهیه لباسها و مدل‌های آن می‌افتید.



استعمار فرهنگی و فرهنگ‌زدایی از طریق تقلید تشبه رقابت مصرف‌های مصنوعی، سمبلیک و جلب توجه است و اینجاست که به سخن عمیق حضرت محمد(ص) که فرمودند: «من یتشبه یقوم فهو منه»؛ که از کلمه شبیه استفاده شده (پی می‌بریم)، اگر زندگیمان مثل اروپایی‌ها شد، اگر وضع لباس‌هامان مثل مدل‌های ارائه داده شده زن روز و بوردا و خانم فلان شد، خود نیز از نظر خصوصیات انسانی و درک و انتخاب راه به سوی او شدن میل کرده‌ایم.



جهان سوم بازار مصرف کالای غربی



یکنواختی و قالبی شدن انسان‌ها در جوامع گوناگون، مخصوصاً در ملت‌ ما که مرتباً بوسیله برنامه‌های فرهنگی‌مان در سطح وسیعی از طرف مسئولان امر پیاده می‌شود، همه در قالب‌های ماشینیسم، بخاطر بالابردن مصرف جهانی مخصوصاً جهان سوم، که دنیای صنعتی به ما تحمیل می‌کند. غارت اصالت‌ها، منابع معنوی و از بین رفتن خصوصیات زندگی شرقی و یا اسلامی که عبارت است از، مصرف هرچه کمتر و تولید هرچه بیشتر، بوسیله عوامل آموزشی دگرگون می‌شود؛ چرا که اروپای صنعتی می‌بایست برای تولیدات اضافی خود، مصرف‌کننده پیدا کند و چه کند که بتواند کالای مصرفی بدهد و مواد تولیدی بگیرد، منت بگذارد و خود را هم بالاتر و متمدن قلمداد کند، اگر هم سواری خواست خر خوبی تربیت کرده باشد.



ابتدا با استعمار فرهنگی کار خود را آغاز می‌کند و سپس از یک خصیصه پاک و اصیل خدایی که برسم امانت به انسان داده شده استفاده می‌کند و آن تنوع که شکلی از  تکامل است.



ما می‌بینیم (همراه با درد) که تمام فلسفه‌ها، مذاهب‌، ایده‌آل‌ها، عشق‌ها و خواسته‌ها خلاصه شده در این که: اصالت مال زندگی مادی است، بنابراین وقتی زندگی مادی اصالت دارد، هدف رفاه است، پس برای چه باید کار کرد؟ برای ساختن وسایل آسایش زندگی و اینجا، حکمت کلام مولا علی(ع) مشخص می‌شود که می‌فرماید: «کافر در دنیا کار میکند برای لذت و مؤمن کار می‌کند برای آخرت».



زیستن برای مصرف، مصرف برای زیستن



به نظر شما آیا انسان امروز بیشتر آسایش دارد یا انسان دیروز؟ پس همه نیروهایمان صرف فدا کردن آسایش زندگی، برای تهیه وسایل آسایش زندگی! داستان شازده کوچولو را خوانده‌اید؟



قربانی شدن آسایش زندگی برای چه؟ برای تکامل؟ برای تعالی؟ برای رفتن به حقیقت؟ برای رسیدن به ایده‌آل‌های مقدس انسانی؟ برای تقرب و نزدیکی به بهترین دوست و یار، او (الله)؟ نه برای بدست آوردن وسایل آسایش زندگی. زیستن برای مصرف، مصرف برای زیستن، یک دور، باطل دور حماقت کار. استراحت. خوردن. خوابیدن همین و بس!!!



تسخیر فکر و اندیشه فرهنگ مادی بورژوازی غرب، در جامعه



بهتر است کمی فکر کنیم ملاک ما برای شناختن افراد چیست، مثال می‌زنم، آیا وقتی مثلاً به خواستگاری می‌روید چه می‌پرسید، می‌پرسید که آیا شما آدم باهوشی هستید؟ با شهامت هستید؟ چه مقدار وقار و اصالت دارید؟ چه مقدار قرآن را درک کرده‌اید؟ چه مقدار در تاریخ و اعتقاد و جامعه‌شناسی و انسان‌شناسی و تفسیر و فهم سخنان ائمه مطالعه دارید؟ معلوماتتان چقدر است و… هرگز!



درست همانگونه می‌اندیشیم و همانگونه انتخاب می‌کنیم که فرهنگ مادی بورژوازی غرب به ما تحمیل کرده و معیار ارزش‌هامان بسته‌بندی شده از غرب می‌آید، اما خود نمی‌دانیم و نمی‌فهمیم، خیال می‌کنیم که اندیشه و فکرمان اسلامی است، در صورتی که اندیشه‌ای که قرآن به ما می‌خواهد بدهد درست عکس آن است و با آن در تضاد کامل است.



و اصلاً اندیشه تربیتی قرآن برای از بین بردن چنین ارزش‌ها، معیارها، طرز تفکرها، برداشت‌ها و چنین شناختی است نسبت به زندگی حیات وسایل مادی نیازها خواستها ایده‌آل‌ها و



و ما تمام تلاشمان، ناراحتی‌هایمان، رنج‌ها و حتی نوع احساس‌مان در این است که، بهتر زندگی کنیم، بجای اندیشیدن به اینکه چگونه باید زندگی کنیم و چرا؟ زندگی یعنی چه؟ تلاش برای چه؟ اصلاً چرا زندگی می‌کنیم؟



به اینها توجه نداریم، چرا که نتوانستیم خود را از لجن فرهنگ بورژوازی نجات دهیم، از لجن مصرف بدون تولید، از لجن زندگی خلاصه شده در مادیات، و تمام نیروهای خلاق و نبوغ‌های سرشار را در وسیله خلاصه کردن.



درست مثل کسی که پله گذاشته تا خود را به پشت بام برساند اما همینکه پا روی پلکان اول گذاشت آنقدر راجع به خود پله فکر کند، سوراخ سمبه‌های آن، رنگ آن و… که لحظه‌ای خواهد رسید و گریبان مرگ او را فرا گرفت، هنوز در فکر اینست که پله چوبی را تبدیل به فلزی یا فلزی را تبدیل به کائوچو یا طلا و یا… کند و در نتیجه عمر تمام می‌شود و خود را به پشت بام نرسانده.



مرگ انسان را از خواب غفلت بیدار می کند



خواهش می‌کنم این جمله را با دقت بخوان و فکر کن تا عظمت آن را درک کنی «ُ النَّاسِ نِیَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا، مردم در خوابند وقتی مردند متنبه می‌شوند، بیدار می‌شوند».



که حدس می‌زنم این جمله ی زیبا از فاطمه(س)، آن الگوی نمونه، در همه زمان‌ها، برای همه نسل‌ها و همه دختران و مادران تاریخ، آن چهره‌ زنده که جز از وقایع مرگ او از تاریخ زندگیش چیزی نمی‌دانیم و او که باید در لحظه‌های زندگی در تصمیم‌ها و انتخاب‌ها در جلو چشمان‌مان باشد، تا بیاموزیم که چگونه زندگی کنیم و چگونه بمیریم.



نتایجی که من از این جمله گرفته‌ام به شما ارائه می‌دهم چه بسا که شما فکر کنید به نتایج عمیق تری دست یابید.



1. خواب معمولاً در شب است و از خصوصیات شب تاریکی و سیاهی و ظلمات است.



2. کسی که خواب است از وقایعی که در اطرافش اتفاق می‌افتد بی خبر است.



3. کسی که خواب است از خود نیز بی خبر است.



4. اگر دشمنی داشته باشد به سادگی می‌تواند او را از بین ببرد یا در دام بیندازد.



5.  هنگامی که خورشید که مظهر نور است و روشنایی، طلوع کرد انسان از خواب بیدار می‌شود.



6.  کلمه ناس بکار رفته به معنای توده مردم.



7.  چه کسی متنبه می‌شود، بیزار می‌شود، پشیمان می‌شود، بعد از آنکه بیدار شد؟ کسی که می‌فهمد استعدادها و نیروهای بسیار در وجود داشته، سرمایه‌های عظیمی خدا به او عطا کرده و آنها را راکد در عالم خواب و ناآگاهی قرار داده، همانند آب راکدی که می‌گندد و بوی بد می‌دهد، در ثانی کار از کار گذشته و مرگ فرا رسیده و راه بازگشتی نیست.



هدف او (الله) از آفرینش انسان تکامل به سوی اوست و سرمایه‌های مادی را در اختیار انسان گذارده تا در خدمت آن هدف به کار بریم، اما‌ چگونه بدست خود استعدادها و نبوغ‌های‌ خود را دفن می‌کنیم و در گورستان فراموشی رها می‌کنیم و به قول قرآن زندگی‌مان کافرانه می‌شود.



قرآن کلیدی برای کشف حقیقت



« زُیِّنَ لِلَّذینَ کَفَرُوا الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ یَسْخَرُونَ مِنَ الَّذینَ آمَنُوا وَ الَّذینَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ ... (212- بقره) زندگى دنیا براى کافران زینت داده شده است، از این رو ایمان آورندگان را، مسخره می‌‏کنند ولی کسانی‌ که تقواپیشه کردند، روز قیامت و حیات اخروی برایشان بسیار برتر و مهم‌تر است».



در آیه 14 سوره آل‌عمران مراجعه کنید و دریابید که در این آیه نقش زن در تعیین جهت فکری و مسیر زندگی مرد و اجتماع چگونه مطرح شده است.



هرچه که نداشتیم از خدا می‌خواهیم و هنگامی که خدا آنرا به ما داد او را فراموش می‌کنیم پس جزو مسرفین هستیم. زیرا آنچه را از نعمت‌ها که خدا به ما داده تا در راه رسیدن به او بکار بریم و اگر بکار نگرفتیم مسرفیم که: «زُیِّنَ لِلْمُسْرِفینَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ (12/ یونس) زینت داده شده برای مسرفین آنچه را که عمل می‌کنند».



«وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفینَ (141/ انعام) و اسراف نکنید که بی شک خداوند اسراف‌کنندگان را دوست ندارد».



آیه/31) اعراف) این آیه بسیارعمیق زیبا و رساست، خطاب به قوم بین اسرائیل است (همان قومی که پیامبر(ص)، مارا به آنها تشبیه می‌کند) متاع و زینت دنیا را حرام نکردیم بر مردم بلکه این‌ها وسیله است برای مردم با ایمان و اینها فقط در دنیاست و البته در آخرت بهتر از اینها رابه مردم با ایمان خواهیم داد.



به (سوره‌ کهف آیه 7- سوره‌ اعراف آیه 31- سوره حدید 20- سوره کهف 28- سوره قصص 78 و 79- سوره احزاب 28 – سوره توبه 38 سوره یونس23 و 70 – سوره رعد 26 – قصص 60 و 61- سوره غافر 29 – سوره شوری 36 – سوره زخرف 35) مراجعه کنید و با دقت به سخن خدا گوش کنید.



چگونگی زندگی، راه، هدف، نوع نیازها، خواسته‌هایمان را از فرهنگ و ایدئولوژی قرآن بگیریم و به جهانیان ثابت کنیم که قرآن برای همه‌ زمان‌هاست و عمل کردن آن برای همه نسل‌ها.



منتظر پاسخ شما به سخن من

برادرتان از مشهد - سید حسین

captcha