فیلم سینمایی «امروز» هفتمین فیلم رضا میرکریمی در مقام کارگردان است؛ فیلمسازی که به شدت بر ارزش های انسانی و اعتقادی تکیه دارد. فیلم جدید این فیلمساز هم از این ویژگی بهره برده و در پی نشان دادن ارزشهایی است که در جامعه امروز به شدت نایاب شده است.
نکته در خور توجه اینکه برخی مخاطبان (تماشاگران برج میلاد) چون خود عاری از آن ارزشها هستند فکر میکنند کارگردان دستخوش خیالپردازی شده است، درصورتیکه اگر واقعبینانه به جامعه پیرامون خود دقت کنیم متوجه وجود چنین افرادی خواهیم شد.
البته برای اینکه این دید را پیدا کنیم باید خود نیز در چنین راهی قدم برداریم. بدین معناکه تا دغدغه همنوعان خود را نداشته باشیم نخواهیم توانست وجود کسانی را درک کنیم که با کردار خود ارزشهای انسانی را زنده میکنند.
درباره فیلمهای میرکریمی میتوان به این نکته نیز اشاره کرد که این فیلمساز آنچه را که تصویر میکند به دور از شعار و سطحینگری است، بلکه دقیقا در آنها میتوان واقعنگری را لمس کرد به نحویکه این احساس پیش میآید کارگردان موقعیتهای تصویر شده را تجربه کرده است.
درباره «امروز» به نکته مهم دیگری هم میتوان اشاره کرد. آن نیز این است که رابطه خوب فیلمساز و فیلمنامهنویس که سالها قدمت دارد سبب شده موقعیتهای ایجاد شده به خوبی از کار در آید، به ویژه رابطههای حاکم بر بیمارستان که تبلور آنچه است که در این مکانها به چشم میخورد.
درباره بازیهای این فیلم هم باید گفت که به شدت کار کیفیت بالایی دارد. به ویژه پرویز پرستویی که به شدت در این کار خوب نقشآفرینی کرده است. به ویژه اینکه سکوت حاکم بر نقش به شدت با ساختار صورت و بدن این بازیگر همخوان است.
البته در این فیلم یک ضعف نیز وجود داشت که آنهم مربوط به صدای فیلم میشود که در برخی قسمتها گویا نبود. اشکالی که به کارگردان ممربوط نمیشود، بلکه ضعف سالن اصلی برج میلاد است.
درباره بهترین سکانس نیز باید به پایان فیلم و صحنهای که پرویز پرستویی بچه را با خود میبرد اشاره کرد، به ویژه زمانی که در کیف را باز میکند و روی نوازد را بر میدارد.
در پایان «امروز» را باید کار خوب دیگری از میرکریمی دانست که به خوبی روابط انسانی را معنا کرده است؛ این دست فیلمها به شدت نیاز امروز سینمای ما هستند تا ما حداقل به فکر رویم تا چه حد به پیرامون خود کم توجه هستیم.