موفقیت نمایش دینی در جذب مخاطب و همراهی با روایت آن است

روزبه اختری، کارگردان نمایش رضوی «پیرآهن» در گفت‌و‌گو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) گفت: در اجرای این نمایش که نویسندگی آن را کاوه مهدوی به عهده داشت سعی کردیم با استفاده از مؤلفه‌هایی همچون ایجاد فضای طنز در مقاطعی از روایت نمایشی استمرار همراهی مخاطب را حفظ کنیم.
وی ادامه داد: اغلب نمایش‌های دینی که تولید می‌شوند فاقد چنین ویژگی‌هایی هستند و از فضای خشک و بدون انعطافی برخوردارند که تا جایی قابل تحمل است و از مقطعی به بعد موجب کسالت و قطع ارتباط مخاطب با روایت نمایشی می‌شود.
اختری تصریح کرد: البته ایجاد طنز در روایت نمایش دینی یکی از راهکارهاست و می‌توان به موارد دیگری همچون تغییر زاویه دید به روایت نمایش و پرداختن به زوایا و گوشه‌هایی که کمتر مورد توجه نگاه نمایشگر در مورد موضوعی خاص می‌شود بر جذابیت نمایش دینی افزود و از روایت معمول، خطی و بدون کشش که در اغلب روایت‌های نمایشی دینی متداول است اجتناب کرد.
وی در مورد اجرای نمایش «پیرآهن» در تماشاخانه مهر حوزه هنری به ایکنا گفت: این نمایش با دیگر اثر نمایشی با نام «پلاک 8» از جمله موارد تدارک دیده شده مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری به مناسبت ایام دهه‌فجر بود که با اعمال ایراداتی از سوی کارشناسان این مرکز، اجرای آن به تعویق افتاد و پس از اصلاحاتی، با تأخیر به روی صحنه رفت.
اختری گفت: قرار بود 25 اجرا داشته باشیم و به ازای آن مبلغ 8 میلیون تومان براساس توافق و قرارداد فی‌مابین به گروه پرداخت شود که در کمال ناباوری  پس از 10 اجرا همچنان به بهانه همان ایرادات نخست از ادامه کار ممانعت به عمل آمد که البته گفتند برای این تعداد اجرا مبلغ 5 میلیون تومان به شما داده خواهد شد که هیچ تضمینی وجود ندارد.
وی تأکید کرد: در این مدت کم ما حتی فرصت برای ضبط تصویر از اجرای صحنه این نمایش نداشتیم و درخواست کردم تا یک اجرا برای خانواده عوامل این نمایش و همچنین فیلمبرداری از آن برای ما منظور کنند که امروز قرار است تاریخ آخرین اجرای این نمایش در حوزه هنری مشخص شود.
این کارگردان در پایان گفت: قطعاً فیلم اجرای این نمایش را در سال آینده برای اجرا در مکان دیگر نمایشی به مسئولان ارائه خواهیم کرد تا اگر قسمت باشد بتوانیم نمایش را برای علاقه‌مندان مجدد روی صحنه بیاوریم.
یادآور می‌شود، نمایش«پیرآهن» با مضمونی رضوی داستان جوانی است که در شهر مشهد برای معالجه پدرش مسافرکشی می‌کند و یک روز خادم امام رضا(ع) را سوار ماشینش می‌کند که خادم در ماشین سکته می‌کند و جوان وسوسه می‌شود کلید صندوق نذورات حضرت را که پیش خادم است دزدیده و با پول‌های آن مشکل مالی خود را رفع کند.