ایران ترابی، جانباز و امدادگر هشت سال دفاع مقدس در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) به تشریح ابعادی از حضورش در 8 سال جنگ پرداخت و گفت: با آغاز جنگ، تمامی مردم ایران هر چه در توان داشتند را به طبق اخلاص گذاشتند و راهی جبههها شدند یا در پشت جبههها به حمایت از رزمندگان اسلام پرداختند.
وی ادامه داد: نیروهای رزمی، دست به اسلحه برده و برای حفظ کیان ایران اسلامی در مقابل ارتش نیروهای بعثی صدام ایستادند که هیچ چیز برای تهاجم به یک کشور را کم نداشت. عراق با تمامی تسلیحات به روز به سوی مرزهای ایران گسیل شده بود تا در مدتی کوتاه، انقلاب اسلامی را از پای درآورده و خاک کشورمان را تقدیم اربابانش کند، ولی در مدت کوتاهی بعد از لشکرکشی به ایران، متوجه شد که دچار اشتباه محاسباتی شده و در هم شکستن مقاومت مردم ایران امکانناپذیر است.
حضور امدادگران در خط مقدم
ترابی با بیان اینکه امدادگران نیز پا به پای رزمندگان در خطوط مقدم حاضر بوده و به مداوای مجروحان می پرداختند، اظهار کرد: امدادگران تنها در پشت جبهه نبوده، بلکه در بیمارستانهای صحرایی و مناطق درگیر نیز به یاری رزمندگان اسلام میپرداختند. این امدادگران که اغلب از پزشکان، پرستاران و بهیارها و بعضا از دانشجویان رشتههای پزشکی بودند، سعی میکردند با امکانات کمی که در اختیار داشتند، به مداوای مجروحان بپردازند.
وی افزود: از همان ابتدای آغاز قائله کردستان، عازم مناطق غرب شدم تا رزمندگانی را که مقابل ضدانقلاب ایستاده بودند، یاری کنم. مرداد سال ۵۸ به دنبال پیام تاریخی امام(ره) به همراه تعدای از امدادگران و پزشکان و بهیاران بیمارستان «8 شهریور تهران» به هر سختی که بود و با کمک نیروی هوایی ارتش، وارد پاوه شدیم. شهید چمران به همراه همرزمانش به شدت با ضدانقلاب درگیر بود. بسیاری از مردم منطقه به دست تروریستها به شهادت رسیده یا به شدت مجروح شده بودند. هیچ کس نمیتوانست از خانهاش خارج شود. مجروحان در وضع وخیمی به سر میبردند.
مقابله شهید چمران و همرزمانش با ضدانقلاب
این امدادگر دفاع مقدس با اشاره به اینکه با پیشروی شهید چمران و نیروهایش امکان رسیدگی به مجروحان فراهم شد، تصریح کرد: من و تعدادی از امدادگران و پزشکان به سوی مجروحان شتافتیم تا مانع از دست رفتن آنان شویم. وضع از آنچه که فکر میکردیم نیز وخیمتر بود. رزمندگان زیادی نیز مجروح شده بودند، اما امکانات پزشکی در حد بسیار پائینی بود. تا میتوانستیم لوازم پزشکی فراهم کرده و با همان امکانات کم، به مداوا مشغول شدیم.
راوی کتاب «خاطرات ایران» اذعان کرد: بعد از پاوه، وارد کرمانشاه شده و به بیمارستان آیتالله طالقانی عزیمت کردیم تا به مداوای مجروحان اقدام کنیم. حرکت از راه زمینی امکانپذیر نبود و راه هوایی را با وجود خطر فراوان انتخاب کردیم. خود شخصا این راه را انتخاب کردم؛ چراکه خود را شرعا مسئول میدانستم. بر همین اساس با تمامی توان به یاری برادرانمان در این نبرد سخت پرداختیم.
ترابی با تأکید بر اینکه خاطرات تلخ و شیرین بسیاری از آن دوران دارد، بیان کرد: در پاوه شاهد جانفشانی بسیاری از پاسداران انقلاب اسلامی بودیم. نیروهایی که با کمترین تسلیحات به پاوه وارد شده بودند و تا آخرین فشنگ در مقابل دشمن ایستادند و جوانان بسیاری در این راه، جان خود را فدا کردند.
قتلعام در همه جا دیده میشد
وی یادآور شد: اوضاع کردستان به شدت آشفته بود. قتلعام در همه جا دیده میشد. آمار شهدا و زخمیها بالا بود، اما ایستادگی و مقاومت در چهره همه موج میزد. کمبود تجهیزات و تسلیحات معنا نداشت. پس از چهار روز، ارتش وارد عمل شد و توانست بیمارستان را از چنگ ضدانقلاب در بیاورد. جنازههای تکه تکه شده، بیمارستان این شهر را پر کرده بود. صحنه بسیار تلخ و شرایط سختی بود و متاسفانه کمبود امکانات اجازه ثبت این صحنهها را نمیداد.
یادآوری میشود که سال گذشته کتاب خاطرات ایران ترابی با عنوان «خاطرات ایران» به قلم شیوا سجادی و توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است.