خیلی عجیب است که میگویند خداوند از حق خود میگذرد ولی از حقالناس نمیگذرد. این به آن معنا نیست که خدا عدالت را نادیده میگیرد و اگر کسی مثلا عبادت نکرد ولی به خلق نیکی کرد، به اندازه کسی که در مدار دینداری و تقوا به جامعه خدمت کرد بالسویه پاداش بگیرد.
اتفاقا حقالله بر حقالناس اولیتر است و وقتی حقالناس اهمیت مییابد که حقالله باشد. خداوند، به جهت آن که همیشه حافظ حقوق انسان در دو عالم است، هر گونه حقی از انسان ضایع شود، از نظر او نادیده گرفته نمیشود هر چند که انسان متوجه این تضییع حقوق بشود یا نشود.
یعنی خداوند عدالت را برای انسان احیاء میکند، هر چند در طلب آگاهانه انسان نباشد. مثل غیبتی که فردی پشت دیگری انجام میدهد، مالی که پنهانی دزدیده میشود و ... عدالت خداوند همیشه جاری و ساری است و اگر کسی حامی نداشته باشد که از حقوقش دفاع کند، این خدای تعالی است که حافظ حقوق اوست.
حقالناس همان حق حیات وادامه زندگی برای بشریت است که انسان در قالب همزیستی مسالمتآمیز و از سر تعاون و همکاری و با مهربانی و محبت انجام میدهد. حال اگر این حقوق از طرف فرد یا افرادی سلب شود، حقالناس بر گردن آن متجاوزان خواهد بود و آن فقط مال و یا ثروت نیست که کم و یا زیادش به غارت رفته باشد.
حقالناس هر چیزی است که حق لحظه به لحظه آرامش زندگی آدمی را از بین نبرد، یا هر گونه وظایفی که در مسئولیت انسان است و فرد از انجام آن شانه خالی میکند، مانند وظایف مادری یا پدری یا همسری و یا وظایف شغلی مانند معلمی و ...
وقتی فرصتی را داریم که در پرتو آن مسئولیتی به ما داه شده تا خدمترسانی کنیم، یعنی باید حقالناس را رعایت کنیم و اگر مسیر خدمترسانی را مسدود کنیم دقیقا حقالناس را زیر پا گذاشتهایم. حقوق بشر که در دنیای نوین امروزی از آن بسیار یاد میشود، چیزی نیست جز حقالناس که معالاسف برخی از دنیادوستان و قدرتطلبان دنیا آنرا در انحصار تعاریف سودجویانه و سلطهگرایانه خود قرار دادهاند و از آن بهعنوان ابزاری برای تقویت قدرتهای پوشالی خود استفاده میکنند.
حقوق بشر توسط خدا تعیینشده است. کسانی که از استعداد و توانمندی خود استفاده میکنند و در بخشهای فردی و عمومی زندگی به موفقیتهای چشمگیر میرسند نمیتوانند، در جا ماندگان راکه از قافله پیشرفت عقب ماندهاند فراموش کنند و انفاق بخشی از حقالناس و بلکه حقالله است.
خدا به انسان دو دست داده است که با یکی کارهای خود را انجام دهد و با دست دیگر دستگیر افتادگان در حد توان خود باشد. برخی از کارآفرینان و کسانی که فهم و ادراک و تجربه و دانش خود را در اختیار دیگران قرار میدهند و زکات نشر آنها را میپردازند، دقیقا مفهوم حقالناس و حقالله را درک کردهاند.
حقالناس همه توانمندی پنهان و آشکاری است که خدا در اختیار انسان قرار داده تا در گستره ایمان و احسان خود را به تعالی برساند و با دوری از تکبر و تفاخر موانع نیکوکاری را بشکند که قرآن عزیز بزرگترین موانع نیکوکاری را تکبر و تفاخر مینامد. انسان در گستره فهم عمیق حقالله است که به حقالناس احترام میگذارد و به آن اقبال نشان میدهد.
ایتام و سادات فقیر از گروههای مورد توجه نیکوکاران هستند، که تأکید دین ماست. اما نباید توجه به ایتام به گونهایی باشد که زنان با همسران بیمار و از کار افتاده آرزوی مرگ همسرشان را داشته باشند تا فشار فقر و البته بیتوجهی اقشار جامعه به جهت داشتن همسر بر ایشان کم شود.
ایتام از مهر پدر محرومند و اگر دنیای هدایا به آنها برسد، نمیتواند جای خالی مهر و حمایت پدر را برایشان بگیرد. اما امروزه بیتوجهی به زنانی که با وجود همسر بیمار و گاها بیکار مردانه، بار مسئولیت خانواده را بر دوش میکشند و از آن مرد بیمار همچنان حمایت میکنند که انعکاسی در جامعه نباشد، زیاد است.
اینها شانس کمتری برای دریافت کمکهای نیکوکاران دارند و در بسیاری موارد رانده میشوند. چقدر خوب است حس ما به این زنان به اندازه این باشد که کودکان یتیم تنهایند.
اینها تلاش میکنند دستهای خود را پر نگهدارند تا چراغ یک خانه روشن باشد و ما در رعایت حقالناس دستهای پینه بستهشان را به خاطر بیاوریم و با کمکهای خود مجال زندگی و آرامش به آنها بدهیم که نیکوکاری نص صریح قرآن مجید است.