سخنان مقام معظم رهبری درباره شهدا و دلدادگی و شیفتگی ایشان به شهدا چیزی نیست که از چشمها پنهان مانده باشد. ایشان دیدارهای مکرری با خانواده شهدا داشتهاند و در بیانات خود به مقام والای جان برکفان راه حق تأکید میکنند و میفرمایند «شهادت، یکی از مفاهیمی است که فقط در ادیان معنا میدهد».
همچنین در جای دیگری بر زنده نگه داشتن یاد حقیقت و خاطره شهادت در مقابل طوفان تبلیغات دشمن تأکید میکنند. مقام معظم رهبری در سخنانی که در دیدار خود از خانواده شهید سید مرتضی آوینی داشتهاند مطالب ارزندهای را بیان فرمودند که در ذیل میآوریم.
«خداوند انشاءالله این شهید را با پیغمبر(ص) محشور کند. من حقیقتا نمیدانم چطور میشود انسان احساساتش را در یک چنین مواقعی بیان و تعبیر کند؟ چون در دل انسان یک جور احساس نیست. در حادثه شهادتی مثل شهادت این شهید عزیز چندین احساس با هم هست. یکی احساس غم و تأسف است از نداشتن کسی مثل سید مرتضی آوینی. اما چندین احساس دیگرهم با این همراه است که تفکیک آنها از همدیگر و باز شناسی هریک و بیان کردن آنها کار بسیار مشکلی است.
به هر حال امیدواریم که خداوند متعال خودش به بازماندگانش به شما پدرشان، مادرشان، خانمشان، فرزندانشان. همه کسانشان به شما که بیشترین غم، سنگینترین غصه را دارید تسلی ببخشد. چون جز با تسلی الهی دلی که چنین گوهری را از خودش جدا میبیند واقعا آرامش پیدا نمیکند. فقط خدای متعال باید تسلی بدهد و میدهد.
من با خانوادههای شهدا زیاد نشست و برخاست کردهام و میکنم و از شرایط روحی آنان آگاهم. گاهی فقدان یک عزیز مصیبتی است که اگر مرگ او شهادت نبود تا ابد قابل تسلی نبود. اما خدای متعال در شهادت سری قرار داده که هم زخم است و هم مرهم و یک حالت تسلی و روشنایی به بازماندگان میدهد.
من خانواده شهیدی را دیدم که فقط همان یک پسر را داشتند و خدای متعال آن پسر را از آنان گرفته بود. البته از این قبیل زیاد دیدهام. این یک نمونهاش است.
وقتی انسان عکس آن جوان را هنگامی که با پدرش خداحافظی میکرد که به جبهه برود میدید با خودش فکر میکرد که «اگر این جوان کشته شود پدر و مادرش تا ابد خون خواهند گریست».
یعنی منظره این را نشان میداد. بستگی آن پدر و مادر به آن جوان از این منظره کاملاً مشخص بود. من آن عکس را دارم. آن را بعداً برای من آوردند. من هم آن عکس را قاب شده نگه داشتهام. این عکس حال مخصوصی دارد.
اما خدای متعال به آن پدر و مادر آرامش و تسلایی بخشیده بود که خود پدرش به من گفت: من فکر میکردم اگر این بچه کشته شود من خواهم مرد». یعنی همان احساسی را که من از مشاهده آن عکس داشتم ایشان با اظهاراتش تأیید میکرد. میگفت «ولی خدای متعال دل ما را آرام کرد».
در این مورد هم همین است. یعنی وقتی شما می دانید که فرزندتان در پیشگاه خدای متعال در درجات عالی دارد پرواز میکند یعنی آن چیزی که همه عرفا و اهل سلوک و آن سرگشتههای وادیهای عشق و شور معنوی وعرفانی یک عمر به دنبالش گشتهاند و دویدهاند او با این فداکاری و این شهادت به دست آورده و رضوان و قرب الهی را درک کرده است خوشحال میشوید که فرزندتان به اینجا رسیده است.
امیدواریم که خداوند متعال درجات او را عالی کند. من با فرزند شما نشست و برخاست زیادی نداشتم. شاید سه جلسه که در آن سه جلسه هم ایشان هیچ صحبتی نکرده بود. من با ایشان خیلی کم هم صحبت شدم.
منتها آن گفتارهای تلویزیونی را از سالها پیش میشنیدم و به آنها علاقه داشتم. هر چند نمیدانستم که ایشان آنها را اجرا میکند. لکن در ایشان همواره نوری مشاهده میکردم. ایشان دو- سه مرتبه آمد اینجا و روبه روی من نشست. من یک نور و یک صفا و یک حالت روحانی در ایشان حس میکردم و همین جور هم بود. همینها هم موجب میشود که انسان بتواند به این درجه رفیع شهادت برسد.
خداوند انشاءالله دلهای داغدیده و غمگین شما را خودش تسلی بدهد. اگر ما به حوزه آن شهادت و شهید و خانواده شهید نزدیک میشویم برای خاطر خودمان است. بنده خودم احساس احتیاج میکنم. برای ما افتخار است که هر چه میتوانیم به این حوزه شهادت و این شهید خودمان را نزدیک بکنیم.
نباید بگذارند که کارهای ایشان زمین بماند. این کارها، کارهای با ارزشی بود. ایشان معلوم می شود ظرفیت خیلی بالایی داشتند که این قدر کار و این همه را به خوبی انجام میدادند. مخصوصا این روایت فتح چیز خیلی مهمی است. شبهایی که پخش میشد من گوش میکردم. ظاهرا سه - چهار برنامه هم بیشتر اجرا نشد.
حالا یک مسئله این است که آن کاری را که ایشان کردهاند و حاضر و آماده است چگونه از آن بهرهبرداری بشود. یک مسئله هم این است که کار ادامه پیدا کند. آن روز که ما از این آقایان خواهش میکردیم و من اصرار میکردم که این روایت فتح ادامه پیدا کند، درست نمیدانستم چگونه ادامه پیدا کند.
بعد که برنامهها اجرا شد دیدیم همین است. یعنی زنده کردن ارزشهای دفاع مقدس در خاطرهها. آن خاطرهها را یکی یکی از زبانها بیرون کشیدن و آنها را به تصویر کشیدن و آن فضای جنگ را بازآفرینی کردن.
این کاری بود که ایشان داشت میکرد و هر چه هم پیش میرفت بهتر میشد. یعنی پختهتر میشد. چون کار نشدهای بود. غیر از این بود که بروند در میدان جنگ و با رزمنده حرف بزنند. آن کار خیلی آسانتر بود. این کار هنریتر و دشوارتر و محتاج تلاش فکری و هنری بیشتری بود.
اول ایشان شروع کرد و بعد کمکم بهتر و پختهتر شد. من حدس میزنم اگر ایشان زنده میماند و ادامه میداد این کار خیلی اوج پیدا میکرد. حالا هم باید این برنامه دنبال شود. تازه در همین میدان هم منحصر نیست. یعنی بازآفرینی آن فضا از راه خاطرهها یکی از کارهاست. در باب جنگ و ادامه روایت فتح کارهای دیگری هم شاید بشود انجام داد. حیف است که این کار تعطیل شود».
*منبع:
پایگاه اطلاعرسانی مقام معظم رهبری