کد خبر: 1397408
تاریخ انتشار : ۳۱ فروردين ۱۳۹۳ - ۱۰:۲۹
واسعی تبیین کرد:

اهتمام به انسجام جامعه مسلمین؛ ویژگی‌ الگوی فاطمی(س)/ لزوم حضور آگاهانه زن در اجتماع

گروه اندیشه: عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با اشاره به دو دسته نیازهای ثابت و متغییر انسان‌ها در طول زمان، گفت: الگوگیری از معصومین(ع) در نیازهای اصلی و اساسی انسان‌ها و همچنین اصولی که بر این نیازها حاکم است، معنا پیدا می‌کند.

سید علیرضا واسعی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در گفت‌وگو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، به بیان نکاتی در خصوص الگوگیری از سیره حضرت زهرا(س) پرداخت.
واسعی با اشاره به این‌که حضرت فاطمه(س) در نگاه شیعه به عنوان معصوم شناسایی شده است، گفت: طبعاً یک معصوم از ویژگی‌ها و خصوصیاتی برخوردار است که افراد غیرمعصوم از آن ویژگی‌ها بهره‌مند نیستند و به همین جهت فرد معصوم کارها، گفتارها و رفتارهایش می‌تواند الگوی آدمیان قرار بگیرد و به تعبیر دیگر فرد معصوم می‌تواند مورد اتباع افرادی واقع بشود که به عنوان پیرو از آن‌ها یاد می‌شود.
وی افزود: در نگاه اهل سنت هر چند حضرت فاطمه(س) به چنین ویژگی‌ای معرفی نشده است، اما ایشان را جزء خاندان رسول خدا(ص) و مشمول آیه‌ای که این خاندان را به عنوان مطهر و منزه معرفی می‌کند، قلمداد می‌کنند. طبعاً بر همین اساس، در نگاه عالمان و عموم اهل سنت، حضرت فاطمه(س) از جایگاه برتری نسبت به سایر آدمیان برخوردار است و طبعاً قابلیت پیروی در بسیاری از امور را پیدا می‌کند.
واسعی این مطلب را که این فرد یا این افراد در همه شئون زندگی و در همه ابعاد و زوایا باید سرمشق و الگو باشند یا الگو شدن در اصول کلی و محورهای اساسی، مورد تأکید قرار می‌گیرد، از بحث‌های ریشه‌دار هم در خصوص حضرت فاطمه(س) و هم در خصوص دیگر ائمه(ع) و هم پیشتر در خصوص نبی مکرم اسلام(ص) دانست.
وی در تبیین این مسئله با اشاره به این مطلب که در قرآن دو تن، یعنی حضرت ابراهیم(ع) و نبی مکرم اسلام(ص) به عنوان الگو مطرح شده‌اند، بیان کرد: بحث‌هایی که در ذیل این آیات قابل طرح است، در مورد الگونمایی معصومین(ع) هم قابل پیگیری است. حضرت فاطمه(س) به عنوان یکی از شخصیت‌های برتر در تفکر اسلامی قابلیت الگوشدن را دارد یا به تعبیر دیگر الگوی تمام‌عیاری برای پیروان و شیعیان و مسلمانان می‌تواند باشد، اما واقعیت این است که برای الگو شدن چند نکته را باید مد نظر قرار داد و آن‌گاه از الگو بودن و الگوگیری یا الگونمایی سخن به میان آورد.

الگوگیری صحیح مستلزم شناسایی ابعاد مختلف الگوست
این عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی عنوان کرد: بدون هیچ تردیدی، زندگی آدمیان دارای فراز و فرود و دارای جنبه‌ها و ابعاد مختلفی است و زمانی می‌شود از یک فرد الگو گرفت که او را به طور کامل و به تمام معنا مورد شناسایی قرار داد. اگر غیر از این باشد، آن الگو بودن زیر سؤال می‌رود. بنابراین در وهله اول و در گام نخست باید تلاشی جدی و عالمانه در خصوص شناخت و معرفت حضرت فاطمه(س) به خرج بدهیم و ببینیم که به راستی ایشان چه کسی و دارای چه ویژگی‌هایی بودند و در حیات فردی، خانوادگی و اجتماعی خود چه کارهایی را انجام دادند.
لزوم پرهیز از برجسته‌سازی تک‌بعدی زندگی حضرت فاطمه(س)
واسعی با تأکید بر این مطلب که شناخت چنین انسانی کار آسانی نیست، عنوان کرد: این‌که ما به یک روایت یا گزارش از تاریخ روی کنیم و بر اساس آن، وجهی از زندگی حضرت فاطمه(س) را برجسته کنیم و به همان هم متوسل بشویم تا بخواهیم جهتی از زندگی خودمان را سامان بدهیم، این کار خطایی است، این نوعی سودجویی یا بهره‌گیری مبتنی بر پیش‌فرض و ذهنیت است که طبیعتاً نمی‌تواند مقرون به واقع باشد. همان طوری که عرض کردم، شناخت حضرت فاطمه(س) واقعاً کار مشکلی است، چنان که شناخت دیگر شخصیت‌های بزرگ و معصومین کار سختی است.
شناخت فاطمه(س) مستلزم شناخت معصومین(ع) است
وی ادامه داد: با مراجعه به یک کتاب حدیث یا اتکا و استناد به یک داده نمی‌شود الگویی را شناخت و طبعاً برای شناخت حضرت فاطمه(س) هم باید نبی مکرم اسلام(ص) را شناخت، هم باید زمانه حضرت فاطمه(س) را شناخت و هم باید دیگر معصومین(ع) را شناخت و در این صورت است که ما می‌توانیم معیارهایی از حیات حضرت فاطمه(س) را به عنوان الگو ارائه کنیم. این نکته در مورد همه الگوها مطرح است.
شناخت نیازها و اقتضائات زمانه و جامعه الگوپذیر؛ از ضرورت‌های الگوگیری
این محقق و پژوهشگر تاریخ اسلام و تشیع به عنوان دومین نکته بر ضرورت شناخت نیازها و اقتضائات زمانه و جامعه الگوپذیر، برای الگوگیری تأکید کرد و گفت: اگر ما جامعه خودمان را و ضرورت‌های حیات فردی، اجتماعی و خانوادگی زمان خودمان را نشناسیم، هرگز نمی‌توانیم از آن چه در حیات حضرت فاطمه(س) بود بهره بگیریم و آن را در زندگی امروزی خودمان به کار ببندیم.
واسعی در توضیح این مطلب اظهار کرد: ابعاد زندگی انسان‌ها فراوان است و این گونه نیست که ما فقط یک بعد داشته باشیم و زندگی حضرت فاطمه(س) هم یک بعد داشته باشد و آن بعد را بر این بعد منطبق کنیم و اصرار بورزیم که این‌گونه باید به طراحی این زوایه و این بعد از زندگی بپردازیم و آن را دنبال کنیم. بنابراین به دلیل این‌که حیات انسانی ذوابعاد و ذوجوانب است، شناخت ابعاد زندگی برای بهره‌گیری از یک الگو خیلی مهم است والا یک نوع خطا و یک نوع اشتباهی را مرتکب خواهیم شد.
وی بیان کرد: اگر کسی زندگی انسانی را فقط اقتصادی بداند، مسلم بدانید که حیات حضرت فاطمه(س) در این بعد نمی‌تواند خیلی کارآمدی داشته باشد. اگر کسی حیات انسانی را صرفاً فرهنگی بداند، اگر کسی صرفاً سیاسی بداند، اگر کسی صرفاً مذهبی بداند، اگر کسی صرفاً علمی بداند، هر یک از این نگاه‌های تک‌بعدی می‌تواند خطرآفرین باشد و می‌تواند منجر به بهره‌گیری سوء و خطا از حیات حضرت فاطمه(س) شود. بنابراین گام دوم برای الگوگیری، شناخت جامعه و نیازها و ضرورت‌های جامعه امروزی است.
الگوگیری از معصومین(ع) در ساحت نیازهای تغییرناپذیر انسان مطرح است
وی سومین نکته خود در زمینه الگوگیری را ناظر به جنبه‌های الگوگیری مطرح کرد و گفت: ما وقتی که به زندگی انسان‌ها نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که حداقل در یک نگاه کلان زندگی انسان‌ها دارای دو دسته از نیازهاست. یک دسته نیازهای اصلی و تغییرناپذیر و نیازهای ضروری و گره خورده به انسانیت انسان است و دسته دوم نیازهایی است که تابع جغرافیا، تاریخ، زمان و فرهنگ حاصل می‌شود.
واسعی بیان کرد: بدیهی است که ما در دسته دوم از نیازها نمی‌توانیم الگوی ثابتی را معرفی کنیم، اما در ساحت اول و در میدان اول چنین چیزی کاملاً قابل پیگیری است. آن نیازهای اصلی و اساسی انسان‌ها و همچنین اصولی که بر این نیازها حاکم است، در گذر زمان تغییر نمی‌کند و در گذر زمان ثابت می‌ماند؛ گر چه ممکن است به اشکال مختلفی خودنمایی کند. در این امور الگوگیری معنا پیدا می‌کند و طبعاً ما از حیات فاطمه(س) و ائمه(ع) در این جهت باید الگوگیری کنیم و نه در جنبه‌های ریز و خرد.
وی به عنوان مثالی در تشریح این مطلب بیان کرد: این‌که بشر به عنوان انسان کمال‌جو باید تعاملاتی با آدمیان دیگر داشته باشد، این یک اصل است، اما این‌که در تعاملات خودش برای مثال وقتی که به هم می‌رسند، به هم دست بدهند یا نوع کارکرد مورد نظر، مبتنی بر رعایت ادب خاصی باشد این چیزی است که اقتضایی است و در هر زمانی، در هر جامعه‌ای، در هر فرهنگی ممکن است تغییر کند؛ اما این که مبتنی بر احترام به یکدیگر و عدم تجاوز به حقوق یکدیگر باشد این یک چیز ثابت است. لذا ما در الگونمایی از حیات ائمه(ع) و حضرت فاطمه(س) باید توجه داشته باشیم که آن اصول و ارکان و قواعد اصلی را شناسایی کرده و آن‌ها را مطرح کنیم و در الگوگیری نیز همین مقوله مطرح است.
واسعی با بیان این‌که پس از در نظر گرفتن این موارد، یعنی شناخت معنای الگو، شناخت جامعه الگوپذیر و شناخت وجوه الگوپذیری است که می‌توانیم ملاک‌ها و معیارهایی را از حیات حضرت فاطمه(س) نشان بدهیم که امروزه کارآمدی داشته باشد، عنوان کرد: به نظر می‌رسد که این از کارهای علما و متخصصان است؛ یعنی هر کسی نباید به خودش اجازه بدهد که در این عرصه وارد شود.
وی در ادامه این گفت‌وگو به مواردی که در حیات حضرت فاطمه(س) امروزه می‌تواند مورد اتباع و پیروی قرار گیرد، پرداخت و گفت: یکی از این موارد، پایبندی حضرت فاطمه(س) به اصول و قواعد دینی و در یک معنای دیگر انسانی بوده است. ما وقتی که به زندگی حضرت فاطمه(س) نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که انسانی مؤمن و در عین حال انسانی سخت پایبند به جامعه و به تعبیر دیگر ضرورت‌ها و نیازهای جامعه خودشان. 
لزوم الگوگیری از اهتمام حضرت فاطمه(س) به اتحاد مسلمین
واسعی در این مورد اظهار کرد: حضرت فاطمه(س) همان مقدار که به دیانت اسلامی پایبندی داشته است، به همان میزان به اتحاد و انسجام جامعه اسلامی هم پایبندی نشان می‌داد؛ همانند همسر خودشان حضرت امیرالمؤمنین(ع) که می‌بینیم وقتی می‌بیند اساس دیانت و اساس جامعه اسلامی در معرض خطر است، از خیلی از حرف‌ها و از خیلی از چیزهایی که ما امروزه گمان می‌بریم جزء حقوق امام علی(ع) بود، صرف نظر کرد. این یک تاکتیک نیست، بلکه یک استراتژی است. حضرت فاطمه(س) در یکی از فرمایشات خودشان می‌فرمایند که «دوستی ما یا تبعیت از ما موجب وحدت و انسجام جامعه انسانی و اسلامی می‌شود» و این نکته خیلی مهم است؛ یعنی حضرت فاطمه(س) در راستای ایجاد تفرقه و ایجاد ناسازگاری در جامعه گام بر نمی‌داشت؛ همان طوری که در پی تزلزل و تضعیف دیانت گام بر نمی‌داشت.
این عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با اشاره به این مطلب که وجوهی که ما امروزه از حیات حضرت فاطمه(س) برجسته می‌کنیم، دقیقاً نقطه مقابل این نگاه و کاملاً در جهت ناسازگارسازی اقشار و اقوام یا مذاهب جامعه امروزی است، عنوان کرد: خب این گونه گام برداشتن در جهت تلائم، مسالمت و همزیستی بیشتر و بهتر توسط ایشان می‌تواند به نظر من، یک الگوی تام و تمام برای جامعه اسلامی و همچنین جامعه شیعی امروزه باشد.
پویایی حضرت فاطمه(س) در جهت ارتقای حیات خانواده
وی دومین مورد از موارد قابل الگوگیری از زندگی حضرت فاطمه(س) در زندگی امروز را پویایی و تلاش و خدمت ایشان در جهت ارتقای حیات خانواده دانست و بیان کرد: این اصل امروزه برای زنان ما و برای مردان باید مورد توجه قرار بگیرد، اما باید توجه داشته باشیم که این یک اصل است اما اقتضائات اجتماعی ممکن است گونه‌های متنوعی از این همکاری و فعالیت و تلاش را طلب بکند. امروزه همکاری و خدمت یک زن ممکن است در عرصه اجتماع و بیرون از خانه باشد. این نکته منفی نیست، یعنی ما نباید بگوئیم که همان طوری که حضرت فاطمه(س) در خانه کار می‌کردند پس لازم و واجب است که زنان امروزی جز خانه‌داری کاری نکنند.
واسعی این تلقی را از برداشت‌های نه چندان مقرون به واقعی دانست که در ذهنیت برخی راه یافته است و اظهار کرد: آن حضرت برای ارتقای خانواده و برای آرامش خانواده و برای آسایش اعضای خانواده تلاش می‌کرد. گونه‌های فعالیت برای این آسایش و آرامش ممکن است در دوره‌های مختلف تغییراتی پیدا کند و امروزه زنان با حفظ آن اصول باید در این جهت گام بردارند؛ و همچنین طبعاً مردان.
حضور آگاهانه حضرت فاطمه(س) در عرصه فعالیت‌های اجتماعی
وی نکته بعدی را که در حیات حضرت فاطمه(س) قابلیت اتباع و پیروی در همه ادوار دارد حضور آگاهانه ایشان در عرصه فعالیت‌های اجتماعی دانست و با تأکید بر اهمیت این حضور آگاهانه، بیان کرد: ما گاهی به خطا تصور می‌کنیم که باید زنان یا باید مردان در صحنه حاضر باشند. این حضور در صحنه اگر آگاهانه نباشد به شدت خطرناک است؛ چنان که در عهد امام علی(ع) معاویه از حضور ناآگاهانه و جاهلانه مردم برای تخریب امام علی(ع) بهره می‌گرفت و می‌دانیم که کارهای عجیبی را علیه امام(ع) انجام داد و چه فجایعی را در تاریخ پدید آورد.
حضور اجتماعی بدون معرفت سیاسی ـ اجتماعی؛ زمینه‌ساز سودجویی دیگران
واسعی در مورد حضور آگاهانه حضرت فاطمه(س) گفت: شما می‌بینید که وقتی که حضرت فاطمه(س) به دفاع از برخی از مسائل برمی‌خیزد و در مقام تبیین برخی چیزها بر می‌آید کاملاً نشان می‌دهد که یک انسان فرهیخته و یک انسان آگاه به زمان و یک انسان دغدغه‌مند است. این گونه حضور حضور ارزشمند و مهمی است و لذا همه ما پیروان باید توجه داشته باشیم که حضور در جامعه و در فعالیت‌های سیاسی اگر آگاهانه نباشد، اگر مبتنی بر اصول صحیح معرفت سیاسی ـ اجتماعی نباشد قطعاً زمینه‌های سودجویی برای دیگران را فراهم می‌کند و چه بسا حقی به ناحق مبدل شود، اصلی زیر پا گذاشته شود و ظلم و ستمی مجاز یا موجه جلوه کند.
آیا می‌توان الگویی واحد برای همه زمان‌ها معرفی کرد؟
وی در پایان این گفت‌وگو در پاسخ به این پرسش که شاید برخی گمان ببرند یا شاید چنین تصور کنند که با توجه به تغییرات زمانه و با توجه به تحولاتی که هر دوره‌ای به خود می‌بیند هیچ وقت نمی‌شود یک الگوی واحد را به عنوان الگو برای همه زمان‌ها معرفی کرد، گفت: این سخن از یک جهت سخن درستی است؛ از این جهت که اگر ما آن الگو را در یک قالب و در یک شکل عرضه کنیم و همچنان آن قالب و شکل را نگه بداریم، طبیعتاً با تغییر زمانه، آن شکل دیگر کارآمدی و کارسازی ندارد، اما اگر بیاییم و ابعاد مختلف آن الگو را حسب اقتضائات و نیازهای زمانه بازنگری کنیم و همان طور که اشاره کردم اصول حاکم بر حیات او را ببینیم، آن وقت این اشکال یا این نقدگونه‌ای که مطرح می‌شود بی‌پایه و بی‌اساس جلوه می‌کند.
واسعی افزود: قطعاً آنانی که چنین مطلبی را هم مطرح می‌کنند در این حوزه موافقند که ما اگر به صورت غیرروشمند و غیراصولی یک فرد را در جایی بنشانیم و گمان کنیم همان را باید برای همه زمان‌ها با خودمان بکشانیم این اشکال را وارد می‌دانم، اما اگر ما این گونه به الگو نگاه کنیم که این الگو، یک موجود حیات‌مندی بوده که حسب اقتضائات و نیازها و ضرورت‌ها و مطالبات زمانه خودشان، بر اساس اصول و قواعد پیش می‌رفته‌اند، طبیعتاً آن اصول و قواعد در این دوره هم می‌تواند کارآمدی داشته باشد؛ اگر چه آن اقتضائات و ضرورت‌ها امروزه نباشد. طبیعتاً ما منهای آن اقتضائات و ضرورت‌ها یا با اقتضائات و ضرورت‌های دیگری به شناسایی و بهره‌گیری از آن الگوها دست خواهیم زد.

captcha