کد خبر: 4315876
تاریخ انتشار : ۱۹ آبان ۱۴۰۴ - ۱۳:۲۹
در ویژه برنامه بزرگداشت علامه طباطبایی مطرح شد

از بازخوانی فلسفه برای کودکان تا احیای تفکر حکمی در پرتو اندیشه علامه طباطبایی

فاطمه حسن‌زاده، پژوهشگر فلسفه بر این باور است که اگر فلسفه برای کودک از پرسش‌های متافیزیکی و الهیاتی دور شود، به بیراهه‌ای در تربیت عقلانی خواهد افتاد؛ زیرا اساساً عقل متفکر کودک نیز نیازمند معنا‌سازی در پرتو حقیقت مطلق است. او معتقد است علامه یکی از پیشتازان عرصه فبک بودند چرا که بر اساس ظرفیت ادارکی افراد تلاش کردند و برای پرورش مهارت خردورزی و استفاده از روش برهانی و تفسیر فلسفی از قرآن و روایات ابداعاتی داشتند.

از بازخوانی برنامه فلسفه برای کودکان تا احیای تفکر حکمی در پرتو اندیشه علامه طباطبایی

به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست علمی «فلسفه اسلامی برای کودک؛ محتوای علمی و مبانی حکمی با تأکید بر آرای علامه طباطبایی» به همت کارگروه آموزش حکمت برای کودکان و نوجوانان، در یازدهمین ویژه‌برنامه بزرگداشت علامه طباطبایی(ره) برگزار شد.

فاطمه حسن‌زاده پژوهشگر فلسفه اسلامی در این نشست به بررسی نسبت میان الگوی غربی فلسفه برای کودک (فبک) که توسط لیپمن تدوین‌یافته و همچنین از امکان ابداع و تأسیس الگوی بومی فلسفه اسلامی برای کودک پرداخت؛ رویکردی که در آن نه صرفاً آموزش روش فلسفیدن، بلکه انتقال معنا، اصلاحگری عقلانی و تجربه‌زیسته‌ مبانی حکمی به کودک مد نظر قرار گیرد.

فاطمه حسن‌زاده در آغاز سخنان خود، با اشاره به پیشینه و هدف «فبک؛ فلسفه برای کودکان» گفت: برنامه فلسفه برای کودک توسط مَتیو لیپمن، استاد دانشگاه نیوجرسی، طراحی شد؛ زیرا وی در جریان تدریس فلسفه دریافت که دانشجویان کارشناسی از نظر ادراک فلسفی و توان تفکر و استدلال دچار ضعف‌اند. از همین رو تصمیم گرفت ریشه این مشکل را در سطح آموزش کودکان حل کند و این آموزه را از دوره کودکی بنیان گذارد.

وی با بیان اینکه فلسفه برای کودک یا همان فبک با فلسفه سنتی تفاوت ماهوی دارد، گفت: فبک به معنای فلسیدن و خردورزی است نه صرف آموزش آرای فیلسوفان. هدف نهایی فبک دستیابی کودک به معنا و تجربه زیسته‌ مفاهیم است؛ همان چیزی که در «حلقه کندوکاو» تحقق می‌یابد، یعنی کودک در گفت‌وگو معنا را کشف می‌کند و خود به آن دست می‌یابد.

سه رکن اصلی فبک

حسن‌زاده افزود: روش فبک بر پایه‌ دیالکتیک سقراطی بنا شده است؛ گفت‌وگویی آزاد که دیالکتیک را در خدمت کشف و اصلاح فهم قرار می‌دهد. محتوای فبک تلفیقی از روان‌شناسی، پراگماتیسم دیویی و ایده‌های لیپمن است؛ با این تفاوت که سه رکن اصلی در این برنامه دوام دارد: تفکر انتقادی، تفکر خلاق و تفکر مراقبتی.

وی در ادامه توضیح داد: جان دیویی، بنیان‌گذار تفکر انتقادی، معتقد بود ذهن نباید باورهای پیشینی و یقینی را محور تفکر قرار دهد؛ بلکه باید در تردید منطقی و با روحیه نقدپذیر به سمت حل مسئله و تصمیم‌گیری درست حرکت کند. دیویی معتقد است که هیچ باور یقینی، جزمی، پیشینی نباید در تفکر انتقادی داشته باشیم و باور به اینکه معرفت امر دشواری است اما ناممکن نیست. در این میان، آزادی عقیده، صداقت و مدارا سه مؤلفه اصلی تفکر انتقادی‌اند.

تفکر خلاق نزد لیپمن به معنا‌ی بهره‌گیری از دو مسیر واگرا و همگرا برای تولید معنا و محصول فکری است و تفکر مراقبتی نیز همان استقرار ارزش‌های همدلانه برای نظام فکری کودک است؛ یعنی تربیت عاطفه عقلانی که بنیاد اخلاق تعقلی کودک را می‌سازد. غایت نهایی فبک، توانایی کودک در قضاوت درباره‌ رفتارها، ارزش‌ها و باورها با رویکردی عقلانی و مراقبتی است.

وی سپس مفهوم «معنا» را در این میان برجسته دانست و گفت: معنا صرف برداشت ذهنی از مفهوم نیست؛ بلکه ادراک زیسته‌ای است که کودک آن را تجربه می‌کند. ایجاد چنین معنا‌ی حضوری گامی اساسی در فلسفه اسلامی نیز هست و می‌توان آن را هم‌سو با درجات علم حضوری دانست.

استاد دانشگاه در بخش دیگر سخنان خود، به پیوند فبک با علوم دیگر اشاره کرد و افزود: از دیدگاه تعلیم‌وتربیت، ضعف نظام آموزشی ما در جنبه تحلیلی تفکر کودکان ثابت شده است. آزمون‌ها نشان داده‌اند هوش حفظی در مدارس ایران بسیار بالاست اما توان تحلیل و استدلال پایین است؛ از همین رو فبک به‌مثابه روشی برای پیشبرد آموزش فعال و اصلاح ساختار حافظه‌محور تعلیم می‌تواند مفید باشد. در روان‌شناسی نیز پیوند فبک با نظریات پیاژه و مهارت‌های زندگی و خود‌اصلاح‌گری مورد تأیید پژوهشگران بوده است.


بیشتر بخوانید: چگونه فلسفه گره از امر آموزش می‌گشاید

وی در ادامه به کانون اصلی بحث نشست یعنی امکان تأسیس فلسفه اسلامی برای کودک رسید و گفت: بخش زیادی از اندیشمندان در تلاش‌اند تا میان محتواهای فلسفه اسلامی و برنامه فبک نسبت، یا برعکس، تمایز برقرار کنند. برخی فبک را فاقد محتوای فلسفی می‌دانند و معتقدند روشی صرف است؛ حال آن‌که بررسی داستان‌های فلسفی لیپمن چون  نشان می‌دهد که ایده‌های فلسفی در متن این داستان‌ها رسوخ کرده‌اند؛ از نظریه مُثُل افلاطونی گرفته تا بازتاب اندیشه دکارتی در قالب داستان دیده می‌شود.

وی تصریح کرد: این نشانه‌ها ثابت می‌کنند که فبک خالی از فلسفه نیست؛ بلکه فلسفه در بطن روایت‌های کودکانه جریان دارد، گرچه هدف آن القای مستقیم نیست، بلکه ایجاد زمینه‌ی گفت‌وگو و تفکر است.

نقدهای فلسفی فبک و تفاوت با فلسفه اسلامی

وی سپس نقدهای فلسفی را مطرح کرد و گفت: لیپمن در کتاب «فلسفه در کلاس درس» بیان می‌کند که مباحث الهیاتی از قلمرو تفکر خارج‌اند و به ایمان واگذار می‌شوند. «ایمان» نزد او قلمروی غیر‌تعقلی محسوب می‌شود، در حالی‌که در فلسفه اسلامی ایمان و عقل هم‌افزا‌ هستند. همین نکته، نخستین نقطه‌ افتراق میان فبک و فلسفه اسلامی است؛ زیرا فلسفه اسلامی قائل به تفکر در مباحث الهیاتی و شهودی است و پرسش‌های متافیزیکی را از حوزه‌ عقل عملی و نظری جدا نمی‌داند.

حسن‌زاده با تأکید بر همین مبنا افزود: به جهت همین ترک رابطه میان تفکر و ایمان، فبک از منظر فلسفه اسلامی نیازمند بازسازی است؛ برنامه‌ای باید تدوین شود که پرسش‌های متافیزیکی کودک را نه حذف، بلکه محور قرار دهد.

وی در ادامه به تفاوت میان «درس فلسفه اسلامی برای کودک» و «برنامه آموزشی فلسفه اسلامی برای کودک» اشاره کرد و گفت: درس فلسفه اسلامی برای کودک ناظر به آموزش معرفت خاص بر اساس مطلق وجود و تبیین احکام کلی وجود است؛ یعنی هیچ تفاوتی میان موضوع فلسفه در کودک و بزرگسال وجود ندارد، تنها روش تدریس به‌جهت مشارکت کودکان انعطاف‌پذیرتر می‌شود.

اما در برنامه‌ آموزشی فلسفه برای کودک مبتنی بر مبانی فلسفه اسلامی، محتوا ناظر به تربیت عقلانی و معنایی کودک است و پرسش‌های متافیزیکی در آن جایگاه اصلی دارند.

وی غایت این برنامه را چنین بیان کرد: هدف میانی آن، رسیدن کودک به معنا و خویشتن‌اصلاح‌گری بر اساس قاعده بهترین استدلال است؛ یعنی تبدیل علم حصولی به علم حضوری و تجربه‌ معنای مفاهیم در زیست روزمره. اما هدف نهایی، وصول به یقین و حقیقت مطلقه است؛ جایی که فلسفه اسلامی در برابر پراگماتیسم دیویی می‌ایستد، زیرا برخلاف دیویی، قائل به ارزش‌های ثابت و لایتغیر است.

حسن‌زاده در ادامه تأکید کرد: ابداع «فلسفه اسلامی برای کودک» صرفاً ترکیب اصطلاح نیست، بلکه بنیاد یک معرفت جدید است که باید از درون حکمت اسلامی و تجربه تفکر کودکانه زاده شود. اگر فلسفه اسلامی در تربیت و آموزش کودکان جای نگیرد، حلقه کندوکاو تهی از معنا خواهد بود و تفکر از حقیقت به بازی لفظی تبدیل می‌شود.

حسن‌زاده با اشاره به ماهیت تربیتی حلقه‌های کندوکاو در فبک گفت: ارتباط میان اعضای حلقه و تسهیلگر نه رابطه‌ یک‌سویه، بلکه پیوندی طرفینی است که کارکردی تربیتی و منطقی دارد؛ منطقی که از سنت ارسطویی نشأت می‌گیرد و بر گفت‌وگوی مستدل و پرورشی تأکید می‌کند. با این حال، یکی از نقدهای جدی در بحث فلسفه اسلامی برای کودک آن است که در فضای آموزشی ما، با حجم گسترده و عمیقی از مسائل فلسفی چون وجود، تشکیک در مراتب وجود، حادث و متغیر، علم، عالم و معلوم روبه‌رو هستیم؛ مسائلی که خود محصول چندین قرن گفت‌وگو و پاسخ‌گویی میان فلاسفه و متکلمان‌اند. طبیعی است که طرح چنین مباحثی در قالب آموزشی کودکانه بدون بازنگری و ساده‌سازی، با ظرفیت ادراکی کودک سازگار نیست.

وی تأکید کرد: لازم است در انتخاب موضوعات بنیادی در درس تفکرورزی کودکان بازنگری کنیم و متناسب با سطح ادراکی آنان پیش برویم. مثلاً در مباحث الهیاتی مانند توحید، باید از مفاهیم مقدماتی چون «علت هستی‌بخش» و «ضرورت علی» آغاز کرد، اما مفاهیم ژرف‌تر همچون تشکیک وجود یا ربط علی باید در مراحل بالاتر مطرح شوند. این ترتیب، هم مانع از تحمیل مفاهیم پیچیده می‌شود و هم زمینه‌ پرورش عقل تدریجی کودکان را فراهم می‌کند.

پژوهشگر فلسفه اسلامی با بیان اینکه، پیشنهاد اساسی برای تدوین فابک(فلسفه اسلامی برای کودکان) آن است که محتوا به‌صورت هسته‌بندی در قالب سه مبنای بنیادین هستی‌شناسی، انسان‌شناسی و ارزش‌شناسی تنظیم شود، گفت:  رئوس کلی برنامه بر این مبانی قرار گیرد، نه الزاماً کل مباحث فلسفی. بدین ترتیب، آموزش فلسفی کودک به سمت درک تدریجی پرسش و معنا پیش می‌رود.

وی با اشاره به نتایج آماری پژوهش‌های خود در رساله دکتری، درباره مبانی انسان‌شناختی فبک افزود: در تحلیل داده‌ها هیچ اشاره‌ای به «غایت انسان» نشده است. چه در کلاس‌های فلسفه کودک و چه در متون آموزشی مرتبط، مباحث مربوط به مقصد انسان، وجود نامیرایی، و پیوند جسم و معنا اساساً غایب‌اند. در نتیجه، فبک صرفاً بر داده‌های حسی متکی است و از توجه به جنبه‌های مجرد و شهودی انسان غفلت کرده است.

به باور وی، این ضعف برآمده از انحصار نگرش فبک به تجربه‌ زیستی و زیست‌شناختی است. در فلسفه اسلامی اما باید به بعد مجرد و نامیرا‌ی انسان توجه داشت؛ به حیات ابدی، غایتمندی و سعادتمندی که ارتباطی مستقیم با ارزش‌های اخلاقی دارد. یکی از خلأهای مهم فبک نیز همین مسئله‌ی معنای زندگی است؛ فبک معنای زندگی را صرفاً در بستر زیستی و تجربی تعریف می‌کند، در حالی‌ که فلسفه اسلامی بر پایه‌ غایتمندی انسان، معنا را امری وجودی و مقصدی می‌داند.

انسان و معنای زندگی در فلسفه اسلامی

حسن‌زاده در ادامه، به مسئله زبان معیار در طراحی فلسفه اسلامی برای کودک پرداخت و گفت: منتقدان گاه می‌پرسند بر اساس کدام مکتب فلسفی باید فابک طراحی شود؛ مشّاء، اشراق یا حکمت متعالیه؟ پاسخ به این پرسش را ایشان با استناد به روش علامه طباطبایی تبیین کرد: علامه در طراحی فلسفه بدایه و نهایه، تلفیقی از آرای فیلسوفان مسلمان را به کار گرفت تا فلسفه بر زمین نماند و نزاع مکاتب مانع پیشرفت نشود. ایشان با ساده‌سازی فلسفه و ارائه‌ بیان روشن، الگوی استدلال مشایی را مبنا قرار داد و از آن برای تربیت عقلانی و تفکر عمومی بهره برد.

حسن‌زاده سپس بخشی از دیدگاه تربیتی علامه طباطبایی را نقل کرد و گفت: علامه در جلد سوم المیزان، تعلیم را جهت‌دهی ذهن متعلم توسط معلم خبیر می‌دانند؛ هدایتی که راه وصول علم را تسهیل و مقصد فهم را تقریب می‌کند. این تعریف، در حقیقت بنیاد روش تسهیل‌گری است؛ یعنی معلم نه انتقال‌دهنده‌ دانش، بلکه گشاینده‌ مسیر ادراک است. همین مفهوم، مبنای حلقه‌های کندوکاو فلسفی برای کودکان است.

وی افزود: علامه در آثار دیگر خود، از جمله در کتاب «انسان از آغاز تا انجام»، به «استدلال آزاد» اشاره دارند و می‌فرمایند: اسلام کسانی را تربیت می‌کند که فکر سالم و استعداد درک استدلال عقلی دارند، نه کسانی که عقاید تحمیلی را حفظ کنند و سپس برای اثبات آن دلیل بسازند. این مدل تربیتی، نزدیک‌ترین الگو به فلسفه‌ آزاد کودکانه است و به تعبیر حسن‌زاده، نشان می‌دهد علامه طباطبایی خود از پیشگامان روش تسهیل‌گری حکمی بوده است.

حسن زاده در پایان گفت: فلسفه اسلامی وظیفه دارد با در نظر گرفتن ظرفیت ادراکی فرد، شیوه‌هایی برای پرورش عقل و استدلال کودک ایجاد کند. هرچند فلسفه فبک بر عدم القای نظر و حفظ استقلال فکری کودک تأکید دارد، اما به دلیل غفلت از مبانی یقین و حقیقت مطلق، در نهایت فاقد غایت فلسفی است. اینجاست که فلسفه اسلامی می‌تواند با حفظ تسهیل‌گری، به بازسازی محتوا بپردازد و غایت تفکر را از علم حصولی به علم حضوری و از شناخت نسبی به ثبات حقیقت پیوند دهد.

انتهای پیام
خبرنگار:
حدیث منتظری
دبیر:
سلما آرام
captcha