کد خبر: 1416136
تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۲:۲۳
حسن دولت‌آبادی:

تأثیرگذاری حسی بهترین راه پرداخت نمایشی موضوع مهدویت برای کودکان است

گروه هنر: کودکان بیشتر از برداشت عقلانی با پدیده‌های پیرامون خود ارتباط حسی و عاطفی دارند، در مورد موضوعات ارزشی همچون مهدویت و مفهوم انتظار به ویژه در تولیدات فرهنگی و نمایشی نیز باید از تأثیرگذاری حسی با محتوایی ساده و ملموس استفاده کرد.

حسن دولت‌آبادی، مدیر دفتر تئاتر کودک و نوجوان در گفت‌و‌گو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) گفت: درک کودک از پدیده‌ها و واقعیت‌های پیرامون خود، بیشتر از آن که عقلانی باشد حسی است و لذا علاقه‌مندی او به یک موضوع و یا حتی شخصیتی مورد نظر نیز تابع احساسات اوست، پس برای تولید آثار فرهنگی و هنری ویژه این گروه سنی باید به مواردی روی آورد که محرک شوق، علاقه‌مندی و دلبستگی او برپایه احساسات باشد.
وی ادامه داد: این که در عرصه فرهنگ و هنر نویسندگان کودک و نوجوان چه در حوزه داستان و چه در حوزه ادبیات نمایشی به شخصیت امام زمان(عج) می‌پردازند و البته تنها با تفاوت در لحن به رویدادهای معاصر با آن حضرت و یا پس از غیبت ایشان توجه دارند، طبیعی است و نمی‌توان در مورد آن اظهار نظر کرد که این رویکرد غیرکارشناسی است.
دولت‌آبادی تصریح کرد: مهم در پرداخت فرهنگی و هنری به موضوع انتظار و مهدویت برای مخاطبی با سن و سال و میزان درک کودک و حتی نوجوان تأثیرگذاری آن است، نقل مستقیم وقایع تاریخ دینی و مثلاً معرفی شخصیت حضرت قائم(عج) به زبان و طرق گوناگون همچون نمایش نمی‌تواند زیاد مؤثر باشد و به نظر من ما باید متوسل به راهکار دومی در این زمینه باشیم و آن معنا کردن واژه انتظار از طریق مصادیق، مشاهدات و ما به ازاهای عینی برای کودک است.
این نویسنده و کارگردان تئاتر کودک و نوجوان در ادامه گفت: برای پرداختن به چنین شکلی از تولیدات نمایشی برای مخاطب کودک و نوجوان باید به دنبال نیازهایی بود که به شکل مقطعی و یا مستمر مخاطب کودک با آن مواجه است و با استفاده از روش تأثیرگذاری حسی، موضوع را به شکلی ساده اما عمیق و تأثیرگذار بر روح و جان او عرضه نمایشی کرد.
وی گفت: برای روشن شدن این مسئله مثالی عرض می‌کنم؛ معمولاً کودکان یکی از پرسش‌های مکرری که از والدین خود دارند به زبانی کاملاً ساده و عامیانه این است که خدا کیست؟ و والدین هم براساس یک پاسخ کلیشه‌ای این مسئله را بیان می‌کنند که خدا قابل مشاهد نیست و تنها اثرات و نشانه‌های او را می‌توان دید، مثل جریان برق که ثمره آن روشن شدن لامپ است در حالی که برای کودک موضوع جریان برق هم موضوعی گنگ و غیرقابل درک است.
دولت‌آبادی تأکید کرد: به نظر من برای پرداختن به موضوعی همچون خدا و چیستی و کیستی او، باید ابتدا نیازهای کودک شناخته شود و بعد براساس آن به پاسخی قانع کننده پرداخت؛ اگر کودک مورد بی‌مهری است، باید خدا موجودی مهربان در نظر گرفته شود و اگر کودک مورد ظلم و ستم واقع شده است خدا باید موجودی قدرتمند که می‌تواند احقاق حق کند به او معرفی شود و مثال‌هایی نظیر آن.
وی در پایان گفت: در پرداخت‌های فرهنگی و نمایشی با موضوع مهدویت و انتظار نیز قضیه بر همین منوال است، تحریک احساسات کودک در مورد این موضوع  باید متناسب با تأثیرپذیری حسی او باشد، حس اینکه کسی هست که با آمدنش جهان را از ظلم و ستم می‌رهاند، حس انسان بزرگی که نسبت به کودکان و یتیمان براساس سنت اجدادش مهربانی و شفقت دارد و مواردی از این دست که اگر معین و مشخص شود دیگر حتی می‌توان این مفاهیم را در فضاهای فانتزی و امروزی خلق کرد.

captcha