«با دلشوره از خواب بیدار میشوم، امیدی به برآوردن آرزوهایم ندارم، ترس از دست دادن داشتههایم، زندگیام را به سمت پوچی کشانده و هر روز آرزوی مرگ میکنم؛ ترسها و دلشورههایم با چه چیز به پایان میرسد. قرصهای اعصاب و دکتر روانشناسم نیز دردی را دوا نمیکند». این صحبتهای تکراری را از جوانها این روزها زیاد میشنویم.
جوانان امروز سرزمینم با کمبود منابع معنوی روبرو هستند. ضعف در اعتقادات مذهبی برخی از آنها را به ورطه بیثباتی و بیاعتقادی سوق داده است. خانوادههای معتقد خود را، متحجر میخوانند و اعتقادات آنها را پوچ و توخالی میدانند و از سوی دیگر فقدان این مسائل در زندگیشان آنها را مریض کرده است و برای کسب آرامش به هر چیزی که اندکی آنها را آرام کند، متوسل میشوند.
عدهای جذب داروهای آرامبخش و اعتیادآور میشوند، عدهای جذب دینها و آئینهای جعلی شده و خود را با عرفانهای کاذب سرگرم میکنند. هستند از این دست افراد که در سرزمینهای دور به دنبال آرامش میگردند و جذب کتابها و آموزههای مذهبی غربی که اثربخش بودن آنها نیز تأیید شده است، میشوند.
به واقع اینجا جای علما، فضلا، کارشناسان مذهبی، پژوهشگران دینی و افرادی از این دست و آثاری که با کلامگیرا جوانانمان را در داخل کشور با داشتههای خودمان به آرامش برساند، خالی است.
به درستی آموزگارهای ماوراءالطبیعه کار خود را به درستی انجام دادهاند و با شفا بخشیدن هزاران نفر و تأکید بر نفوذ کلام مریدان بسیاری را جذب دین و آئین خود کردهاند!!
کلام انسان عصای معجزهگر اوست سرشار از سحر و اقتدار!
«عیسی مسیح بر نفوذ کلام تأکید داشت، از سخنان خود عادل شمرده خواهی شد و از سخنهای تو بر تو حکم خواهد شد و دیگر بار در کتاب مقدس میخوانیم که زندگی و مرگ در قدرت زبان است.
فقدان یا تنگنا حقیقت ندارد آدمی عصای کلام خود را به حرکت در میآورد و بیابان شادمان خواهد شد و صحرا چون گل سرخ، شکوفا. تردید، خشم، اضطراب، ترس و نفرت یاختههای تن را پاره میکند و به سلسله اعصاب آسیب میرساند و سبب همه بیماریها و هرچه بلا و مصیبت است. تندرستی و شادمانی باید با مهار کردن کامل هرگونه خوی هیجانی به دست آید».
اینها جملاتی اثربخش از کتاب «چهار اثر از فلورانس اسکاول شین» ترجمه گیتی خوشدل است. سخنانی که گواه تأثیرپذیری بسیار کلام با استناد به سخنان عیسی مسیح در زندگی آدمی دارد. این کتاب به چاپ شصتم خود رسیده و هنوز مخاطبان بسیاری پیگیر خواندن و عمل کردن به آن هستند.
مخاطبان کتابهایی از این دست را جوانان سرگشتهای شامل میشوند که متأسفانه به دلیل ضعف در آموزههای دینی و یا به دلیل دلزدگی و خشکی مطالب دینی و اینکه معتقد هستند دین ما منفینگر است، تشکیل میدهند. آنها جذب منابع قابل دسترس با نثری شیوا و روان و نویددهنده آیندهای بهتر بدون پررنگ جلوه دادن گناهان و سختیهای زندگی میشوند.
علت علاقه مخاطبان نسبت به این کتاب را از یکی از خوانندگان آن جویا شدم، در جواب گفت: خواندن کتابهایی از این دست چون نثری قابل فهم دارد، آرامشبخش است.
وی ادامه میدهد: البته باید گفت کتاب الهی ما، قرآن کریم محدود به زمان و مکان نیست و مطالب آن برای رشد انسانهای تمام دورانها مفید است، ولی چون به زبان ما نیست برای فهمیدن آن باید اول ادبیات عرب را یاد بگیریم تا بتوانیم آن را تفسیر کنیم که این مسئله کار را مشکل میکند.
یکی از دوستان نیز در زمینه علاقه زیاد جوانان به خواندن کتابهایی از این دست، گفت: جوانان امروزی در مقابل مسائل اعتقادی با گاردی محکم قرار گرفتهاند و به راحتی هر مسئلهای را نمیپذیرند.
وی میافزاید: برای جذب افراد به آئین خودمان باید تفاسیر قرآن، کتابهای اخلاق و منابعی از این دست به روز شود که متأسفانه در این زمینه کم کاری شده است.
اینجاست که جای خالی مبلغان دینی، روانشناسان و جامعهشناسان به وضوح دیده میشود، چراکه دست ما در این حوزهها خالیست؛ یا کتابهای منتشره آن قدر جذاب و همهگیر نبودهاند تا بتواند جایگاهی در بین عموم مردم داشته باشد.
کارشناسی و برنامهریزی دقیقی نیز در این حوزه صورت نگرفته تا گروههای کارشناسی با حضور علمای دینی و روانشناسان متعهد در این زمینه وارد شده و با بهرهگیری از شبکه توزیع مناسب، این آثار به دست اقشار مختلف بر حسب سن، تحصیل و نیازمندیها برسد. شاید هم هنوز نیازسنجی صحیحی در این بخش انجام نشده است!
البته هدف این نوشتار زیر سؤال بردن این دست از کتابها نیست بلکه ضعف نبود کتابهایی با نثر شیوا و روان با محوریت قرآن کریم و آموزههای دینی در بازار نشر را گوشزد میکند.
باید در نظر بگیریم که در زمینه کلام نیکو و مثبتاندیشی جهت رسیدن به آرامش و برآورده شدن حاجات در کتاب آسمانیمان قرآن کریم و کلام ائمه اطهار(ع) مطالبی ذکر شده است اما متأسفانه کتابهای خوش زبان غربی، گوی سبقت را از منابع ایرانی ـ اسلامی ما ربوده است.
اِعمال برخی سختگیریهای غیرموجه؛ علت دلزدگی جوانان از دین
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا حسینپور، قائممقام دانشکده اصولالدین دزفول با بیان اینکه کمبود منابع مکتوب مناسب میتواند فرهنگ جوانانمان را دستخوش تغییر کند، گفت: قطعاً اگر حوزههای علمیه نتوانند لذت مسلمان بودن را به جوانان بچشانند، این موضوع تبدیل به یک معضل خواهد شد.
وی ادامه داد: همچنین با توجه به وجود غولهای رسانهای غربی که پیشرفت خیرهکنندهای داشتهاند، باید منتظر القای شبهاتی در بین جامعه باشیم که بیتردید دفع شبهه به مراتب مشکلتر بوده و باعت انفعال جامعه خواهد شد.
حجتالاسلام حسینپور با بیان اینکه وجود مراکز تحقیقاتی متعدد در حوزه علمیه قم جای دلگرمی داشته و افقی تازه در تولید علم ایجاد کرده است، افزود: اما لزوم هماهنگی بین این مراکز و پرهیز از موازیکاری باید اولویت اول این مراکز باشد و باید با ارزیابیهای دقیقتر از تولیدات خود نیازهای ضروری جامعه را مدنظر قرار دهیم و تولیدات را با زبانی ساده و در عین حال تخصیص در اختیار مراکز مهم فرهنگی مانند آموزش و پرورش، صدا و سیما و... قرار بدهند.
وی در پاسخ به این پرسش که «آیا کتابهایی با محوریت موضوع بحث از نویسندگان ایرانی در بازار نشر وجود دارد؟»، گفت: البته که وجود دارد اما وجود مشکلات در حوزه نشر باعث شده تا این کتب در معرض استفاده عموم قرار نگیرد.
این کارشناس فرهنگی با اشاره به اینکه کم کاری در این زمینه میتواند علت دلزدگی جوانان از دین و آئینمان باشد، بیان کرد: جوانان ما دینباور و جزء بهترینها در دنیا هستند، اما وجود کجسلیقگیها در ارتباط با فضاهای فرهنگی و مذهبی، اِعمال بعضی از سختگیریهای غیر موجه و بدون پایه و اساس دینی که در ظاهر باعث دلزدگی بعضی از افراد جامعه و جوانان شده، موجب دلزدگی آنها میشود.
وی تصریح کرد: کمکاری مراکز مهم فرهنگی از جمله حوزههای علمیه، مراکز دانشگاهی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، صدا و سیما گرفته تا مراکز تربیتی تأثیرگذاری همانند آموزش و پرورش و حتی خانوادهها در این زمینه زیر سؤال میروند.
این کارشناس مذهبی یادآور شد: تربیت مربی و مبلغی که بتواند به زبان نسل نو سخن بگوید بسیار حیاتی است که نباید دور از نظر باشد.
وی در پایان یادآور شد: مشکلات دیگری همچون نبود شرایط ازدواج جوانانمان را درگیر خود کرده که اگر در این زمینه تمهیداتی اتخاذ شود میتواند مثمرثمر باشد همانطور که میگویند «فقر از در وارد شود، ایمان از پنجره بیرون میرود». متأسفانه 10 میلیون جوان در سن ازدواج داریم که با وجود مشکلات اقتصادی نمیتوانند تشکیل خانواده دهند.
اهمیت نگرش و کلام مثبت در دین مبین اسلام
سخن گفتن، از نعمتهاى بزرگ الهى است که نقش تعیینکننده در ساختار شخصیتى انسان دارد. قرآن کریم علاوهبر تأکید بر اهمیت سخن، به گفتن «سخن نیکو» تأکید کرده است.
همچنین در قرآن و روایات اسلام به موازات تأکید بر کلام و گفتار مثبت، به بازسازی فکر، غربال کردن تفکر و زدودن افکار منفی و نیز تسلط بر افکار مثبت تأکید شده و به این مسئله که انسان باید نسبت به زندگی و نیز برادران دینی خود نگرش مثبت داشته باشد، اصرار ورزیده شده است.
اهمیت نگرش و کلام مثبت در دین مبین اسلام آن قدر عمیق است که حتی داشتن افکار بد، گناه محسوب میشود؛ که این موضوع به نوبه خود یکی از شاهکارهای اسلام را تشکیل میدهد زیرا در سایر ادیان درخصوص آن که فکر بد گناه باشد، سخنی رانده نشده است.
همچنین در درمان بیماریهایی مانند اضطراب، وسواس، اسکیزوفرنی و سایر اختلالات روانی نیز سعی بر آن است که به روشهای گوناگون جنبههای شناختی فرد، افکار، عقاید و نگرشهای فرد نسبت به خود و نیز محیط پیرامونش تغییر یابد و او بتواند مثبتنگری را جایگزین منفی بافی کند.
استفاده از واژههای ترغیب برانگیز؛ قدم اول در مثبتاندیشی
قرآن کریم به وضوح به کلام نیکو اشاره داشته و میفرماید «و قولوا للنّاس حسناً و اقیموا الصّلاة و آتوا الزّکاة؛ و با مردم(به زبان) خوش سخن بگوئید و نماز را به پا دارید و زکات بدهید».
استفاده از کلام مثبت پیشنیاز رسیدن به آرامش و درمان دردهاست. همچنین استفاده از واژههای ترغیببرانگیز قدم اولی است که در این راه باید در نظر گرفته شود؛ زیرا ارتباط متقابلی که بین تفکر و کلام وجود دارد، باعث میشود آنچه به عنوان کلام مثبت به کار میرود، در ذهن و تفکر افراد نهادینه شود.
بنا به نظر روانشناسان در محیط انرژیهای مثبت و منفی زیادی در اطراف ما وجود دارد، بخش مهمی از بهداشت و سلامت روانی که سلامت جسمانی را نیز به دنبال دارد، بستگی به میزان انرژیهای مثبتی است که از اطراف خود دریافت میکنیم.
هر انسانی میتواند از طریق رفتار، کلام و تعامل با اطرافیان، انرژیهای مثبت را دریافت کند؛ اما بخش مهمی از این انرژیها از طریق کلام و بیان واژهها به دیگران منتقل میشود.
چنانچه فردی از واژههای منفی و ناامیدکننده که به نوعی القای افسردگی است، استفاده کند یا در معرض شنیدن این واژهها باشد، در طول زمان طرز تفکر، نگرش، رؤیاها و تجسمات ذهنی او نیز به سمت بدبینی، احساس اضطراب و نگرانی سوق یافته و آرامش زندگی و آسودگی خیال از وی رخت برمیبندد و دیگر روحیه مبارزه با مشکلات زندگی را از دست میدهد.
برنده یا بازنده؟!
دولتهای غربی با هدفی کاملاً تعریف شده و صرف هزینههای سنگین جهت فرهنگسازی و جذب بیش از پیش افراد سرزمینهای دور به کیش و دین خود، بازار جهانی را قبضه کردهاند.
متأسفانه مسائل دینی در درون جامعه در ذهن برخی از افراد که تربیت مناسبی در این زمینه نداشتهاند، به رنگ سیاه و عزاداری ختم میشود؛ چطور میشود دین و آئین حداقل برای نسلی که هنوز به دوران رشد و بلوغ نرسیده و آینده این کشور را خواهد ساخت، تداعیکننده رنگهای رنگین کمان باشد؟
پسر بچهها از سن کم عاشق بازی فوتبال و دختر بچهها جذب عروسکهای صورتی رنگ و قشنگ میشوند؛ کاش آموزههای دینی ما هم با کمک گرفتن از قالب دوست داشتههای آنها سمت و سو بگیرد و کارشناسان مذهبی کاملاً هدفمند برای درونی کردن اعتقادات کودکان این مرز و بوم دست به تولیدات فرهنگی مناسب بزنند تا کتابهای ما جای اسکاول شینها را در بازار نشر غرب بگیرد.
*سمانه رحمانی خجسته
آن بخش از اعجاز کلام حضرت عیسی(ع) هم جالب بود
علما و روان شناسانی دینی و افراد خوش ذوق باید وارد این عرصه شوند که لازمه همه اینها این است که ابتدا نگاه مثبت را در دورن خود ایجاد کنند
با تشکر
بسیارعالی بود