مرحوم آیتالله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی طی ماه رمضان سال 1390 مجموعه سخنرانیهایی ویژه ماه مبارک رمضان ایراد فرمودهاند. «دعا» محور اصلی این مجموعه سخنرانیها است که بیان و مرور دوباره این مطالب ارزشمند خالی از لطف نیست. ایشان در بخش اول جلسه هفتم این سلسله نشستها فرمودهاند:
اعوذ بالله من الشیطان الرّجیم؛ بسم الله الرّحمن الرّحیم؛ و الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمّد و آله الطّیّبین الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.
بسم الله الرّحمن الرّحیم؛ اللّهم صَلِّ عَلَی محَمّدٍ وَ آلِ محمَّدٍ و اسمَع نِدائی إذا نادَیتُک و اسمَع دُعائی إذا دَعَوتُک و أقبِل عَلَیَّ إذا ناجَیتُک فَقَد هَرَبتُ إلیکَ وَ وَقَفتُ بَینَ یَدَیک.
دعای غیر مأثور، تقاضاها و حاجاتی است که خودمان قالبریزی میکنیم
گفته شد ماه مبارک رمضان ماه تلاوت کلام الهی، قرآن است که از مصدر وحی نازل شده است و ماه دعا، یعنی راز و نیاز کردن عبد با ربّ و مطرح کردن خواستههایش با او است، چه در قالب دعاهای مأثور باشد و چه غیر مأثور. دعاهای مأثور، دعاهایی هستند که از طریق معصومین به ما رسیده است که قالبریزی خاصّ خودش را دارد و دعای غیر مأثور، تقاضاها و حاجاتی است که خودمان قالبریزی میکنیم و از خدا میخواهیم.
ما از دعاهای مأثور مطالب بسیاری را استفاده میکنیم؛ از جمله «رابطه بین دعوت و دعا» بود که گفتیم روش انبیا نسبت به امّتهایشان اینگونه بود که مردم را دعوت میکردند و بعد هم آنها را دعا میکردند. اوّل که دعوت میکردند، مردم نمیپذیرفتند؛ یعنی در ابتدا با عدم پذیرش مواجه میشدند، امّا سرخورده نمیشدند؛ مردم را دعا میکردند و اهل نفرین نبودند. جلسه گذشته این مطلب را در آخر بحثم مطرح کردم و جهتش را هم عرض کردم.
پیامبر، پیامبر رحمت است نه لعنت!
حالا من این مطلب را نسبت به پیغمبر اکرم(ص) عرض میکنم. در تاریخ مینویسند: «لما کُسرت رباعیته و شجّ وجهه یوم احد شقّ ذلک علی اصحابه شقاً»؛ وقتی در جنگ احد دندانهای میانی پیغمبر اکرم را شکستند و صورت حضرت را هم شکافتند، این حادثه برای یاران پیغمبر خیلی سخت و گران آمد و به پیغمبر عرض کردند: «لو دعوت علیهم»؛ کاش شما اینها را نفرین کنید!
حضرت جواب دادند: «انی لم ابعث لعّانا»؛ من مبعوث نشدهام که نفرین کنم. «ولکنی بعثت داعیاً و رحمة». بلکه من مبعوث شدهام برای اینکه مردم را به حق دعوت کنم و برای رحمت مبعوث شدهام. به این دلیل است که میگوییم پیامبر «رحمةللعالمین» است. بعد دارد که حضرت شروع به گفتن این جملات کرد: «اللّهمّ اهد قومی فانّهم لا یعلمون».[1] خدایا اینها را هدایت کن، اینها نمیفهمند! این یکی از بهترین و گویاترین روایاتی است که در این باب داریم. در تاریخ هم هست که انبیا اهل دعوت و دعا بودند، نه نفرین.
دعا و دعوت در کلام پیغمبر اکرم(ص)
روایت دیگر، روایتی است که دو جور از عبدالله بنمسعود نقل میشود. در یکی میگوید: «لَمَّا قَسَمَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّمَ غَنَائِمَ حُنَیْنٍ بِالْجِعِرَّانَةِ ازْدَحَمُوا عَلَیْهِ»؛ هنگامی که پیغمبراکرم در جعرانه غنائم جنگ حنین را تقسیم میکردند، مردم هجوم آوردند.[2] «فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِنَّ عَبْدًا مِنْ عِبَادِ اللَّهِ بَعَثَهُ اللَّهُ إِلَى قَوْمِهِ فَضَرَبُوهُ وَشَجُّوهُ قَالَ فَجَعَلَ یَمْسَحُ الدَّمَ عَنْ جَبْهَتِهِ وَیَقُولُ رَبِّ اغْفِرْ لِقَوْمِی إِنَّهُمْ لَا یَعْلَمُونَ»؛ حضرت فرمود خدا بندهای از بندگان خود را به سوی قومش فرستاد، امّا مردم او را زدند و چهرهاش را هم شکستند.[3] پیغمبر اکرم نقل میکند که این بنده خدا خون را از پیشانیاش پاک میکرد و این جملات را میگفت: «پروردگارا، قوم مرا بیامرز! آنها نمیدانند».
همین روایت را باز عبدالله بنمسعود به نحو دیگری نقل میکند: «قَالَ عَبْدُ اللَّهِ کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ یَمْسَحُ الدَّمَ عَنْ جَبْهَتِهِ یَحْکِی الرَّجُلَ وَیَقُولُ رَبِّ اغْفِرْ لِقَوْمِی إِنَّهُمْ لَا یَعْلَمُونَ».[4] قوم یکی از پیامبران او را زدند، امّا او برای هدایتشان دعا کرد. پس در دستگیری کردن و به راه حق هدایت کردن، صرف دعا کافی نیست؛ باید «دعا و دعوت» همراه هم باشد. اگر دعوت کردی و در ابتدا با عدم پذیرش مواجه شدی، دست بر ندار! یکوقت سراغ نفرین کردن نروی! باز هم دعایش کن! دعوت و دعا ادامه دارد. اگر غیر از این بود من و تو اینجا و در جلسه معارف اسلامی جمع نبودیم. «دعوت» ادامه دارد، «دعا» ادامه دارد و این مسیر انتها ندارد! مکتب انبیا و مکتب الهی همین است!