رائین اکبرخانزاده، کاتب ریزنگار قرآن، متولد سال 1359 در تهران است. حدود پانزده سال است که در حوزه کتابت قرآن فعالیت میکند. به طور اتفاقی وارد این کار شده است اما ایدههای بسیاری در ذهن دارد که میخواهد به همه آنها تحقق ببخشد. او تا کنون 15 قرآن ریزنگاری کرده و رکوردهای زیادی به نام خود ثبت کرده است. طبق آزمایشهای پزشکی، بینایی چشمهای او 3 برابر افراد عادی است و او این توانایی منحصربهفرد را در خدمت کلام خدا قرار داده است.
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) گفتوگوی مشروحی را با رائین اکبرخانزاده انجام داده که در ادامه میخوانید.
آقای خانزاده کار کتابت قرآن را از کی شروع کردید؟
15 سال است که کار قرآنی انجام میدهم، از زمانی که نمایشگاه قرآن در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در خیابان حجاب برپا میشد، شروع کردم و به صورت خیلی اتفاقی وارد بحثهای قرآنی شدم و چندین سال است که کارهایم را در نمایشگاه قرآن هم ارائه میکنم.
در نمایشگاه قرآن امسال هم حضور داشتید؟
بله، من چند سالی بود که در نمایشگاه قرآن شرکت نمیکردم، ولی امسال، بعد از هشت سال توانستم با کار جدیدی در نمایشگاه حضور یابم. کارم یک قرآن طلا، جواهر و نقره بود که کل قرآن در دو ورق به ابعاد 16× 12 سانتیمتر حکاکی شده است و تمام تلاشم این بود که آن را در نمایشگاه قرآن امسال نمایش دهم و این کار نیز انجام شد.
طی سالهای اخیر مشغول چه فعالیتی بودید؟
در طول شش سالی که در ایران نبودم، در امارات یک قرآن از طلا و جواهر نوشتم و به اصرار اسپانسرها و شیخهای اماراتی برای ثبت آن در گینس اقدام کردم و هزینه کارشناسی 5 هزار دلاری آن پرداخت شد و گفتند که آن را ثبت نمیکنند و ما نسبت به این امر، اعتراض کردیم و آنها در پاسخ گفتند که ما عکسهای غیراخلاقی هم، در این کتاب چاپ میکنیم و اگر عکس قرآن را چاپ کنیم، مسلمانان نسبت به این موضوع اعتراض خواهند کرد؛ به همین دلیل نه در بحث اسلام و نه مسیحیت دخالت نمیکنیم.
حتی بزرگترین قرآن پارچهای افغانستان و یا بزرگترین قرآن معرق در قطر و قرآن خودم نیز در گینس ثبت نشد. به همین دلیل من یک ایدهای دادم و یک رقابت فرهنگی با آن سایت کردم و با توجه به این که عنوان این سایت « guinness of world records» است من عنوان «islamic world records» را انتخاب کردم که همه هنرمندان مسلمان دنیا که آثار اسلامی خلق میکنند بتوانند در آن آثار خود را ثبت کنند.
این کار را چه زمانی انجام دادید؟
من این کار را زمانی که در امارات بودم شروع کردم و طی صحبتی که در رابطه با این موضوع با آقای جنتی، وزیر ارشاد و حجتالاسلام حشمتی، معاون وزیر انجام دادم، آنها نیز استقبال کردند.
این سایت چه مزایایی میتواند داشته باشد؟
این سایت میتواند هم برای هنرمندان درآمدزایی داشته باشد و هم مسلمانها دنیا با هم متحد میشوند و یک کتاب قوی منتشر میشود. اگر در حال حاضر آن را به چاپ نمیرسانم، به این دلیل است که نمیخواهم کار ضعیفی چاپ کنم؛ چرا که گینس با استفاده از تکنولوژی، رنگهای متنوع و جذابیتهای هنری و تبلیغاتی توانسته آن را به این درجه از اعتبار و شهرت ارتقا دهد. اگر ما هم در اسلام یک کار شیک و دقیق تولید کنیم، حتماً از آن استقبال خواهد شد.
در رابطه با آرم این سایت توضیح میدهید؟
سایت مربوط یک سال و نیم پیش است و من در امارات کار را شروع کردم و با توجه به این که آرم گینس یک ستاره و یک مشعل است، من در آرم کتاب جهانی اسلامی، ستاره را حذف کرده و به جای آن «الله» را جایگزین کردم.
در رابطه با این موضوع مشکلی پیش نیامد و آنها نسبت به این امر اعتراض نکردند؟
درباره این موضوع با خود گینس خیلی بحث داشتیم و آنها ادعا داشتند که ما آرم آنها را کپی کردیم و ما در پاسخ گفتیم که در آرم ما «الله» وجود دارد، در حالی که در آرم گینس یک ستاره و مشعل است و من با الگوگیری از کار تبلیغاتی آنها، کارهایی را در دست اقدام دارم و میتوانم تضمین کنم که این سایت و کتاب میتواند سالانه یک میلیون دلار درآمدزایی داشته باشد. چون این کتاب در همه دنیا پخش خواهد شد.
درباره رکوردهای گینس و ثبت برخی رکوردهای دروغی در این کتاب گفتید، در این باره بیشتر توضیح میدهید؟
دلخوری من این است که چرا جلوی رکوردهای دروغ و گینسبازیها گرفته نمیشود. البته این موضوع تقصیر رسانههاست، چرا که انتشار مطالب غیرواقعی از سوی رسانهها، مدرکی برای آنها تلقی میشود؛ از این رو خبرنگاران بدون داشتن تخصص در رابطه با یک موضوع نباید ورود کنند.
به عنوان مثال، حدود هفت سال پیش یک پاکستانی به ایران آمد و یک قرآن در بخش بینالملل نمایشگاه قرآن به نمایش گذاشته بود و ادعا میکرد که این کوچکترین قرآن دنیا، یک در دو سانتیمتر است و من به وی مراجعه و ادعایش را رد کردم؛ چرا که ادعا داشت کل قرآن در 15 – 20 صفحه جای گرفته است، در حالی که غیرممکن بود. به همین دلیل در بحث قرآن نباید دروغ گفت و اگر کسی این کار را کرد، باید جلوگیری کرد.
آیا فکر نمیکنید سازمانها یا نهادهایی باید وظیفه شناسایی اصل یا تقلبی بودن یک اثر را عهدهدار شوند و از ورود آثار کپیبرداری یا تقلبی جلوگیری کنند؟
درست است، این آثار باید ساماندهی شوند، البته چون در این زمینه هیچ کارشناسیی انجام نمیشود، مهمترین دلیل وقوع چنین مواردی نیز از همین موضوع نشئت میگیرد. یعنی ما در رابطه با خطوط درشت کارشناس داریم، اما در رابطه با ریزنگاری کارشناس نداریم. از این رو باید نهادی یا بخشی باشد که به تخلفات هنرمندان رسیدگی کند و بتواند آثار آنها را شناسایی کند و تشخیص دهد که یک اثر واقعاً طلاست یا نه.
به بحث ضرورت چاپ یا نگارش قرآنهای نفیس و طلا برگردیم، در این حوزه سؤالاتی از این قبیل مطرح میشود که چه اندازه این موضوع لازم و ضروریاست؟ اصولاً ما چرا باید قرآنهای نفیس تولید کنیم، مگر قرآن برای نگهداری در مجموعهها و موزهها نازل شده است؟
بهتر است به این موضوع توجه کنیم که چه اندازه برای ضریح و حرم ائمه(ع) هزینه میکنیم و برای ساخت ضریح آنها طلا به کار میبریم. به عنوان مثال در ضریح امام حسین(ع) 20 میلیارد تومان طلا به کار رفته است. به نظر شما آیا این تجملات است؟ زمانی که این همه برای ائمه(ع) کار میکنیم، باید برای قرآن و پیامبر(ص) هم این گونه باشد.
از سوی دیگر کسانی که عاشق خدا، پیغمبر(ص) و قرآن هستند، باید موافق این کار هم باشند. همچنین مسلمانان میخواهند عشق خود را نسبت به قرآن نشان دهند و با توجه به این که طلا باارزشترین فلز دنیاست؛ از این رو میخواهند آن را برای قرآن هزینه کنند و این نشانگر ارادت فرد به قرآن است.
تاکنون در جهان کاری مشابه قرآن طلای شما انجام شده است؟
من در دنیا تنها کسی هستم که قرآن فلزی و طلا ساختم و در عربستان که در موزه آنها، همه نوع قرآن وجود دارد، نیز نتوانستند قرآن کامل طلا بسازند و اگر بخواهند این کار را انجام دهند باید 600 ورق طلا استفاده کنند تا کامل باشد و زمانی که این تعداد ورق باشد، نمیتواند به صورت یک کتاب درآید، البته نمونه این کار در روسیه انجام شده است که هشت سال پیش در ایران، در نمایشگاه قرآن آن را به نمایش درآوردند و رئیس جمهور وقت، آن را به قیمت 6 میلیارد تومان خریداری کرد و کسانی که این کار را انجام داده بودند مسیحی بودند، البته این قرآن نیز (به دلیل تعداد زیاد اوراق) به صورت کتاب درنیامده بود. اما قرآن طلای من چون در دو ورق نوشته شده بود، به راحتی به صورت کتاب درآمد.
کاری که شما انجام میدهید با استفاده از چه ابزار و وسایلی است؟
با توجه به این که من روی طلا ریزنگاری کردهام، لیزر نمیتواند مشابه کار من را انجام دهد؛ چرا که لیزر باید روی کربن انجام شود و هیچ دستگاهی ساخته نشده که بتواند مشابه کارم را تولید کند و من با استفاده از یک ابزار تیز مانند سوزن و با دست و چشم عادی بر روی طلا حکاکی میکنم.
چه شد که قرآن طلا نوشتید؟
5 سال پیش که من خدمت مقام معظم رهبری رفتم، یک قرآن کاغذی به ایشان هدیه دادم که اکنون در موزه آستان قدس رضوی است. در این دیدار رهبری توصیهای به من کردند که جالب بود. ایشان فرمودند: چیزی بنویس که در تاریخ ماندگار باشد. چند ماه بعد از آن قرآنسوزی کشیش آمریکایی اتفاق افتاد و من این حرف آقا در ذهنم بود که قرآنی بسازم که در تاریخ ماندگار باشد. همیشه فکر میکردم چه چیزی بسازم چون تا آن زمان روی طلا امتحان نکرده بودم.
از سویی در آن زمان در امارات بودم و با توجه به این که آنها نیز از قرآنسوزی ناراحت بودند، پیشنهاد کردم قرآنی از طلا بسازم. چون در یک برنامه تلویزیونی هم دیده و شنیده بودم که طلا تنها فلزی است که در طبیعت از بین نمیرود و پس از آن فکر کردم که چگونه روی طلا حکاکی کنم و سپس شروع به کار کردم.
درباره اولین کاری که بر روی طلا انجام دادید، بگویید.
یک قرآن با حمایت مالی حاکم امارات نوشتم که بر روی طلای 24 عیار به وزن هفت کیلو بود و بر روی جلد آن نیز جواهراتی به کار رفته بود که نزدیک به دو میلیون دلار برای آن هزینه شده بود و کل آن نیز 10 میلیون دلار قیمتگذاری شد.
چه اندازه زمان برای این قرآن صرف کردید؟
حدود سه سال بر روی آن کار کردم و جلد آن نیز در تایلند ساخته شد و بهترین مراسم دنیا برای رونمایی این قرآن در «برجالعرب» دبی برگزار شد که ورودی هر فرد به این مراسم، سه میلیون تومان بود و در آن سفیر تعدادی از کشورها از جمله سفیر آمریکا حضور داشت. اما نماینده کنسولگری ایران حضور یافته بود و حتی یک برگ لوح تقدیر نیز از آنها دریافت نکردم.
در آن مراسم از سوی چه کشورهای تقدیر شدید؟
از کشورهایی چون آلمان، عربستان، آمریکا، افغانستان و ... تقدیرنامههایی را دریافت کردم. حتی از کشور آمریکا خواستند که در این کشور نمایشگاهی دایر کنم، البته من نرفتم. چون یکسری سیاستهای بدی داشتند که من علاقهای به آنها نداشتم و میخواستند که پناهنده شوم که قبول نکردم و به کشورم بازگشتم.
قرآنی که به تازگی کتابت کردهاید، چه ویژگیهایی دارد و هزینه آن چگونه تأمین شده است؟
کل قرآن در دو ورق ریزنگاری شده و در این قرآن یک کیلو طلا و سه کیلو نقره به کار رفته است. این قرآن را با هزینه خودم نوشتهام و حدود 250 میلیون تومان برای آن هزینه کردهام.
در این راستا کسی حمایتتان نکرد؟
قرآنهای نفیس باید حمایت شوند، هزینههای آن سنگین است و کسی به سمت آن نمیرود. از این رو برای نگارش این قرآن از سوی کسی حمایت مالی نشدم. هر چند عدهای هم بودند که میگفتند، این کار فایدهای ندارد و من این قرآن را نوشتم و در نمایشگاه قرآن امسال عرضه کردم که در همان روزهای نخست یک خانمی آن را به قیمت 400 میلیون تومان از من خریداری کرد.
برای نگارش این قرآن سعی نکردید از مسئولان کمکی بخواهید؟
من منتظر نمیشوم کسی بیاید و کمکم کند و در طول پانزده سال گذشته اخلاقم به گونهای بوده که به دفتر وزیر و مسئولان و ... هم نرفتهام تا از آنها کمک مالی بخواهم. البته برای هنرمندان یک میلیون بیشتر وام نمیدهند. اما خود قرآن همیشه کمک میکند.
انگیزه شما از ادامه کار چیست و چرا میخواهید قرآن بر روی طلا بنویسید؟
من معتقدم باید برای قرآن هر کاری میتوانیم انجام دهیم و هر آنچه داریم به پای این کتاب الهی بریزیم. من در طول این سالها علاوه بر مقام معظم رهبری، فقط دو نفر را دیدم که عشق وافری به کار هنری قرآن داشتند؛ یکی از آنها آیتالله العظمی جوادیآملی است که مردی مهربان بوده و احترام زیادی برای قرآن قائل هستند و دیگری آیتالله العظمی صافیگلپایگانی که من چند بار نزد ایشان رفتم. آن مرد بزرگ به دلیل کهولت سن، توانایی برخاستن از جایشان را نداشتند، اما به خاطر قرآن چندین بار از جای خود برخاستند و من از ایشان یاد گرفتم که همیشه به احترام قرآن از جایم برخیزم.
مخالفان اینگونه فعالیتها معتقدند که قرآن قاعدتاً برای خواندن و بهره گرفتن از مفاهیم آن نازل شده است، پاسخ شما چیست؟
این گونه نیست که به کتابت و هنرهای دیگر قرآنی تأکید نشده باشد، مگر حضرت علی(ع) اولین کاتب وحی نبود؟ این که قرآن به صورت نفیس باید در موزه نگهداری شود نافی مقصود نزول آن نیست؛ اگر قرآن به شکلی زیبا و هنری برای مخاطب ارائه شود، شوق خواندن قرآن در او به وجود میآید.
در کنار توجه به ظواهر قرآن، جایگاه مفاهیم و آموزش قرآن کجاست، آیا تولید قرآنهای نفیس سبب تجملگرایی و دوری از مفاهیم قرآن نمیشود؟
به نظرم، من تمام هنر را به خدمت قرآن گرفتهام و از سوی دیگر وظیفه من به عنوان هنرمند، توجه به زیباییها و جذابیتهای قرآن است، تا مردم را با زبان هنر و خط با قرآن آشنا کنم و توجه به مفاهیم و آموزشهای قرآن وظیفه کارشناسان دینی است و اگر ضعفی در آن عرصه وجود دارد، نباید هنر را مقصر دانست.
هر کسی باید کار و وظیفه خودش را انجام دهد، یک قاری قرآن باید قرآن را با صوتی زیبا، یک هنرمند باید با خط و هنری زیبا ارائه دهد و یک کارشناس دینی نیز باید مفاهیم آن را به شکلی زیبا ارائه کند. اگر همه در جای خود به وظایفشان عمل کنند، مشکلی پیش نمیآید.
در طی سالهایی که به ریزنگاری قرآن مشغول بودید، مشکل ضعف بینایی پیدا نکردید؟
من ثابت کردم بینایی چشم با خواندن قرآن قوی میشود. مینیاتورکارها و تذهیبکارها اغلب چشمان ضعیفی دارند و بیشتر آنها از عینک استفاده میکنند، حتی کسانی که کتاب زیاد میخوانند پس از مدتی دچار ضعف بینایی میشوند.
من روزی هشت ساعت کار میکنم و چشمم که ضعیف نشده، قویتر هم شده است و از نظر علمی هم این موضوع ثابت شده است. حتی میتوانید این موضوع را امتحان کنید.
آیا حاضرید به جای این کار، کار دیگری را انجام دهید؟
نه، اگر قرآن ننویسم مریض میشوم و تاکنون پانزده قرآن نوشتهام و هیچ کدام شبیه دیگری نبوده است و سعی کردهام هر کدام را به شکلی متفاوت بنویسم.
حمایت از کاتبان قرآن در کشور چگونه است؟
در ایران جایی برای حمایت حافظان قرآن وجود دارد، اما جایی برای حمایت از کاتبان قرآن وجود ندارد، البته ما کاتبان زیادی نداریم و این برای کشور اسلامی ما یک عیب است. در حالی که تعداد حافظان قرآن بسیار زیادند. در حالی که آنچه پس از مرگ یک کاتب میماند، نگاشتههایش است و حافظ قرآن، آنچه در دل دارد پس از مرگش فراموش میشود.
اگر کاتبی نباشد، حافظ چگونه میتواند قرآن حفظ کند، بنابراین کار کاتبان قرآنی دارای ارزش بالایی است. به عنوان مثال خوشنویسان و اساتید زیادی هستند و خود را کاتب قرآن میدانند اما در کارهای آنها فقط چندین صفحه است که یک آیه یا بخشی از آیه را نوشتهاند که به آنها نمیشود نام کاتب را اطلاق کرد و کاتب کسی است که کل قرآن را نوشته باشد.
از آقای جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی میخواهم که برای کاتبان قرآن یک مؤسسهای را در نظر گیرند و از آنها حمایتهای لازم انجام شود؛ چرا که متأسفانه در ایران شغلی به نام کاتب قرآن نداریم.
در پایان چه توصیهای به جوانان دارید؟
من استخدام جایی نیستم، به جوانهایی که بیکار هستند و از بیکاری ناله میکنند، میگویم که من هم بیکار بودم، اما همیشه توکل به خدا داشتم و از زمانی که به سمت قرآن رفتم، مسیر زندگیام تغییر یافته است؛ از این رو به جوانها پیشنهاد میکنم که نسبت به قرآن توجه زیادی داشته باشند.