رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر با دانشجویان در بخشی از بیانات خود فرمودند: « یکى از مهمترین خدمات انقلاب اسلامى، احیاى عقلانیت صحیح در کشور بود. اینکه شما جوان دانشجو مىآیید مسائل منطقه را تحلیل میکنید، با نگاه موشکافانه مسائل را مىبینید، دشمن را معرفى میکنید، حوادث منطقه را تحلیل میکنید و مىایستید، این نشان دهنده حیات عقلانى یک کشور است؛ این را انقلاب به ما داد».
مصطفی نوروزی، مشاور سیاسی رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) در تشریح مسئله احیای عقلانیت صحیح در کشور با وقوع انقلاب اسلامی گفت: یکی از مباحث مهم مطرح شده در این جلسه از سوی رهبر معظم انقلاب همین مسئله بود. کسانی که منصفانه به انقلاب اسلامی ایران نگاه میکنند و جریانها و انقلابهای دیگر را در کنار انقلاب اسلامی قرار میدهند اذعان دارند که انقلاب اسلامی ایران بزرگترین انقلاب عقلانی در دنیا است و این ادعا نیست بلکه باید به عنوان یک حقیقت بر روی آن پافشاری کرد.
وی افزود: انقلاب اسلامی ایران با دو جریان بزرگ در دنیا رویارو شد و توانست این حقیقت را که انقلابی عقلانی، در عین اینکه دینی و مبتنی بر سنت صحیح است، اثبات کند. این دو جریان بزرگ در دوران اخیر انقلابهای مدرن و جریانهای سلفی بودند.
نوروزی اظهار کرد: انقلابهای مدرن یکی از جریانهای مدعی در قرن بیستم است و زنجیرهای از انقلابها در دو جبهه بزرگ لیبرال دموکراسی و سوسیالیسم با همه قرائتهایش است. این انقلابها و جریانهای فکری اساسا مدعیاند که عقلانی هستند؛ یعنی اگر ما بخواهیم گزیده و چکیده مباحث فیلسوفان مدرن را بیان کنیم این است که آنها مدعی اند ما دوران جدید را با عقل، آن هم عقل خودبنیاد، معرفی میکنیم.
مشاور سیاسی رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها عنوان کرد: این ادعایی است که حداقل 200، 300 سال در میدان تمدنسازی غرب جلو رفته است. آنها معتقدند اساسا جوهره و حقیقت انسان عقل خودبنیاد است، اما همین جریان مدرن را وقتی مقابل انقلاب اسلامی ایران قرار می دهیم میبینیم اصلا قابل مقایسه نیست. عقلانیت در انقلابها و جریانات مدرن و عقلانیت در ایده انقلاب اسلامی فاصلهای در حد ابتدایی تا متکامل دارد.
وی تأکید کرد: در جریانات مدرن، عقلانیت به عقلانیت خودبنیاد تقلیل یافت و از عصر روشنگری تا به امروز مشخص شد که عقل خودبنیاد تنها یک ادعاست و هیچ واقعیتی از عقل خودبنیاد امکان بروز و ظهور پیدا نکرد. یعنی عقلانیت مدرن یک پروژه ناتمام باقی ماند. هر چند توجه فیلسوفان دوره مدرن به عقل مهم و در خور تحسین است اما آنها از عقل خودبنیادی دفاع کردند که همه چیز بر محور آن تفسیر میشود و مشخص شد که ادعایی گزاف بوده است.
نوروزی تصریح کرد: در واقع این عقلانیت در تراز هویت و شخصیت انسان قرن حاضر نبود. میتوان گفت این نوع عقلانیت بیشتر در موضع سلبی موفق بود، اما در حوزه اثباتی ندرخشید و پایه آن نیز از شکاکیت آغاز شد که دکارت مطرح کرد.
وی ادامه داد: در حالی که در نقطه مقابل، تمام هویت دین براساس علم، یقین و شهود است. به این ترتیب این دو نقطه شروع درست در مقابل هم قرار دارند. آنجا با اینکه شک برای دستیابی به یقین پایهریزی شد اما با تقلیل یافتن عقل به عقل خودبنیاد در همان چنبره شک نگه داشته شد و در حقیقت شکاکیت، اجازه پرواز عقل به سمت یقین را نداد.
نوروزی ابراز کرد: در حالیکه در پروژه انقلاب اسلامی ایران، پایه حرکت، یقین، شهود، یافتن و نور بود، لذا پروژه مدرن ناتمام باقی ماند و در یک حالت انتظار ماند و این حالت انتظار را انقلاب اسلامی ایران تکمیل کرد و میتوان گفت انقلاب اسلامی ایران به جهش اندیشه و خروج عقلانیت از حصارهای عقل خودبنیاد کمک کرد.
این کارشناس مسائل سیاسی اظهار کرد: متفکران غربی توجه نداشتند که عقلانیت خودبنیاد اگر بخواهد فی نفسه مطرح شود درگیر مباحثی میشود که به حرکت عقل قید و چارچوب میزنند و نمیگذارند عقل به جولان دربیاید؛ مانند تمایلات نفسانی، قدرتطلبی، سرمایهسالاری، غفلت، شرایط تسخیرشدگی با ظهور استعمار، مسخشدگی، لذتجویی و از خودبیگانگی، که حتی عدهای قرن بیستم را قرن فریاد از خودبیگانگی انسان خواندند.
نوروزی یادآور شد: لذا این نوع عقل از چندین طرف تحت محاصره قرار گرفت و این هجمهها به عقل خودبنیاد مؤثر واقع شد و در انتهای این حرکت و پروژه عقلانیت به شدت تضعیف شد و تجربهگرایی به فلسفه غالب تبدیل شد. زیرا این عقلانیت برخلاف عنوانش نمیتوانست بر روی پای خود بایستد و فاقد عناصر مثبته پایداری و ایستایی بود.
وی تأکید کرد: میتوان گفت انقلاب اسلامی ایران این سقوط فکری بشر را نجات داد و جمله رهبر معظم انقلاب را می توان در اینجا اینگونه تشریح کرد که عقلانیت صحیح، عقلانیتی است که آن ادعای کاذب را به یک واقعیت صحیح رساند و عقل اجمادی را به یک عقل بالفعل واقعی تبدیل کرد.
نوروزی اضافه کرد: این کار نیز توسط وحی انجام شد و تفکر وحیانی، تفکرعقلانی را به جایگاه اصلی خود رساند و این عقل محور، داور و نور شد؛ یعنی عقل به شرطی میتواند داوری کند و روشنگری نماید که از خودمحوری، نفسانیت و قدرتطلبی فارغ شود و تقواست که نجاتدهنده عقل میشود، همانطور که قرآن میفرماید: «وَ اتَّقُوا اللهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ الله». عقلانیت صحیح در همین آیه بیان شده است. خدمت وحی این است که تقوا پیشه کنید و خداوند علم و آگاهی را به شما ارمغان میدهد.
وی اظهار کرد: به خاطر همین محوریت عقل مبتنی بر وحی در انقلاب اسلامی بود که در عین اینکه این انقلاب، انقلابی یکباره و بدون تجربه و پیشینه قبلی بود توانست در نظامسازی، جامعهسازی، توجه به جایگاه مردم در حکومتداری و ... گامهای بلندی بردارد.
مشاور سیاسی رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها گفت: رقیب دوم انقلاب اسلامی ایران جریانهای سلفی بودند که در حوزه خاورمیانه حضور داشتند و یا جریانهای عقلانیت منزویطلب در آسیای شرقی بودند. این جریانها با اینکه به نوعی حکومتسازی و جامعهسازی کرده بودند اما به مانند جریانهای سلفی به عقلانیت کاملا بیاعتنا بودند و هیچ بهایی به آن نمی دادند و نمیدهند و جریانهای عرفانهای شرقی نیز اساسا به دلیل ماهیت خود امکان بروزی برای حضور عقل نداشتند و لذا به جامعهسازی و نظامسازی نرسیدند و در تحولات جهانی نیز یک جریان منزوی و بیاثر باقی ماندند.
نوروزی عنوان کرد: به این ترتیب انقلاب اسلامی ایران در پایان قرن 20 یک پروژه بزرگ عقلانی روشنگری بود که توانست فضای موسعی را برای حرکت جامعه بشری باز کند، که براساس بیانات رهبر معظم انقلاب در همین دیدار حتی نباید ایدههای رهبری به عنوان سقف حرکت عقلانی جامعه مطرح شود.
وی در پایان اظهار کرد: در واقع یک مسیر روبه جلو و باز برای تودههای مردم ترسیم شده است که خود افراد براساس فکر و اندیشه خود باید در موضوعات مختلف تحلیل داشته باشند و تنها نکته مهم این است که باید تقوا را معیار تحلیلها، اظهارنظرها و ایدههای خود قرار دهند که شکل دهنده همان عقلانیت صحیح است.