سیدنورالدین عافی، رزمنده و جانباز 70 درصد جنگ تحمیلی است که خاطراتش در کتاب «نورالدین پسر ایران» به ثبت رسیده است. این اثر شامل خاطرات نوجوانی عافی است که در سال 73 توسط موسی غیور به زبان ترکی نگارش یافت و معصومه سپهری در سال 83 آن را به زبان فارسی به رشته تحریر درآورد.
وی در گردانهای لشکر ۳۱ عاشورا به عنوان نیروی آزاد، غواص و فرمانده دسته در جبهههای مختلف حضور داشته و بارها مجروح شده است. عافی ۸۰ ماه از عمر خود را در جبههها گذرانده است و در نهایت نیز جانباز شد.
در همین رابطه خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، با این جانباز به گفتوگو نشسته است که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
ـ به عقیده شما چقدر از وقایع جنگ در کتابهای حوزه دفاع مقدس بازگو شده است؟
کتابهای بسیاری درباره دفاع مقدس نوشته شده است که برخی از آنها از بازگویی واقعیات جنگ دور بوده و از این رویکرد فاصله داشتهاند. اگر واقعیتهایی که در هشت سال دفاع مقدس روی داده است، به درستی بیان شود، شناخت مردم بهویژه نسل جوان از ناگفتههای آن دوران بیشتر خواهد شد. ظرفیت فرهنگ دفاع مقدس بسیار بالاتر از چیزی است که اکنون در جامعه میبینیم.
ـ لطفا درباره وقایع هشت سال دفاع مقدس که به عقیده شما در کتابها ارائه نشده است، بیشتر توضیح دهید.
طی هشت سال دفاع مقدس در محاصره اقتصادی و نظامی قرار داشتیم. تمام دنیا پشت سر دشمن ما و در مقابل ایران اسلامی ایستاده بود. مدیریت حساب شده و دقیقی در این باره بود که با مدد الهی توانستیم در برابر هجمه غرب بایستیم و پیروز شویم.
هشت سال دفاع مقدس و تجربهای که از جنگ تحمیلی به دست آوردیم، ذخیره و گنجینهای است که اگر بتوانیم آن را به جامعه امروز منتقل کنیم، بسیاری از مشکلات که در مدیریتهای امروز وجود دارند، برطرف میشوند.
در دوران دفاع مقدس مدیریتی به چشم میخورد که در جامعه کنونی جای آن خالی است. در مدیریت جبهههای نبرد حق علیه باطل دیده میشد که فرمانده لشکر با یک سرباز فرقی با یکدیگر نداشتند و همان لباسی را میپوشیدند که دیگری میپوشید. یک فرمانده مانند یک سرباز در صف میایستاد و همان غذایی را میخورد که سربازان میخوردند.
در جبهه که بودیم یک فرمانده همان حقوقی را میگرفت که من سرباز میگرفتم. این رویکرد اکنون تغییر پیدا کرده است و مدیریتی که در جبههها مشاهده میشد، اکنون دیده نمیشود.
نیروهایی که در جبههها بودند افراد بسیار خوبی بودند و مخلصانه کار میکردند. همین رویکرد سبب ماندگاری آنها در جامعه شد و سبب شد که به عنوان الگو برای دیگران مطرح شوند.
افراد با صداقت و از جان و دل به جبهه میآمدند و به دفاع از خاک کشور میپرداختند. خداوند هم در بسیاری از آیات قرآن درباره رزمندگان سخن گفته است و از کار برای خدا و در راه خدا توسط شهدا و ایثارگران یاد میکند. رفتار مخلصانه آنها باید در جامعه بازگو شود و همه کسانی که در جنگ حضور داشتند و اصحاب رسانه همگی در این باره باید به ایفای نقش بپردازند.
ـ در صحبتهایتان از فاصله گرفتن نسل امروز با دوران جنگ گفتید. با توجه به اینکه فاصله زمانی 25، 26 سال از جنگ میگذرد، فضای جامعه امروز و نسبت آن را با ارزشها و فرهنگ دفاع مقدس چطور میبینید؟
با پایان جنگ، میان فرهنگی که در جبههها و فضای آن روز جامعه حکمفرما بود و فرهنگی که در حال شکلگیری بود، فاصله افتاد؛ این زمان را میتوان در حدود 15، 16 سال برآورد کرد.
در روزگار کنونی میتوان گفت که پنج، شش سال است که تا حدودی مباحث مربوط به فرهنگ دفاع مقدس در جامعه و کشورمان مطرح میشود که در سالهای پس از جنگ طرح نمیشدند. قطعاً فاصله ایجاد شده تاثیر منفی در این باره به جای گذاشته است.
در سالهای نخست پیروزی انقلاب و هشت سال دفاع مقدس، تقریباً همه افراد یکرنگ و مانند هم بودند. پس از جنگ برخی از افراد که وضعیت مالی مناسبی پیدا کرده بودند و به اصطلاح بهتر است بگوییم سرمایه خود را در دوران هشت سال دفاع مقدس اندوخته بودند، سبب بروز برخی فرهنگها و ایجاد فاصلهها در نوع زندگی شدند.
برخی افراد نمیخواستند خاطرات جنگ را بازگو کنند و همین موضوع باعث زیر سؤال رفتن آن افراد میشد. به همین دلیل در برخی موارد اصلاً این افراد دعوت نمیشدند یا اگر هم از آنان برای مراسمها دعوت میشد، فضای خاطرهگویی از جنگ را برای آنها فراهم نمیکردند.
ـ شما به عنوان جانباز هفتاد درصد که جنگ را دیده و اثرات آن را بر جسم و جان دارد تا چه میزان در ترویج فرهنگ دفاع مقدس ورود پیدا کردهاید و به عقیده شما برای ترویج این فرهنگ چطور باید عمل کرد؟
برای ترویج فرهنگ دفاع مقدس و فرهنگ اصیل مقاومت باید به آغاز برگردیم و از ابتدا شروع کنیم. باید به مدیریت جنگ توجه کنیم. مردم چشم و گوش دارند؛ میبینند و میشنوند. وقتی من درباره تقوا صحبت میکنم، مردم اعمال من را میبینند و بر اساس آن از امثال من الگو میگیرند.
تلویزیون امروز به تبلیغ کالاهای تجملی بسیاری میپردازد که اغلب مردم نیز از آنها استفاده میکنند و به آنها روی میآورند؛ در حالی که در سالهای جنگ این طور نبود. در دوران جنگ این طور نبود. در آن دوران، افراد همه مانند یکدیگر بودند.
وقتی به تبلیغات کسانی که قصد داشتند به سمت دولتی درآیند نگاه میکنیم، میبینیم که کاغذهای سیاه و سفیدی را به صورت پنج، شش تایی میگرفتند و به در و دیوار میزدند و بعد از آن هم، آنان که انتخاب میشدند به فعالیت میپرداند.
اکنون افراد در حد دو، سه میلیارد هزینه میکنند تا به مجلس یا دیگر سمتهای دولتی راه پیدا کنند. در حالی که در دوران جنگ این گونه نبود و با التماس، رزمندگان را برای پستهای دولتی قانع میکردند و گاه با زور آنها را برای مقامهایی همچون وکالت، فرمانداری، وزارت و ... میبردند.
ـ درباره وضعیت جسمانی خودتان برایمان بگویید و اینکه در چه اوضاعی قرار دارید؟
بیش از بیست سال از چشمهایم عفونت میآمد، به طوری که همراه با اشک، عفونت هم از چشمهایم سرازیر بود. مجبور بودم در خانه باشم و هر نیم ساعت یک بار این عفونت را تخلیه کنم.
شبها که در خواب بودم و نمیتوانستم عفونت را تخلیه کنم، عفونت به ریههایم میریخت و خیلی اذیت میشدم. حاضر بودم تمام هستیام را بدهم تا این عفونت از میان برود. بعد از دو، سه بار عمل جراحی اوضاعم رو به بهبود است و وضعیت بهتری پیدا کردهام.
ـ آیا تمام خاطرات خود را از جبهه بیان کردهاید؟
مقداری از خاطراتم مانده است که برخی اوقات در مراسمهای مختلف درباره آنها صحبت میکنم. سعی میکنم آنها را جمعآوری کنم تا بعد شاید بتوانم آنها را در قالب کتاب منتشر کنم.
بر این اساس جلد دوم کتاب «نورالدین پسر ایران» در چهار بخش منتشر خواهد شد. بخش اول ناگفتههایی است که از کتاب «نورالدین پسر ایران» جا مانده و مسائلی که الان متناسب با فضای جامعه میتوان آنها را بیان کرد. بخش دوم به تاثیری که کتاب اول روی جوانها گذاشته میپردازد. بخش سوم در مورد نقش همسر است و بخش آخر کتاب هم به قضایای بعد از جنگ و سختیهای بعد از آن بر میگردد.