به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، سیدیحیی یثربی در یادداشتی با عنوان «عاشورا و تحریف عقلانیت به آیین» به آسیبشناسی جنبههای آیینی مناسک و رسومات ایام محرم پرداخته است که آن را در ادامه میخوانید.
عاشورا و تحریف عقلانیت به آیین
بدون تردید محتوای مذهب تشیع همان اسلام است که بر محور معرفت و عقل و اندیشه استوار است. اما دریغا که ما این مذهب را به تدریج به صورتی درآوردهایم که جنبهی آیینی آن، بیشتر شده است.
ما محبت به اهل بیت را که یکی از نشانههای بارز مذهب تشیع است، از حالت یک جریان عقلانی اثرگذار در باور و رفتارمان در آورده و به آیینی گسترده و بیاثر تبدیل کردهایم! این کار چگونه انجام پذیرفته است، در جای خود قابل بررسی است، اما آنچه من میخواهم در اینجا یادآور شوم این است که اگر چیزی را آیینی بکنیم، علاوه بر آنکه به غیرعقلانی کردن آن کوشیدهایم، آن را به جریانی زیانبار نیز تبدیل کردهایم. برای نمونه به مواردی از آثار زیانبار آیینی کردن جریان عاشورا میپردازم:
از تلقین تا معرفت
1- انسان تحت تأثیر جو مجلس عمومی قرار میگیرد و حالت تلقینی پیدا میکند. اینگونه حالات در رشد و تعالی انسان تأثیر چندانی نمیگذارند. برای نمونه شما اگر دقت کنید، وقتی که تنها در خانهی خود نشستهاید، یا در خیابان راه میروید و به یاد کربلا میافتید و یا به یاد گناهانتان میافتید، هیچ اشکی به چشمهایتان نمیآید و رقت قلب نمییابید و هیچگونه غم و اندوهی پیدا نمیکنید.
اما وقتی در میان یک جمع مینشینید و مداحی هزار گونه مسائل احساسی را با آهنگ و لحن مخصوص برای شما میخواند و شما عدهای را پیرامون خود میبینید که به گریه و شیون میپردازند، شما هم با تلاشی که میکنید سرانجام به گریه و زاری میپردازید.
سپس وقتیکه مراسم به پایان میرسد، از جای خود بلند شده و به خانه بر میگردید و بههمان زندگی روزمره و دنیوی خود ادامه میدهید! انگار نه عاشورایی بودهاید و نه کربلایی! در صورتیکه اگر شما واقعاً بهجای اجرای آیین و مراسم به پایهای از معرفت رسیدهاید که جریان عاشورا را درک کنید، در تمام زندگیتان عاشورایی خواهید بود! آنگاه به جای گریه در لحظهلحظهی زندگیتان بیقرار مبارزه با ستم و نفاق و تزویر خواهید بود.
مرحوم دکتر شریعتی آیینهای عزاداری بیغمان و ناآگاهان را «مراسم غصه خوردن» مینامید که نکتهی دقیقی است! آری ما نباید ادراک و معرفت و حالات درونی خودمان را آیینی بکنیم. یعنی به جای تلاش دائمی در جهت رشد عقل و اندیشه و توسعهی معرفتمان، نیز به جای تلاش در جهت استقرار عدالت و مبارزه با ستم، تنها در روزها و ساعتهای معینی از زندگیمان به اجرای مراسم و آیینهای عزاداری بپردازیم.
نادیده گرفتن تکالیف دینی
2- یکی دیگر از خطرات آیینی کردن اعمال و مسائل دینی آن است که، مردم معمولاٌ تکلیف و وظایف علمی و عملی خود را در برابر دین، نادیده گرفته و با اجرای این آیینها و مراسم، چنان میپندارند که به تکلیف خود عمل کردهاند. مثلا یک شیعهی پیرو اهل بیت(س)، مانند کسیکه اصلاً به هیچ دین و مذهبی پایبند نیست، به کسب و کار و روابط غیراخلاقی پرداخته و خود را برای رسیدن به جاه و مال، به آب و آتش میزند، تا میتواند دروغ میگوید و نیرنگ میبازد و دست به کارهای نامشروع میزند. اما همین شخص در تاسوعا و عاشورای حسینی، سیاه میپوشد و عزاداری میکند و از مال حرام خود اندکی بهصورت احسان و پذیرایی از عزاداران خرج میکند. او با اینکار، چنین میپندارد که یک شیعهی اهل بیت است و به تکالیف خود عمل کرده است، درحالیکه در تمام مدت سال هیچگاه مانند علی و فاطمه رفتار نکرده است!
رفتارهای آیینی و توسعه اندیشه و فرهنگ
3- خطر دیگر آیینی کردن اعمال و وظایف دینی آن است که مردم از نظر اندیشه و فرهنگ، توسعه نمییابند و عمر خود را بدون تکامل فکری به پایان میبرند. نمونهی بارز آن عاشورا و نیمهی شعبان است. اگر چه در هریک از این مناسبتها وقت و مال مردم هزینه میشود، اما معمولاً چیزی به دانایی و آگاهی آنان افزوده نمیگردد. مردم علیرغم شرکت همه ساله در این آیینها، از فلسفهی قیام و انتظار، نکتههای جدید یاد نمیگیرند و در حد معرفت ساده باقی میمانند.
خطر سوء استفاده اهل نفاق از مراسمات آیینی
4- خطر دیگر آیینی کردن تکالیف و دستورات دین، آن است که عدهای منافق که هدفشان از تظاهر به دین، جز کسب جاه و مال نیست، با جدی گرفتن این آیینها خود را در صف مؤمنان و شیعیان حقیقی، جای میدهند. مثلاً کسانیکه با بهرهگیری از جایگاه سیاسی خود یا وابستگانشان، خود را از پایینترین طبقهی جامعه به بالاترین طبقهی آن رساندهاند، یا کسانی که با ریا و فریب مردم به جاه و مالی رسیدهاند، در شبهای قدر، نیمهی شعبان و دههی محرم، در خانهی اعیانی خود، یا در مساجد و تکایا بسیار جدی به اجرای آیینها و مراسم میپردازند و بدینسان بر نفاق و تجاوز خود پرده میپوشند. زیانها و آفات دیگری نیز هستند که از بحث آنها صرفنظر میکنیم.
در پایان یادآور میشوم آیینی کردن جریان عاشورا، باعث شده که ما گرفتار خرافههای دیگری نیز باشیم همانند: مداحیهای غلوآمیز، قمه زنی، زنجیرزنی و انواع سینهزنی، انواع اظهار ارادتهای نادرست، مانند خود را سگ امام حسین دانستن و عوعو کردن، مضامین عامیانه و مبتذل، آهنگهای عجیب و غریب در نوحهسرایی! در نهایت تنگ کردن فضای بحثهای عقلانی و علمی و آموزههای درست و توسعهی ذهن و فکر و فرهنگ مردم دیندار. (برای آگاهی بیشتر، مراجعه شود به کتاب فلسفهی خرافات نوشته دکتر یثربی)