به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، مرحوم شهید آیتالله مرتضی مطهری(ره)، یکی از اندیشمندان برجسته مسلمان است که آثار فراوانی از ایشان برجای مانده است. شهید مطهری در زمینه مسائل مربوط به حوزه اقتصاد، بهویژه اقتصاد اسلامی دارای کتابی تحت عنوان «نظری به نظام اقتصادی اسلام» هستند که در این کتاب نظریات اسلام در حوزه اقتصاد و مکاتبی اقتصادی همانند سرمایهداری و سوسیالیسم را مورد بررسی قرار دادند که البته انتشار این کتاب دارای حواشی خاصی هم بود؛ چراکه برخی از افراد با انتشار این کتاب مخالف بودند. برای بررسی بیشتر پیرامون اندیشههای اقتصادی استاد شهید مطهری و حواشی انتشار اندیشههای اقتصادی ایشان، با حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا یوسفیشیخرباط، عضو هیئتعلمی گروه اقتصاد دانشگاه مفید، به گفتوگو پرداختیم که متن آن در ادامه میآید:
ایکنا: ابتدا درباره نگاه شهید مطهری به اقتصاد اسلامی توضیح دهید و بفرمائید ایشان چگونه بین اسلام و اقتصاد پیوند برقرار میکنند؟
مرحوم شهید مطهری در موضوع اقتصاد، مطالعاتی را شروع کرده بودند ولی این مطالعات به مرحله بالایی نرسیده بود و لذا اکثر مطالبی که از ایشان وجود دارد به صورت یادداشتهای شخصی و بخشی به صورت سخنرانیهاست و اینگونه نبوده است که ایشان مکتوبات تقریر شدهای داشته باشند که ناشی از تکمیل یک دوره مطالعاتی باشد و خودشان قانع شده باشند که بخواهند مطالبی را به صورت مکتوب همانند دیگر کتابهایشان بنویسند و به همین دلیل هم باید درباره اندیشههای اقتصادی ایشان اندکی با احتیاط برخورد کرد؛ چراکه شاید مطالبی که ما درباره آن براساس یادداشتهای شهید مطهری صحبت کنیم شاید خود ایشان اگر فرصتی پیدا میکردند در نهایت در یادداشتها و در صحبتهایشان درباره آن تجدید نظر میکردند اما بنده براساس روشهای شخصی که خود ایشان داشتند چند نکته را در مورد اندیشههای اقتصادی شهید مطهری عرض میکنم که یکی این است که شهید مطهری، اقتصاد را در دو حوزه مطرح میکردند که یکی حوزه تحت عنوان اقتصاد اثباتی است که به بررسی روابط بین پدیدههای اقتصادی آنگونه که هست میپردازد و یک بحث درباره آن وجود دارد و مهم هم هست که ما نسبت به آن آگاهی داشته باشیم. برهمین اساس ایشان معتقد است این مباحث هیچ ربطی به اسلام ندارند و بین اقتصاد اسلامی و غیراسلامی تفاوتی در این جهات وجود ندارد اما حوزه دیگری وجود دارد که حوزه باید و نبایدهای اقتصادی است که مثلا ایدهآل اقتصادی چیست؟ و چگونه باید باشد؟ و طبیعی است در این حوزه بحثهای مربوط به اهداف و ارزشها مطرح میشود و از دید شهید مطهری، اینجا جای بحثهای اقتصادی وجود دارد. ایشان در تبیینی که ارائه میدهند عنوان میکنند اگر میخواهیم بین اسلام و اقتصاد پیوند برقرار کنیم این پیوند از دو طریق ممکن است که اسلام یک رابطه مستقیم با اقتصاد دارد، به این معنا که اسلام برخی مقررات را در زمینه مالکیت، مالیاتها، هزینههای دولت و ... تعیین کرده است که رابطه مستقیمی با اقتصاد دارند و اسلام، یک رابطه غیرمستقیم هم با اقتصاد دارد که آن هم از طریق اخلاق و ارزشها است. نوع نگاهی که اسلام به ثروت و عدالت دارد موضوعاتی اخلاقی است و به صورت غیرمستقیم بر بحثهای اقتصادی مؤثر هستند. بنابراین از نظر شهید مطهری، دو پیوند مستقیم و غیرمستقیم بین اسلام و اقتصاد وجود دارد.
ایکنا: ایشان کتابی اقتصادی هم دارند که گویا اجازه انتشار پیدا نکرده است. درباره این کتاب توضیح دهید. چرا منتشر نشد؟
این کتاب منتشر شده است که همان یادداشتهای ایشان است. نکتهای که باید دانست این است که یکی از مباحث مرحوم شهید مطهری، درباره کارخانهها و نظریه ارزش اضافی بود که مکتوب هم نیست و ایشان در نوشتههای خود مباحثی تحت این عنوان دارند که دنیای جدید با دنیای قدیم تفاوتهای مهمی دارد که از جمله این تفاوتها این است که در دنیای جدید مثلا کارخانهها وجود دارند و پدیده سرمایهداری یک پدیده جدید است که نیاز به تحلیل دارد. وی معتقد است اگر شما به رفتار فقها و دیگران دقت کنید معمولا فقها مسئله به مسئله مسائل را بررسی میکنند؛ مثلا نگاه میکنند که در اقتصاد، فلان موضوع مطرح شده است و به بررسی آن میپردازند. به عنوان مثال بانکداری یا بیمه از دنیای سرمایه داری وارد دنیای اسلام یا ایران شده است و آنان بررسی میکنند آیا رفتارهای این بانکداری یا بیمه حرام است یا حلال؟ و بعد در مورد رفتارهایی که بیمهها یا بانکها انجام میدهند بحث میکنند اما شهید مطهری اعتقاد دارد ما نمیتوانیم مسائل را اینگونه بررسی کنیم چراکه فقها باید اندکی اندیشه کنند که چرا در صد یا دویست سال اخیر، از بعد از انقلاب صنعتی، دنیا با انواع مسائل جدید مواجه است در حالی که قبلا اینهمه مسئله وجود نداشت و اگر شما دقت کنید در زمان مرحوم علامه حلی با صد سال قبل یا بعد، آنقدر مسائل جدید و مستحدث مطرح نمیشد اما در یکی دو قرن اخیر ما با انبوه مسائل جدید مواجهیم و دلیل این امر به جدید بودن پدیده سرمایهداری مربوط است و به همین دلیل ما اول باید آن را بشناسیم نه اینکه بانکداری یا بیمه را مجزای از پدیده سرمایهداری تحلیل کنیم.
ایکنا: اما سؤالی که در اینجا پیش میآید این است که چگونه ارائه تحلیلی جدید از پدیده سرمایهداری باعث مخالفت با انتشار یک کتاب میشود؟ مگر این تحلیل چه آسیبهایی میتوانست به دنبال داشته باشد؟
در درون پدیده سرمایهداری بحث نظام کارخانهداری یک بحث اساسی است و رابطه بین کارگر و کارفرما یک بحث مهم است. در قدیم این رابطه را از طریق عقد اجاره تعیین میکردند که عقد اجاره دارای معنای خاص خود است اما شهید مطهری اعتقاد دارد در دنیای جدید این رابطه یک عقد جدید است و به همین دلیل در صدد است که وقتی این رابطه مطرح میشود حقوقی را باید برای یک کارگر در نظر بگیریم که در نظام اجاره برای کارگر وجود نداشته است و این یکی از بحثهای جدید است که محل اختلاف و دعوا شد و به همین دلیل در دوران جنگ، هنگامیکه آقای توکلی، وزیر کار وقت در مجلس خواستند قانون کار را بررسی کنند بر اساس همان قانون اجاره مطرح کردند که فقها مطرح کرده بودند درحالیکه نظر شهید مطهری چیز دیگری بود. وقتیکه این لایحه مطرح شد، مجلس بیشتر براساس دیدگاه مرحوم مطهری صحبت میکرد که اساسا رابطه بین کارگر و کارفرما یک عقد جدید است و احکام خاص خود را دارد و در آن دوران، یک مبنای اختلافی و کلی بحثبرانگیز شد. بحث دیگری که وجود داشت موضوع ارزش اضافی است که آنجا هم یکی از مباحثی که شهید مطهری در این مورد طرح میکنند بحث برانگیز است و این موارد در یادداشتهای شخصی ایشان وجود دارد که هردو دیدگاهی که ایشان مطرح کردهاند با دیدگاه متعارف فقها سازگاری ندارد. در اوایل انقلاب وقتیکه مرحوم مطهری شهید شدند مجموعه یادداشتهای ایشان را جمع کرده بودند و بنای بر انتشار داشتند که برخی از آقایان که دیدند دیگاههای خاصی در کتاب ایشان وجود دارد، این را خدمت حضرت امام(ره) مطرح کردند و ایشان هم در آن دوره به حضرت آیتالله موسویاردبیلی احاله دادند که نظر نهایی خود را اعلام کنند و ایشان هم بعد از مشاهده کتاب نظرشان این بود که انتشار این کتاب اشکالی ندارد ولی عدهای دیگری از افراد که مخالف این دیدگاهها بودند نظرشان این بود که مصلحت نیست این کتاب به نام شهید مطهری منتشر شود؛ چون دیدگاههای ایشان در آنجا دیدگاههایی است که مخالف نظر رایج فقها است و به همین دلیل هم با اینکه کتاب از مرحله چاب عبور کرده و مقداری هم توزیع شده بود جلوی انتشار عمومی و پخش آن را گرفتند.
ایکنا: آیا این بحثبرانگیزی که شما فرمودید در این کتاب وجود دارد به دلیل وجود مباحثی همانند ارزش افزوده است که به دیدگاههای چپگرایان شباهت دارد؟
بخشی همینطور است و تحلیل پدیده سرمایهداری به عنوان یک پدیده جدید هم دلیل دیگر است و هردو حساسیت مخالفین را برانگیخته بود. البته لازم است این نکته را هم عرض کنم که بعدها راه سومی پیدا شد مبنی بر اینکه آیتالله استادی، این مطالب را بررسی کرده و به مطالب نظمی داده و برای انتشار آن اقدام کنند و ایشان هم همان مطالب را بر اساس دستنوشتههای شهید مطهری بررسی کردند و امروزه تحت عنوان «نظری به نظام اقتصادی اسلام» منتشر شده و بنده که متن اصلی و متن منتشر شده را مشاهده کردم تقریبا این دو تفاوت مهمی با هم ندارند و دیدگاههای ایشان منتشر شده است.
ایکنا: قطعا شهید مطهری منتقد نظام سرمایهداری بودهاند اما در عین حال کسانی همانند شهید بهشتی و مرحوم آیتالله طالقانی هم دارای گرایشاتی ضد نظام سرمایهداری و مدافع نظراتی همانند ارزش افزوده و رابطه کارگر و کارفرما و ... بودند. پس چرا با وجود شباهت در دیگاهها، شهید مطهری از منتقدان دیدگاههای اقتصادی این افراد بودند؟
دیدگاههای شهید مطهری از جهاتی شبیه به دیدگاههای شهید بهشتی و از جهاتی متفاوت با آن است . مرحوم بهشتی بحثهایی همانند جایگاه بخش خصوصی و جایگاه دولت در اقتصاد دارند و با این دیدگاهها، مقداری چپ محسوب میشدند و قانون اساسی هم به همان سبک نوشته شد، درحالیکه مرحوم مطهری این را قبول نداشتند و این دو تفاوتهایی با هم دارند که باید بیشتر در مورد آن بحث و بررسی صورت گیرد ولی نقاط اشتراکی هم با هم دارند.
ایکنا: با این تفاسیر دیدگاه برخی که در دستهبندیهای اقتصادی، معتقدند شهید بهشتی بیشتر به سمت چپ و شهید مطهری بیشتر به سمت راست گرایش داشتند، تا چه میزان درست است؟
اینگونه هم میتوان بیان کرد و البته در مواردی همانند ارزش افزوده که شهید مطهری مطرح میکنند دیگر راستگرا نیستند و مقداری به دیدگاههای سوسیالیستی گرایش داشند ولی چون این نظریات، انتشار نهایی نشده است قضاوت بسیار سخت است و در رفتار خود ما هم همینگونه است که گاهی در یادداشتهای شخصی خود مطالبی را مینویسیم که نظر نهایی ما نیست اما قصد داریم که از ذهن ما پاک نشود تا زمانی آن را بررسی کنیم و این در رفتار هر محققی دیده میشود و حتما در نوشتهجات شهید مطهری هم چنین نگاهی وجود دارد که با این روال جمع شده و یادداشت شده باشند و شاید بعد از بررسی رد میکردند و بنده یقین دارم که اگر ایشان فرصت داشتند شاید این نظریات را تعدیل یا تقویت کرده و با استدلالهای محکمتری بیان میکردند.
ایکنا: همانگونه که میدانیم نظریات اقتصادی شهید مطهری متعلق به قبل از انقلاب و قبل از نگاشتن قوانین اقتصادی و بانکی اسلامی در ایران است، این اندیشههای ایشان تا چه اندازه بر قوانین اقتصادی ایران بعد از انقلاب تأثیرگذار بوده است؟
بنده معتقدم دیدگاههای شهید بهشتی، بیشتر از دیدگاههای شهید مطهری بر قوانین نظام جمهوری اسلامی ایران تأثیرگذار بوده است و قانون اساسی بیشتر متأثر از دیدگاههای شهید بهشتی است ولی در مورد قوانین کار، خیلی از افراد در آن دوره به دیدگاه شهید مطهری استناد کرده و عملا در نظام جمهوری اسلامی ایران براساس همان دیدگاهها رفتار میشود و ریشه فکری این قوانین همان است و روزهای تعطیل، مرخصی ساعتی و زایمان و ... براساس دیدگاههای ایشان است، درحالیکه اگر ما میخواستیم براساس قانون اجاره که فقها مطرح میکردند عمل میکردیم این موارد هیچ وجهی نداشت که مثلا در عین مرخصی حقوق پرداخت شود یا اینکه مسئله دیگر، موضوع خسارتهایی است که در حین کار برای افراد پیش میآید و گاهی ممکن است شخصی تا ابد توانایی کار کردن را از دست بدهد که در قانون اجاره مسئولیت به عهده کارفرما نبود اما در قانون جدید این موارد در نظر گرفته شده است که متأثر از تئوریهای اقتصادی شهید مطهری است.