کد خبر: 1534769
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار : ۱۸ فروردين ۱۳۸۶ - ۱۰:۱۲

حضرت «خضر»، پيام‌آور معجزه سبز

از فرمايشات امام صادق (ع) چنين بر می‌آيد كه خضر را خدا به سوی قومش مبعوث فرموده بود و او مردم را به سوی توحيد و اقرار به انبياء و فرستادگان خدا و كتاب‌های او دعوت می‌كرد؛ از معجزاتش اين بود كه روی هر زمين خشكی كه می‌نشست، زمين سبز و خرم می‌گشت و دليل نامش، خضر(سبز) نيز همين است؛ نام اصلی خضر «تاليا بن ملكان بن عامر بن أرفخشيد بن سام بن نوح (ع)است.

به گزارش خبرنگار افتخاری خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا)، او همان عالم الهی بود كه موسی به ديدارش رفت و در قرآن بدون ذكر نام با عبارتی درخشان ستوده شده است: «عبداً من عبادنا اّتيناه رحمة من عندنا و علمنا من لدنا علماً.» (او يكی از بندگان ما بود كه رحمت خويش را به سويش فرو فرستاديم و از نزد خويش به او علم آموختيم.)؛ در قرآن كريم درباره‌ی حضرت خضر غير از توصيف مذكور و داستان همراهی حضرت موسی با او چيز ديگری ذكر نشده است.
از امام صادق (ع)آورده‌اند كه...اما آن بنده صالح خدا خضر، خداوند عمر او را نه به خاطر رسالتش طولانى گردانيد و نه به خاطر كتابى كه بدو نازل كند و نه به خاطر اين كه به وسيله او و شريعت او، شريعت پيامبران پيش از او را نسخ كند و نه به خاطر امامتى كه بندگانش بدو اقتدا نمايند و نه به خاطر طاعتى كه خدا بر او واجب ساخته بود، بلكه خداى جهان آفرين، بدان دليل كه اراده فرموده بود عمر گرامى قائم (ع) را در دوران غيبت او بسيار طولانى سازد و مى‌دانست كه بندگانش بر طول عمر او ايراد و اشكال خواهند كرد به همين جهت عمر اين بنده صالح خويش را طولانى ساخت كه بدان استدلال شود و عمر قائم (ع) بدان تشبيه گردد و بدين وسيله اشكال و ايراد دشمنان و بدانديشان باطل شود.(1)
بدون ترديد او زنده است و هم اكنون بيش از شش هزار سال از عمر شريفش مى‌گذرد. (2) زندگى حضرت خضر و رفتنش به بحر ظلمات و خوردنش از آب حيات، خود داستان مفضلى است كه در كتب تاريخى و حديثى به تفصيل از آن بحث شده است. (3)
شركت حضرت خضر در مراسم عيد غدير در سرزمين غدير خم و در مراسم سوگوارى رسول اكرم(ص) به هنگام رحلت آن حضرت و در سوگ حضرت على (ع) به هنگام شهادت آن حضرت در كتاب‌هاى حديثى به طور مشروح آمده است.
امام رضا(ع) مى‌فرمايد: حضرت خضر(ع) از آب حيات خورد، او زنده است و تا دميده شدن صور از دنيا نمى‌رود، او پيش ما مى‌آيد و بر ما سلام مى‌كند، ما صدايش را مى‌شنويم و خودش را نمى‌بينيم، او در مراسم حج شركت مى‌كند و همه مناسك را انجام مى‌دهد، در روز عرفه در سرزمين عرفات مى‌ايستد و براى دعاى مؤمنان آمين مى‌گويد؛ خداوند به وسيله او در زمان غيبت، از قائم ما رفع غربت مى‌كند و به وسيله او وحشتش را تبديل به انس مى‌كند. (4)
از اين حديث استفاده مى‌شود كه حضرت خضر(ع) جزء 30 نفرى است كه همواره در محضر حضرت بقيت‌الله (ع) هستند و رتق و فتق امور به فرمان آن حضرت در دست آن‌ها است. (5)
از آن چه از روايات نبوی و يا روايات وارده از طرق ائمه اهل بيت(ع)در داستان خضر رسيده چه می‏توان فهميد؟ از روايت «محمد‌بن‌عماره» كه از امام صادق (ع) نقل شده چنين برمی‏آيد كه آن جناب ‏پيغمبری مرسل بوده كه خدا به سوی قومش مبعوث فرموده بود، و او مردم خود را به سوی توحيد و اقرار به انبياء و فرستادگان خدا و كتاب‌های او دعوت می‏كرده و معجزه‏اش اين بوده كه روی‏ هيچ چوب خشكی نمی‏نشست مگر آن‌كه سبز می‏شد و بر هيچ زمين بی علفی نمی‏نشست مگر آن‌كه سبز و خرم می‏گشت، و اگر او را خضر ناميدند به همين جهت‏ بوده است و اين كلمه با اختلاف مختصری در حركاتش در عربی به معنای سبزی است، و گرنه اسم اصليش تالی بن ‏ملكان بن عابر بن ارفخشد بن سام بن نوح است.
از اخبار متفرقه‏ای كه از امامان اهل بيت(ع) نقل شده برمی‏آيد كه او تاكنون زنده است و هنوز از دنيا نرفته و از قدرت خدای سبحان هيچ دور نيست كه بعضی ازبندگان خود را عمری طولانی دهد و تا زمانی طولانی زنده نگهدارد؛ برهانی عقلی هم بر محال‏بودن آن نداريم و به همين جهت نمی‏توانيم انكارش كنيم.
علاوه بر اين‌كه در بعضی روايات از طرق عامه سبب اين طول عمر هم ذكر شده؛ درروايتی كه «الدر المنثور» از «دارقطنی و ابن عساكر» از ابن‌عباس نقل كرده‏اند چنين آمده كه:
او فرزند بلا فصل آدم است و خدا بدين جهت زنده‏اش نگه داشته تا دجال را تكذيب كند و دربعضی ديگر كه در الدر المنثور از ابن عساكر از ابن اسحاق روايت‏شده نقل گرديده كه آدم ‏برای بقای او تا روز قيامت دعا كرده است.
در تعدادی از روايات كه از طرق شيعه و سنی رسيده آمده كه خضر از آب حيات ‏كه واقع در ظلمات است نوشيده، چون وی در پيشاپيش لشكر «ذو‌القرنين» كه در طلب آب ‏حيات بود قرار داشت، خضر به آن رسيد و ذو القرنين نرسيد.
در روايت الدر‌المنثور از ابن شاهين از خصيف آمده كه چهار نفر از انبياء تاكنون زنده‏اند، دو نفر آن‌ها يعنی عيسی و ادريس در آسمانند و دو نفر ديگر يعنی خضر و الياس در زمينند، خضر در خشكی و الياس در دريا است.
و نيز مانند روايت الدرالمنثور از عقيلی از كعب آمده كه گفته است: خضر در ميان دريای بالا و دريای پائين بر روی منبری قرار دارد و جنبندگان دريا می‌آمورند كه از او شنوايی داشته باشند و اطاعتش كنند و همه روزه صبح و شام، ارواح بر وی عرضه می‏شوند.
و مانند روايت الدر المنثور از ابی‌الشيخ در كتا« العظمة » و ابی‌نعيم در حليه از كعب‌الاحبار گفته: خضر پسر عاميل با چند نفر از رفقای خود سوار شده به دريای هند رسيد و دريای هند همان دريای چين است در آن‌جا به رفقايش گفت: مرا به دريا آويزان ‏كنيد، چند روز و شب آويزان بوده آن‌گاه صعود نمود گفتند: ای خضر چه ديدی؟ خدا عجب‏ اكرامی از تو كرد كه در اين مدت در لجه دريا محفوظ ماندی! گفت: يكی از ملائكه به ‏استقبالم آمده گفت: ای آدمی‌زاده خطاكار از كجا می‏آيی و به كجا می‏روی؟ گفتم: می‏خواهم ته اين دريا را ببينم گفت: چگونه می‏توانی به ته آن برسی در حالی كه از زمان‏داود(ع) مردی به طرف قعر آن می‏رود و تا به امروز نرسيده؛ با اين‌كه از آن روز تا امروز 300 سال می‏گذرد.
در روايتی ديگر آمده است كه حضرت موسی(ع) مأمور شد كه مدتی در كنار حضرت خضر باشد؛ به اين منظور در پی او روانه شد تا او را بيابد؛ حضرت موسی در حالی با خضر روبه رو شد كه آن حضرت مشغول عبادت بودند؛ موسی به خضر گفت: آمده است تا مقداری از علم او بهره‌مند شود.
خضر گفت: آيا تحمل آن‌چه را كه خواهی ديد، داری؟ زيرا چه بسا كارها از من سر بزند كه چون تو اسرار آن را نمی‌دانی نمی‌توانی صبر كنی و ممكن است زبان به اعتراض بگشايی.
موسی گفت: حاشا و كلا كه من بر آن‌چه از تو سر می‌زند و خواهم ديد، اعتراض كنم.
پس از آن خضر گفت: ای موسی به اين شرط تو را همراه خود می‌برم كه هر چه ديدی بر آن اعتراض نكنی و علّت و سبب آن را نپرسی مگر آن‌كه خودم اسرار آن را بر تو عيان كنم.
موسی قبول كرد؛ حركت كردند و سوار كشتی شدند؛ در بين راه، خضر تبری از ناخدا گرفت و شروع به سوراخ كردن و شكستن قسمتی از كشتی كرد؛ كشتی را آب فرا گرفت؛ موسی نگران شد و گفت: مبادا كشتی غرق شود و به خضر گفت: اين چه كار است كه می‌كنی؟ ممكن است سرنشينان غرق شوند. خضر گفت: نگفتم با من مجال موافقت و مقاومت نداری؟ موسی گفت: مرا ببخش. فراموش كردم؛ ديگر اعتراض نمی‌كنم. خضر سوراخی در كشتی ايجاد كرد؛ سرنشينان كشتی به تكاپو افتادند و محل سوراخ شده را تعمير كردند.
بعد از مدتی به ساحل رسيدند و وارد شهر ساحلی شدند؛ تعدادی از اطفال را ديدند كه در سر راه مشغول بازی هستند؛ خضر يكی از آن طفلان را گرفت و به پشت ديوار برد و با كاردی گوش تا گوش، سر او را بريد و در محلی او را دفن كرد؛ موسی سخت برآشفت و با ناراحتی بسياری گفت: به چه جرمی او را كشتی؟ خضر با خونسردی گفت: باز علّت پرسيدی و اعتراض كردی؟ بار ديگر موسی گفت: ديگر سئوال نمی‌كنم؛ اگر اين بار سؤال كردم، مرا رها كن و به راه خودت برو.
آن دو به راه افتادند؛ به محلی ديگر رسيدند؛ مردمان آن محل آن‌ها را به شهر خود راه ندادند حتی از دادن آب و نان به آن‌ها نيز دريغ كردند؛ شبی سرد را در بيرون شهر سپری كردند؛ چون صبح شد، حركت كردند تا به ديواری رسيدند؛ ديوار در حال خراب شدن بود؛ پس خضر شروع به مرمت ديوار كرد و با سنگ و گل آن‌ها را محكم و استوار ساخت.
موسی بار ديگر در شگفت شد؛ رو به خضر كرد و گفت: اهل اين ديار حتی به ما آب و نان هم ندادند و تو در حق آن‌ها لطف می‌كنی و ديوار خراب شده آن‌ها را آباد می‌كنی؟ خضر گفت: معلوم شد كه تحمل آن‌چه را كه من انجام می‌دهم، نداری؛ پس اين آخرين ديداری خواهد بود بين من و تو . اما قبل از آن‌كه از تو جدا شوم، می‌خواهم راز كارهايی را كه انجام دادم بر تو نمايان سازم تا شگفتی‌هايت را مرتفع سازم.
مردی ظالم درصدد است كه همه كشتی‌های سالم را تصاحب كند؛ آن كشتی هم متعلق به خانواده‌ای مومن و فقير بود؛ كشتی را سوراخ كردم تا طمع آن ظالم اين كشتی را در بر نگيرد و نان آن خانواده قطع نشود.
آن كودك را كشتم زيرا او اگر بزرگ می‌شد جز كفر و عصيان از او سر نمی‌زد در حالی كه والدين او موحد و مؤمن هستند.
اما ديوار را درست كردم زيرا در زير آن گنجی مدفون است كه فردی مؤمن برای فرزندانش ذخيره كرده است؛ بدين وسيله آن گنج تا رسيدن به دست صاحب خود محفوظ می‌ماند.
*شباهت حضرت حجت (عج) به حضرت خضر (ع)
خداوند عمر خضر را طولانی كرده و اين موضوع نزد شيعه و سنی مسلم است؛ قائم (ع) نيز خداوند عمر با بركتشان را طولانی قرار داده است و يكی از دلائل و استدلال‌ها بر طولانی بودن عمر قائم (ع) طولانی بودن عمر خضر است.
نام حضرت خضر« بليا » است بر چوب خشكی نمی نشست مگر اين كه سبز می‌شد و هرگاه نماز بگذارد اطرافش سبز می‌شود و ... حضرت قائم (ع) نيز به هر سر زمينی پا بگذارد سبز و پر گياه می‌شود و آب از آن‌جا می‌جوشد و چون از آن‌جا برود آب فرو می‌ر‌ود و زمين به جای خود بر می‌گردد.
خداوند به خضر قدرت و نيرويی عنايت فرموده كه به هر شكل كه بخواهد در می‌آيد به قائم (ع) نيز همين قدرت را عنايت فرموده است.
خضر وجه كارهايش آشكار نشد مگر بعد از اين‌كه خودش فاش كرد؛ قائم (ع) نيز وجه غيبتش آن طور كه بايد مكشوف نمی‌شود مگر بعد از ظهور؛ خضر هر سال در مراسم حج شركت می‌كند تمام مناسك را انجام می‌دهد قائم (ع) نيز هر سال در مراسم حج شركت می‌كند و مناسك را به جای می‌آورند.
ا. كمال ا لدين ج 3، ص 357 بحا رالانوار ج 51، ص 222.
2. يوم الخلاص ص157.
3. بحار الانوار، ج 2 1، ص 72 1- 5 1 2 وج 13 ص 278- 322.
4. كمال الدين، ج 2 ص 390 بحارالانوار، ج13 ص 299.
5. غيبة نعمانى، ص 99 بحارالانوار ج 52، ص 158
ناشناس
|
United Arab Emirates
|
۱۴۰۲/۰۸/۰۹ - ۰۰:۰۵
1
2
من باور دارم
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴۰۴/۰۲/۰۷ - ۲۳:۴۷
0
0
درسته
ستایش
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴۰۴/۰۲/۰۸ - ۱۶:۱۸
0
0
دوست دارم ببینم
captcha