شهادت، بزرگترین آموزهای است که مردان بیادعا به خوبی آن را آموختند و پر کشیدند تا اسلام بماند، ایران بماند و ولایت پا بر جا باشد؛ راهشان همیشه برای نسلهای امروز جاوید است و این شهیدان چه نیک یاد دادهاند جنگیدن حق علیه باطل را به نسلهای امروزی که در جنگ سخت نیستند، اما عاشقانه راه شهدا را در جنگ نرم ادامه میدهند.
شهید محمدمهدی خادمالشریعه در خردادماه 1337 در خاندانی مذهبی در جوار امام هشتم(ع) چشم به جهان گشود و گذر سنین را در زیر سایه محبت امام رضا(ع) تجربه کرد و نور ایمان و خورشید باور را در دست فانوس راهش قرار داد. هیچگاه از مقصد غافل نشد، آگاهی سلاحی بود که از همان دوران کودکی و نوجوانی بر آن تکیه زد و به شکست سیاهیها و پلیدیها برخاست.
درس میخواند و روشنفکر بود
درس میخواند و روشنفکر بود. آموزههای دینی را از پدر به ارث برده بود. مسجدی بود و نمازش را اول وقت به جا میآورد. با بچههای محله به مسجد میرفت و ایام مذهبی را به فعالیت در مسجد محل میپرداخت.
اوان جوانیاش با مبارزه با استکبار گره خورده بود. ظلمهای رژیم ستمکار پهلوی بر مردم مظلوم را برنتابید و شروع به مبارزه با آن کرد؛ همپای جوانان مشهدی به قیام علیه طاغوت ادامه داد تا شمیم انقلاب هوای مشهدالرضا(ع) را معطر کرد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت سپاه پاسداران درآمد. به خاطر نظم و مدیریت محمدمهدی، مسئولیت دفتر فرماندهی سپاه پاسداران خراسان به او واگذار شد. اینبار بیادعا آماده نبردی دیگر شد؛ تا از خاک وطن دفاع کند.
شهید خادمالشریعه راهش را برگزیده بود. راهی که وصال معبود را به همراه داشت. الگویش، اباعبدالله(ع) بود. عملکردش علیوار و در رکاب مردم بود. کربلای مولایش حسین(ع) را پیش روی خود ترسیم کرده بود.
آخر خرداد ماه سال 61 مصادف بود با مبعث پیامبر اکرم(ص). محمد مهدی این روز را برای آسمانی شدن برگزید. رفت تا انقلاب بماند. اسلام بماند. ولایت بماند |
بعد از آغاز جنگ، راهی جبههها شد. یکی از همرزمان محمدمهدی میگفت: «صبح روز مبعث، محمدمهدی حال و هوایی عجیب داشت، با بقیه نیروها برای نماز صبح حاضر نشد و خودش به تنهایی در محل دیگری با یک حالت معنوی خاصی نماز خواند.
دلم میوهی بهشتی میخواهد
سر سفره صبحانه هم حاضر نشد، وقتی علت را از او پرسیدند، در جواب گفت: میخواهم صبحانه را از دست پیامبر(ص) در بهشت دریافت کنم. یک سیب به او تعارف کردند نخورد و گفت: دلم میوه بهشتی میخواهد.»
آخر خردادماه سال 61 مصادف بود با مبعث پیامبر اکرم(ص). محمدمهدی این روز را برای آسمانی شدن برگزید. رفت تا انقلاب بماند. اسلام بماند. ولایت بماند. آری اینگونه بودند شهدای ما؛ شهدایی که راه آسمان را خوب میشناختند. عشقبازی را از ائمه اطهار(ع) به یاد داشتند.
شهدایی که راه آسمان را خوب میشناختند
31 سال از شهادت ستارهای درخشانتر از ستاره آسمانی میگذرد؛ اما یادش همچنان در تاریخ ذهنها میدرخشد؛ چرا که مردانه رفتند، اما تکبیر وفاداریشان از منارههای غیرت این دیار به گوش میرسد، درس عاشقی را از یار وفادارشان سالار کربلا آموختند؛ عاشقانه رفتند و درس عاشقی را چه خوب پس دادند.
پس از گذشت سی و پنج سال از روزهای جنگ تحمیلی؛ شهادت همچنان آرزویی است برای نسل جدید و شفاعت میخواهند از محمدمهدیها ... .