به گزارش خبرگزاری بينالمللی قرآن(ايكنا)، شماره هفتاد و هفتم از ماهنامه فرهنگ، هنر و ادبيات مقاومت با نام «امتداد» در نود و شش صفحه با قيمت دو هزار تومان منتشر شده است.
در چهارمين صفحه از اين ماهنامه با عنوان «قبله از اين طرف است(رهنمودهای مقام معظم رهبری در روزهای گذشته)» در مطلبی با تيتر «پيوند قلبی خودمان را با پيغمبر(ص) تقويت كنيم» میخوانيم:
«صِرف جشن گرفتن كافى نيست؛ در درجه اول بايد پيوند قلبى خودمان با پيغمبر را تقويت كنيم. دنياى اسلام بايد رابطه معنوى، قلبى و عاطفى خود با نبى مكرم را روزبروز تقويت كند؛ اين نقطه مشترك بين همه مسلمانان عالم است. آن كسانى كه دلشان براى تشكيل امت اسلامى میتپد، بايد بر روى اين نقطه تكيه كنند: رابطه معنوى و عاطفى با وجود مقدس پيغمبر(ص).
يعنى در درجه اول و به طور جدى، تصميم بر تبعيت از آن بزرگوار در همه امور. در آيات كريمه قرآن، درباره اخلاق پيامبر، درباره رفتار سياسى پيغمبر، درباره نوع حاكميت پيغمبر، درباره احساس پيامبر مكرم نسبت به مردم - چه نسبت به مسلمانها، چه نسبت به غيرمسلمانها - شرح داده شده است. تربيت صحابه بزرگوار پيامبر در زمان پيغمبر و رفتار آنها، نشاندهنده آن جهتى است كه در تعليم و تربيت امت اسلامى، مورد نظر اسلام و مورد نظر پيامبر است. بايد اينها را در زندگىِ خودمان پياده كنيم، بايد اينها را عملياتى كنيم؛ صِرف گفتن كفايت نمیكند.»
در بخش ديگری از اين ماهنامه با مطلبی با نام «مصرف توليدات بيگانه ممنوع!» مواجه میشويم كه در آن متن كامل بيانيه آيتالله فشاركی و دوازده نفر از علما طراز اول برای تغيير سبك زندگی در 110 سال قبل به نقل از روزنامه «حبلالمتين» آمده است. در بخشی از اين بيانيه میخوانيم:
«اين خدام شريعت مطهره با همراهی جناب ركنالملك، متعهد و ملتزم شرعی شدهايم كه مهماامكن(در حد امكان) بعد ذلك تخلف ننمائيم، فعلاً پنج فقره است:
اولاً: قبالجات و احكام شرعيه از شنبه به بعد روی كاغذ ايرانی بدون آهار نوشته شود. اگر بر كاغذهای ديگر نويسند، مهر ننموده و اعتراف نمینويسيم. قباله و حكمی هم كه روی كاغذ ديگر نوشته بياورند و تاريخ آن بعد از اين قرارداد باشد، امضاء نمینماييم. حرام نيست كاغذ غيرايرانی و كسی را مانع نمیشويم؛ ماها به اين روش متعهديم.
ثانيا: كفن اموات، اگر غير از كرباس و پارچه اردستانی يا پارچههای ديگر ايرانی باشد، متعهد شدهايم بر آن ميت، ماها نماز نخوانيم. ديگری را برای اقامه صلوة بر آن ميت بخواهند ماها را معاف دارند.
ثالثا: ملبوس مردانه جديد، كه از اين تاريخ به بعد دوخته و پوشيده میشود، قرار داديم مهماامكن، هر چه بدلی در ايران يافت میشود، لباس خودمان را از آن منسوخ نماييم و منسوخ غيرايرانی را نپوشيم و احتياط نمیكنيم و حرام نمیدانيم لباسهای غيرايرانی را، اما ماها ملتزم شدهايم حتیالمقدور بعد از اين تاريخ ملبوس خود را از منسوج ايرانی بنماييم. تابعين ماها نيز كذلك و متخلف توقع احترام از ماها نداشته باشد. آنچه از سابق پوشيده و داريم و دوخته، ممنوع نيست استعمال آن.
رابعا: مهمانیها بعد ذلك ولو اعيانی باشد، چه عامه، چه خاصه، بايد مختصر باشد يك پلو و يك خورش و يك افشره. اگر زايد بر اين كسی تكلف دهد، ماها را به محضر خود وعده نگيرد. خودمان نيز به همين روش مهمانی مینماييم. هر چه كمتر و مختصرتر از اين تكلف كردند، موجب مزيد امتنان ماها خواهد بود.
خامسا: وافوری اهل وافور را احترام نمیكنيم و به منزل او نمیرويم؛ زيرا كه آيات باهره: «إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّياطِينِ»، «وَلا تُسْرِفُوا اِنَّهُ لا يحِبُّ الْمُسْرِفِينَ» و «وَلا تُلْقُوا بِأَيدِيكُمْ إِلَی التَّهْلُكَه» و حديث «لاضرر و لاضرار» ضرر مالی و جانی و عمری و نسلی و دينی و عرضی و شغلی آن محسوس و مسری است و خانوادهها و ممالك را به باد داده. بعد از اين هر كه را فهميديم وافوری است، بهنظر توهين و خفت مینگريم.»
همچنين در بخش قطبنما، ياداشتی از محمدرضا رمزیاوحدی با عنوان «عمار، صحابهای كه پرچم بود» نگاشته شده است كه در بخشی از آن میخوانيم: «شناخت چهرههای حق و باطل در تاريخ و بررسی رفتارشناسانهی آنها، نقش مؤثری در حركت جامعه به سوی صراط مستقيم دارد. روی همين اصل در قرآن كريم، چهرههايی مثل لقمان، ذوالقرنين، قارون، پسر نوح و ... در منظر چشم عبرتبين ما قرار گرفته است تا راه را از چاه بيابيم.
عمار میدانست كه همه اطرافيان رسول خدا(ص) مؤمن و صالح نيستند، بلكه عدهای از آنها گرگی در لباس ميش بوده كه مترصد وارد كردن ضربهای هستند. ما نيز بايد دلواپس منافقان عصر انقلاب امام خمينی(ره) باشيم و بدانيم كه همه آنان كه اطراف امام بودند، لزوماً متقی و صالح نيستند.
جالب است، يكی از اعضای دفتر امام خمينی(ره)، چند سال پيش گفته بود: «از همان اول هم به ولايت فقيه اعتقاد نداشتم، ولی آن را اظهار نمیكردم!»
اين شخص سالها سهم امام را خورده و حالا تازه میگويد كه ولايت فقيه را قبول ندارد. ما نبايد به صرف اينكه اينها اطراف امام بودهاند، دربست و چشمبسته قبولشان كنيم. ضربههای منافقان به مراتب سنگينتر و كاریتر از دشمن بيرونی است و عمار از اين هوشياری سياسی شناخت منافق، برخوردار بود و هيچكس نتوانست او را تحت عنوان اينكه صحابی رسول خدا(ص) است، فريب دهد و در جبهه مقابل اميرالمؤمنين(ع) قرارش دهد.
او در جنگ جمل به «طلحه» و «زبير» گفت: «دست من در دست علی(ع) است.» و در جنگ صفين به «عمرو عاص» گفت: «ای ابتر! آيا نمیدانی كه رسول خدا(ص) فرمود، هر كس من مولای اويم، علی مولای اوست؟»
او در مقابل همين افراد كه قبلاً كنار رسول خدا(ص) بودند و در دوران حكومت امام علی(ع) در مقابل امام ايستادند، بهراحتی شمشير كشيد و با آنها مردانه و آگاهانه جنگيد. آنچنان كه خود فرمود: «والله لو ضربونا حتی بلغونا سعفات هجر...؛ سوگند به خدا، اگر دشمنان ما را آنچنان ضربه بزنند كه مثل شاخههای خشك نخل خرمای سرزمين هجر بريدهبريده شويم، در عين حال يقين دارم كه ما بر حق هستيم.»