ابراهيم فياض، دانشآموخته حوزه و دانشگاه و عضو هيئت علمی دانشگاه تهران، در گفتوگو با خبرگزاری بينالمللی قرآن (ايكنا)، ضمن اشاره به جايگاه مطالعات دينشناسی علمی، اظهار كرد: برای تعيين جايگاه اين مطالعات، تفكيك حوزههای معرفتی مطرح در جهان در باب جايگاه دين را ضروری است كه به طور خاص میتوان از سه حوزه معرفتی اروپای متصل، اروپای منفصل و آمريكا به مسئله دين ياد كرد.
فياض با اشاره به اين مطلب كه تفاوت لائيسيسم و سكولاريسم، تفاوت عرفی كردن دين و علمی كردن آن است، بيان كرد: علمی كردن دين چيزی است كه از سوی آمريكايیها پيگيری شد. در اين نوع نگاه علم تجربی و دين بايد مؤيد همديگر باشند و اين هم به اين دليل است كه غلبه عقل پراكسيسی و عملگرا در آمريكا میگويد كه دين با فايده آن مهم است و محققان علوم انسانیِ تجربی هم سعی میكنند با توجه به آرامشبخشی دين، به بيان منفعتهای دين بپردازند.
وی با بيان اينكه معرفت علمی ـ به معنای جديد كلمه ـ نسبت به دين بيش از همه در آمريكا مطرح بوده است، اظهار كرد: اين رويكرد، يعنی شناخت دين به كمك علوم جديد و تجربی يا به تعبير ديگر علمی كردن دين، در ايران در دوره بازرگان و با آثار بازرگان مطرح بود و حتی شهيد مطهری هم در «جهانبينی اسلامی» اين كار را كرده است.
فياض افزود: اين كارهای آمريكايیها بود كه بگويند دين مانند علم مفيد است و در واقع مفيد بودن را به عنوان معيار حقيقت دين در نظر بگيرند و به اين وسيله معيار علم را بر دين تحميل كنند.
وی با طرح نظريه خود در خصوص حكمتمحوری، به عنوان بديلی برای رويكردهای فعلی در مطالعه و بررسی دين مطرح میشود، گفت: آن چه ما بايد به دنبال آن باشيم نه فلسفهمحوری و نه عرفانمحوری، به عنوان دو رويكرد جدی در بررسی دين، بلكه حكمتمحوری است.
اين دانشآموخته حوزه و دانشگاه اظهار كرد: در رويكرد حكمتمحوری، نياز به پرستش يا مفيد دانستن دين و آرامشبخشی آن پذيرفتنی است و عقل و مصلحت نيز در جای خود قرار دارند. در واقع ما هم روش تجربی را در دين قبول داريم و هم روش شهودی؛ به تعبير ديگر هم روش داريم و هم ضدروش. در فقاهت به نحو روشی عمل میكنيم و در عرفان و معرفت ضدروشی و حكمت هر دو را جمع میكند و جمع هر دو است.
فياض از اين رويكرد با عنوان فطرتمحوری نيز نام برد و گفت: فطرت ما را هم به تحقيقات ميدانی میرساند و هم به تحقيقات شهودی و اين يعنی هم روش هم ضدروش. بنابراين علوم انسانی اسلامی ما كه هم فطرتمحور و هم حكمتمحور است، تمام ساختار آنچه را كه در علوم انسانی فعلی مشاهده میكنيم، از رويكردهای انتقادی فلسفه گرفته تا رويكردهای تجربی و كاركردگرا را، در خود دارد و به هر كدام جای خود را میدهد و به افراط و تفريط دچار نمیشود.
وی ادامه داد: ما نه اروپايی محض میشويم و نه آمريكايی محض؛ ضمن اين كه راهبرد رو به جلو هم داريم. ما بازار را در كنار مسجد داريم و مسجد جامع ما در كنار بازار است. بزرگترين معبد مقدس ايران، يعنی آستان مقدس رضوی، در يك بازار بسيار بزرگ قرار دارد و بُعدی اقتصادی كاملاً متصل به بعد معنوی وجود دارد. بنابراين ما كاملاً با اروپايیها متفاوتيم و نه رهبانيت داريم و نه افراطگری سرمايهداری. اين چيزی است كه از علم گرفته تا نظام روابط و مناسبات اجتماعی، تا چارچوبهای كلان معماری و شهرسازی و همچنين سياست ما را شكل میدهد.
عضو هيئت علمی دانشگاه تهران بيان كرد: دين در رويكرد حكمتمحور و فطرتمحور هم در جامعه است، هم با اقتصاد همراه است و هم دارای معنويت است. ما هيچ كدام را تكذيب نمیكنيم؛ هم كاركردگرا هستيم و هم ساختارگرا و اينها همه در دين ما هست؛ به دليل اينكه فقه ما، عرفان ما، معرفت ما ساختاری اين چنينی دارد. ما همه آن نظريات را قبول میكنيم، اما بُعد افراطگری آنها را رد میكنيم.
فياض افزود: ما نمیخواهيم نظريه جديدی بياوريم و میبينيم كه آنهايی هم كه سعی كردند چنين كاری انجام دهند فقط وقت خود را تلف كردند. به نظر ما فقط بايد نظريات و رويكردهای مطرح در يك نگاه كلی حكمتمحور متعادل شوند. ما از باب حكمت و «خذ الحكمة» و «انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال؛ به آن چه گفته میشود نگاه كن و نه آن كه میگويد» به آنها نگاه میكنيم و آن كاری كه بايد انجام دهيم اين است كه با نگاه حكمتمحور به سراغ علوم انسانی غربی برويم و كل علوم جهانی را با كنار گذاشتن و اصلاح افراطها و تفريطهای آن ها جذب كنيم. اين همان كاری است كه قرآن با اهل كتاب كرده و گفته است «قل يا اهل الكتاب تعالوا الی كلمة سواء ...»
وی در مورد روش نيز گفت: اسلام در صدد جمع كردن است؛ اسلام همه جهان امروز را برای رسيدن به يك ساختار كلی و يك تئوری كلانتر كه رو به جلو نيز هست جمع میكند.