کد خبر: 4213229
تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۶:۰۷
حجت‌الاسلام حاج‌علی‌اکبری:

تنها هدف انسان در دنیا شناخت خداوند است + صوت

امام جمعه موقت تهران ضمن شرح صحیفه سجادیه بیان کرد: انسان فقط به این دنیا آمده برای شناخت خدای متعال و هدف نهایی از آمدن ما نیل به معرفت الله است.

به گزارش ایکنا، جلسه شرح صحیفه سجادیه با سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین محمدجواد حاج علی‌اکبری؛ رئیس شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه طبق روال هر هفته، شامگاه دوشنبه 10 اردیبهشت در مجموعه فرهنگی سرچشمه برگزار شد که گزیده مباحث آن را در ادامه می‌خوانید؛

در جلسه گذشته عرض کردیم در دعای مکارم الاخلاق مطالب بسیار خاص و عالی مطرح شده و گاهی جملاتی است که چندوجهی است و آنهایی که اهل دقت هستند و شارحان صحیفه سجادیه در اینجا احتمالات را بررسی می‌کنند؛ از جمله همین تعبیر که حضرت فرمود: «اللهم خذ لنفسک من نفسی ما یخلصها». این تعبیر خیلی خاص و فوق العاده است. عرض کردیم در این جمله ممتاز و متفاوت، امام از خدای متعال می‌خواهد آنچه را که نزد من هست از جمله اندیشه‌های توحیدی و ایمان خالص و تعلق به ولایت امیرالمومنین(ع) که سرمایه‌های من است و من نمی‌توانم آنها را نگهداری کنم، برای خود بگیر و حفظ کن. پس مطلب اول این است آنچه سبب خلاص و نجات است برای من و نزد من است، برای خودت بگیرد. وقتی نزد تو باشد دیگر خیال من راحت است. مطلب بعد که حضرت می‌فرمایند: «و أبقِ لِنَفسي مِن نَفسي ما يُصلِحُها» یعنی آنچه موجب صلاح نفس من می‌شود را برایم نگه دار. اگر عقلم باشد باعث صلاح من است، اگر تجربه‌هایم با من باشد باعث صلاح من است، اگر سلامتی‌ام باشد باعث صلاح من است.

 

جمله تکان‌دهنده امام سجاد(ع) در معرفت نفس

جمله تکان‌دهنده حضرت این است: «فإنَّ نَفسي هالِكَةٌ أو تَعصِمَها». باور این معنا یکی از اسرار بزرگ معرفت نفس و خودشناسی است. خودشناسی در روایات به عنوان سودمندترین معارف توصیف شده است. در باب معرفت نفس ما سه شناخت داریم: یک معرفت، معرفت به خویشتن است به معنای شناخت ظرفیت‌ها و استعدادها و دارایی‌ها و موجودی‌ها. شما الآن یک استعدادهایی دارید که باید آنها را بشناسید، ظرفیت‌هایی دارید که باید بشناسید. این یک باب خودشناسی است که انسان استعدادهایی که خدا به او کرامت کرده است را بشناسد. در این شناخت ضمنا مسیر طی‌شده ما، نقاط قوت ما و نقاط ضعف ما هست. 

دوم شناخت خود حقیقی است. خود حقیقی یعنی لطیفه ربانی آسمانی عرشی که در وجود ما قرار داده شده است. شناخت آن فراتر از شناخت ظرفیت‌ها و استعدادها است و یک مرحله فراتر است. شناخت جنبه روحانی ما و خود حقیقی ما چگونه ممکن است؟ آیا اساسا انسان به عالم الهی وجود خودش راه ندارد؟ خیر، شما نمی‌توانید آن حق را آنچنان که هست بشناسید و آن فراتر از شناخت شما است ولی اینکه ما به حقیقتش راه پیدا نمی‌کنیم معنایش این نیست باب این معرفت به روی ما بسته است.

اگر شما به این مطلب وقوف پیدا کنید؛ حقیقتی که ما را متصل می‌کند به عالم الهی، در وجود ما است خیلی فرق می‌کند. واقعا شما این را باور کردید؟ خیلی مانده است به اینجا برسیم. اگر کسی این «انّا لله» را باور کند خیلی مهم است و خیلی مانده تا این پرده کنار برود و ما این انتساب و نسبت را میان خودمان و خدای متعال کشف کنیم. اگر کشف کرده بودیم حالمان این نبود و رفتارهایمان فرق می‌کرد. پس این باب بسته نیست و مثل معرفت الله است.
شناخت خدای متعال به عنوان شناخت حقیقت الهی برای ما امکان‌پذیر نیست اما آیا به معنای این است که شناخت خدای متعال امکان‌پذیر نیست؟ خیر، چون اساسا ما برای شناخت او به این دنیا آمدیم. انسان فقط آمده برای شناخت خدای متعال و هدف نهایی از آمدن ما نیل به معرفت الله است. ما می‌توانیم خدا را به اسمای حسنای او بشناسیم و تا خدا را نشناسیم نمی‌توانیم حق عبادت او را به جای آوریم. پس این راه باز است ولی به همین معنایی که عرض کردم. 

شناخت خویشتن هم همینطور است و انسان می‌تواند خود حقیقی یعنی روح خود را بشناسد. راهش هم از طریق انسان کامل است. شما از طریق نسخه کامل و انسان بالفعل به کمال رسیده می‌توانید خودتان را کشف کنید. شما می‌توانید از طریق شناخت فرد اعظم که پیامبر(ص) باشد و شناخت افراد کامل که ائمه(ع) باشند خودتان را بشناسید. پس این راه برای شما باز است و خداوند زمینه آن را در وجود شما قرار داده است منتهی شما باید برای خودت وقت بگذاری و خودت را پیدا کنی.

 

ما نفس اماره را نشناختیم

باب سوم خودشناسی شناخت خویشتن به نفس اماره است. همان که در حدیث آمده دشمن‌ترین دشمن ما است. کسی که ریشه انسان را می‌زند خود انسان است و اگر این نفس اماره شناخته نشود و مهار نشود همه کسانی که از بیرون دشمن تو هستند موفق می‌شوند. دشمن بیرونی با کمک دشمن درونی می‌تواند به انسان ضربه بزند و الا امکان ندارد. برادران و خواهران، هنوز ما نه این دشمن را شناختیم، نه خطرش را درک کردیم و نه مراقبت‌های لازم را نسبت به آن داریم. می‌دانید چه کسی این را شناخته؟ کسی که هرشب یک ساعت به درگاه خدای متعال در خلوت تنهایی خودش ضجه می‌زند که خدایا به فریاد من برس و در تمام روز هم حواسش به خودش هست. 

کسی که دشمن دارد سطح مراقبتش افزایش پیدا می‌کند. این وضعیتی که ما داریم انگار نه انگار که دشمنی داریم. یا شما این دشمن را شناختی و با آن مبارزه کردی و بر آن پیروز شدی و اسیر تو شده است که خوش به سعادت شما، یا دچار بی‌خیالی شدی که وای به حالت. «اماره» یعنی خیلی فعال است. این نفس است که راه شیطان را به فکر و ذکر شما باز می‌کند. اینها معرفت نفس است و اگر انسان به این شناخت‌ها برسد بار خودش را بسته است چون اگر به شناخت نفس اماره برسد نتیجه‌اش خودمراقبتی و خویشتن‌بانی و جهاد اکبر و پناهندگی به خدای متعال خواهد بود.

کد

 

انتهای پیام
captcha