کد خبر: 2580809
تاریخ انتشار : ۰۵ شهريور ۱۳۹۲ - ۰۹:۵۵
درس‌گفتارهای فلسفه تاريخ شيعه/

خالقيت و ربوبيت خداوند محور تحليل تاريخ بشريت است

گروه انديشه: فلسفه تاريخ، علمی نظری است كه به تحليل تاريخ می‌پردازد كه نتايج آن معطوف به كاركردهای عينی است و در آن سؤالاتی همانند علل پيدايش و تكامل تاريخ و مراحل آن، نقش خالقيت و ربوبيت الهی و نيز اراده‏‌های انسانی در پيدايش و تحولات تاريخی مورد بحث قرار می‌گيرد.

به گزارش خبرگزاری بين‌المللی قرآن (ايكنا)، نخستين جلسه از سلسله درس‌گفتارهای ‌حجت‌الاسلام والمسلمين سيدمحمدمهدی ميرباقری، رئيس فرهنگستان علوم اسلامی قم با عنوان «فلسفه تاريخ شيعه» برگزار شد كه سخن آغازين استاد ميرباقری در اين جلسه به اركان كلی فلسفه تاريخ شيعی اختصاص داشت.
وی اظهار كرد: بحث از آينده جهان يكی از مباحث اصلی مطرح در فلسفه تاريخ است كه متأسفانه در حوزه معارف اسلامی به ‏طور عام و در معارف شيعی به طور خاص، كمتر به فلسفه تاريخ پرداخته شده است.
وی با بيان اينكه تلاش چندانی برای استخراج و استنباط ديدگاه اسلام درباره نقش انسان در تاريخ و آينده جهان مطابق آيات و روايات صورت نگرفته است، افزود:˜ فلسفه تاريخ، علمی نظری است كه به تحليل تاريخ به مثابه كليتی فراگير و منسجم و مبتنی بر روابط قاعده‏مند می‏ پردازد، به گونه‏ای كه نتايج آن معطوف به كاركردهای عينی است و در آن سؤالاتی همانند علل پيدايش و تكامل تاريخ و مراحل آن، آغاز تاريخ و فرجام آن، نقش خالقيت و ربوبيت الهی و نيز اراده‏های انسانی در پيدايش و تحولات تاريخی مورد بحث قرار می‌گيرد.
رئيس فرهنگستان علوم اسلامی قم با تأكيد بر جايگاه و محوريت خالقيت و ربوبيت خداوند در تحليل تاريخ، ابراز داشت: در بررسی فلسفه تاريخ اسلامی، پنج نكته اساسی را بايد مورد توجه قرار داد، اولين نكته اينكه فلسفه تاريخ اسلامی بر اساس اعتقاد به حاكميت اراده و مشيت حق بر كل تاريخ بنا شده است، به گونه‌ای كه تفكر اسلامی و شيعی عالم را بر محور حاكميت حضرت حق بر كل خلقت، تفسير می‏كنند و همان طور كه همه عالم را ناشی از اراده، مشيت و اوصاف جمال و جلال الهی می‏داند، معتقد است كه آغاز و انجام عالم و تاريخ هم سراسر آيات عظمت الهی و مسير تحقق اراده الهی است.
وی حركت تاريخ بر اساس خالقيت و ربوبيت خدای متعال را از ويژگی‌های بارز نگاه شيعی به تاريخ فلسفی دانست و ادامه داد: خدای متعال خالق كل هستی، از جمله بشريت و جريان تكامل تاريخی اوست و هم براساس ربوبيت خود عهده‏دار سرپرستی و تكامل تاريخ بشری است، چنان كه قرآن می‏فرمايد: «رَبُّنَا الَّذِی أَعْطَی كُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَی»، بنابراين ربوبيت الهی عهده‏دار تكامل و هدايت انسان به سمت كمال است.
حجت الاسلام ميرباقری تكاملی بودن برآيند همه حركت‌های تاريخی را دومين نكته تاريخ فلسفی شيعه بيان كرد و گفت: اگر ما پذيرفتيم كه حكمت و ربوبيت حضرت حق بر حركت تاريخ حاكم است بايد بپذيريم كه حركت كل تاريخ بايد به سوی تكامل باشد، يعنی نمی‏شود كه برآيند حركت كل عالم، حركت نزولی باشد، بلكه بايد حركت رو به كمال باشد تا با حكمت سازگار باشد.
وی با ابراز اينكه سير كلی تاريخ رو به كمال است، افزود: نظريه فلسفه تاريخ اسلامی همان طور كه به خالقيت و ربوبيت حضرت حق متكی است، به نظريه معاد هم متكی است، يعنی حركت كلی عالم را به سمت قرب به سوی خدای متعال تفسير می‏كند. از آنجا كه كمال، چيزی جز قرب به سوی خداوند متعال و گسترش عبوديت نيست، حركت كلی عالم در پايان خود، به توسعه پرستش خداوند متعال و كمال عبوديت و بندگی ختم می‏شود.
استاد فلسفه اسلامی، درگيری تاريخی ايمان و كفر در سايه مشيت الهی را سومين نكته تاريخی دانست و خاطرنشان كرد: نكته سومی كه در تحليل فلسفه تاريخ اسلامی بايد بر آن تأكيد داشت اين است كه اراده‌های انسان‌ها هم در حركت تاريخ نقش ايفا می‏كنند، البته نه به اين معنا كه چيزی به انسان تفويض شده، بلكه به همان معنايی كه در مبحث جبر و اختيار در مسلك شيعی متناسب با معارف اهل بيت(ع) تبيين شده است؛ يعنی نه جبر است و نه تفويض، بلكه امری بين اين دو است.
وی ادامه داد: خداوند متعال به انسان‌ها اراده داده و به ميزانی كه مشيت او اجازه دهد و به ميزانی كه امداد كند، اراده‏ های انسانی در تحقق حوادث عالم به ايفای نقش می‌پردازند. از همين ‏جاست كه حركت تاريخ دو سمت پيدا كرده و به دو جبهه تقسيم می‏شود: در يك جبهه اراده ‏هايی عمل می‏كنند كه بر محور عبوديت خداوند متعال و خضوع و خشوع و تذلل در برابر او قرار دارند؛ يعنی اين اراده‏ ها در برابر اراده حضرت حق، تسليم و خاضع و خاشع‏اند؛ يعنی با اينكه حركت ارادی است، اما هماهنگ با ربوبيت تشريعی خداوند متعال واقع می‏شود.
استاد سطح عالی حوزه علميه قم درباره جبهه دوم تاريخی اظهار داشت: از سوی ديگر، چون موجوداتی مثل انسان و جن، دارای اراده و اختيار هستند و در اثر اين اراده و اختيار، طغيان هم اتفاق می‏افتد و جبهه دوم كه از آن به جبهه سركشی و استكبار در برابر خداوند متعال تعبير می‏ شود، به وجود می‌آيد، هر يك از اين دو جبهه در حركت خود دنبال گسترش خويش هستند و به همين دليل حق و باطل در تاريخ درگير می‌شوند، در واقع اصلی‏ترين تعارضی كه در تاريخ وجود دارد، تعارض ايمان و كفر، و عبوديت و استكبار است و حركت كلی عالم هم در پايان به سمت غلبه عبوديت و بندگی پيش می‌رود.
استاد ميرباقری با بيان اينكه انسان‌ها نمی‏توانند قوانين كلی خلقت را كه ظهور مشيت خداوند متعال است تغيير دهند، افزود: اين در حالی است كه اراده انسان‌ها در چارچوب همين قوانين عمل می‏كند و در دل اين قوانين و در تبعيت آن‌ها، سطحی از تأثير هم برای آن‌ها قرار داده شده است، هم جبهه حق و هم جبهه باطل به ميزان مشيت الهی، مأذون هستند و متناسب با آن مشيت، مورد امداد هم قرار می‏گيرند، يعنی مشيت بالغه الهی متناسب با حركت كل، هر دو جبهه را امداد می‏ فرمايد و بر همين اساس، درگيری‌های حق و باطل در تاريخ روی می‌دهد.
رئيس فرهنگستان علوم اسلامی قم اصلی‏ترين درگيری در جريان حق و باطل را ناشی از درگيری پرستش و شيطنت عنوان كرد و گفت: به فرموده قرآن «تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّی»، جبهه كفر و استكبار، تشتت در قلوب دارند و از اين رو بسياری از درگيری‌هايی كه در عالم اتفاق می‏افتد، به اردوگاه‌های درون جبهه كفر و استكبار بر می‌گردد، بنابراين اصلی‏ترين درگيری كه در عالم وجود دارد و حركت كلی تاريخ را شكل می‏دهد، درگيری حق و باطل و كفر و ايمان است.
وی با اشاره به تفاوت سهم تأثير اراده‌ها در توسعه حق يا باطل به عنوان چهارمين نكته تاريخ فلسفی، ادامه داد: در جبهه حق و باطل همه اراده ‏ها يكسان، يكنواخت و هم‌عرض نيستند، بلكه جريان اراده‏ های انسانی در طول تاريخ، دارای يك نظام هستند كه بايد در تحليل فلسفه تاريخ اسلامی مورد توجه قرار گيرد، زيرا بعضی از اراده ‏ها، اراده ‏های محوری در كل تاريخ هستند، يعنی كل حركت تاريخ تحت تأثير آ‌ن‌ها واقع می‏شود كه ما در جبهه حق، انبياء و اوليای الهی را داريم كه محور حق در طول تاريخ‏اند و باقی اراده‏ها به قوت اين اراده‏هاست كه در مسير بندگی خدای متعال قرار می‏گيرند.
استاد درس خارج حوزه علميه، محور انبياء و اوليای الهی را ذات مقدس و نورانی نبی مكرم اسلام(ص) و اهل بيت(ع) دانست و اظهار داشت: آن‌ها بر اساس معارف شيعی محور كل بندگی و پرستش در كل تاريخ هستند،. چنانكه فرموده‏ اند: «بنا عُبِد الله، بنا عُرِف الله» و «لولانا ما عُبِد الله» يعنی به شدت بندگی و خضوع آن‌هاست كه همه عالم در برابر خداوند متعال سجده می‏كنند و به تبع عبادت آن‌هاست كه ديگران در همه سطوح خداوند متعال را بندگی می‏ كنند، به گونه‌ای كه حتی انبيای اولوالعزم هم تحت سرپرستی و ولايت آن‌ها به رشد می‏رسند.
وی افزود: در سطوح بعدی، ديگر اراده‏ ها هم نقش دارند، بعضی اراده ‏ها، اراده‏ های تبعی‏ هستند و تأثير آن‌ها در فرايندهای تاريخی بسيار محدود است، بعضی ديگر از اراده ‏ها در مقياس جهانی تأثيرگذار هستند و برخی هم در مقياس تاريخ حضور دارند كه از جمله آن‌ها انبياء به ويژه انبيای اولوالعزم هستند، اراده ‏ای هم هست كه محور كل تاريخ عبوديت و بندگی است و آن اراده شخص پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) است.
حجت الاسلام والمسلمين ميرباقری درباره جبهه و جريان كفر در عالم بيان داشت: محوريت كفر گاهی در سطح يك گروه، جامعه كوچك و گاهی هم در سطح جامعه بزرگ در يك عصر و گاهی در سطح تاريخ است، همان گونه ‏كه در شياطين جن، «ابليس» به عنوان محور استكبار محسوب می‌شود، برخی شياطين انسی هم محور شرارت در طول تاريخ هستند، آن دسته از شياطين انس كه در مقابل انبيای اولوالعزم ايستادگی كردند محور شياطين تاريخ‏اند كه در روايات از آ‌ن‌ها نام برده شده است.
وی ادامه داد: شياطينی هم كه در مقابل پيغمبر اسلام(ص) صف‏آرايی كردند، محور شيطنت انس و جن در تاريخ بشريت‏ هستند كه نام آن‌ها هم در روايات آمده است، بنابراين در جبهه باطل هم محورهايی وجود دارند كه اوليای طاغوت هستند، يعنی استكبار در تاريخ به وسيله آن‌ها هدايت و سرپرستی می ‏شود و ديگران به وسيله آن‌ها به طغيان و استكبار دعوت می‏‌شوند.
استاد ميرباقری درباره نكته پنجم تاريخ فلسفه شيعه ابراز داشت: محور كل در دو جبهه حق و باطل دارای موازنه يكسان نيستند، بلكه در كل عالم خلقت و تاريخ حتماً محور كل در جبهه عبوديت بر محور كل در جبهه باطل غلبه دارد، گرچه ممكن است كشمكش طولانی اتفاق بيفتد، بنابراين، جهت‏‌گيری كل بر محور اراده عبوديت شكل می‏‌گيرد، به تعبير ديگر، سجود و عبوديت نبی‏اكرم(ص) و اهل بيت(ع‌) بر شيطنت شياطين غلبه می‏كند و در مرحله بعد سجود انبياء بر شيطنت طواغيت و شياطين انسی و جنی كه در مقابل آن‌ها هستند غالب می‌شود و حركت كل، به سمت غلبه عبوديت پيش می‌رود.
وی با اشاره به اينكه در نهايت ظرفيت عبادت نبی ‏اكرم(ص) و جبهه ايشان، بر ظرفيت استكبار در جبهه باطل غالب می‌شود، افزود: البته روشن است كه اين لطف و ربوبيت خداوند متعال است كه امداد می‏كند و عمل خير را رشد می‏ دهد ولی به هر حال، شدت عبادت نبی‏ اكرم(ص) بر شدت استكبار ابليس در تاريخ غلبه می‏ كند، در واقع ظهور اين موضوع در عالم دنيا غلبه تمدن الهی بر تمدن مادی است، زيرا جريان تمدن‌ها در طول تاريخ چيزی جز جاری و ساری شدن اراده‏ های انسانی در فاعل‌های مادون، از جمله فاعل‌های طبيعی ـ كه خداوند آن‌ها را مسخر اراده‏ های انسانی قرار داده است ـ نيست.
استاد درس خارج حوزه علميه با اشاره به فراز و فرودهای تمدن‌های انسانی در جهان، بيان كرد:‌ اگر خوب نگاه كنيم دو تمدن را در طول تاريخ می‏ بينيم، يكی تمدن‌های استكباری و ديگری تمدن‌هايی كه بر مبنای ايمان و عبوديت‏ هستند، در پايان آنچه ظهور می‏ كند تمدن الهی بر محور عبوديت و ولايت امام زمان(عج) است، پس در پايان همين دنيا غلبه با عبوديت است و در كل خلقت هم حركت عالم بر محور ولايت رسول اكرم(ص) و اميرمؤمنان و اهل بيت عصمت و طهارت(ع‌) شكل می‏ گيرد.
مدرس «فلسفه تاريخ شيعه» با بيان اينكه ايران بعد از قبول اسلام در واقع با توبه از گذشته خويش و تغيير نماد از سمبل‌های هخامنشی به سوی نمادهايی نظير كعبه و كربلا شرايط زمينه‌سازی ظهور را از آن خود كرده است، زيرا امدادهای الهی را در راستای خير به كار گرفته است، ادامه داد: تمدن‌های گذشته مانند روم و يونان نمی‌توانند در دوره ظهور نقشی داشته باشند، زيرا جامعه آن‌ها در راستای شيطنت و استكبار از خداوند درخواست امداد كردند و به همين علت محكوم به فنا شدند.
در پايان خاطر نشان می شود كه مؤسسه فرهنگی ـ هنری روزگار نو در ترم تابستانی كلاس های خود نسبت به برگزاری دوره «فلسفه تاريخ شيعه» از تاريخ ۲۶ مرداد تا ۱۸ شهريور اقدام نموده است كه حجت الاسلام والمسلمين سيد محمد مهدی ميرباقری طی هشت جلسه به ارائه مباحثی پيرامون "هويت فلسفه تاريخ شيعه" می‌پردازد.
علاقه‌مندان برای شركت در اين جلسات می‌توانند به پايگاه اطلاع‌رسانی مؤسسه روزگار نو به نشانیwww.roozegareno.net مراجعه كنند.
captcha